هنوز نمیدانیم این همه اهن و تلپ و دفتر و دستک و سخنگو و فرمانده، چه عایدیای برای مردم داشته و چه گلی به سر ما زدهاند که اینطور به جان هم افتادهاند و سواد و تخصص یکدیگر را زیر سوال میبرند! روزگار عجیب و غریبی است. زبان از شرح واقعه عاجز و مردم سرگردانند. از دیروز محدودیتهای نیمبند و جدید کرونایی شروع شد و هیچکس نمیدانست دقیقا چه اتفاقی خواهد افتاد، چرا؟ چون کسی با مردم حرف نزد. فرمانده که در میدان نباشد و از ترس سیل، گوشهای پناه گرفته باشد، از این هم بهتر نمیشود. هرکسی از گوشه و کنار ستاد عریض و طویل کرونا از ظن خود به تحلیل و تفسیر وضع موجود میپردازد و سرآخر هم یکی پیدا میشود که گفته قبلی را تکذیب کند و عایدی مردم هم این بین، جز سردرگمی و ترس از ابتلا و ماندن از نان درآوردن و اینجور دلنگرانیها چیزی نیست.
بدتر از همه اما اینکه، عمدا یا سهوا کسی هم برای سامان دادن به وضع موجود بلند نمیشود و میدان سلامت مردم به کارزار تسویهحسابهای سیاسی و جریانی تبدیل میشود و رسانه هم که طبق روال چند سال و چند ماه اخیر، جز نقل اخبار بد، چیزی ندارد و کاری نمیکند. از هرکسی هم که جویا میشویم و تلفن به دست و پیامک پشت پیامک که آقا و خانم نماینده ملت در مجلس، آقا و خانم مدیر و معاون و... دقیقا در ستاد ملی مقابله با کرونا چه میگذرد که به اینجا رسیدهایم، یا رد تماس و یا از پاسخ دادن شانه خالی میکنند. این وضع ماست، 9 ماه بعد از شیوع ویروس مرگبار کرونا و آن هم وضع بقیه که قرار بود ما شیوه مدیریت کرونا را به آنها بیاموزیم!
ناتوانی دولت در مدیریت تنشهای موجود در ستاد ملی مقابله با کرونا
قطعات پازل این بیتدبیری و باتلاقی که تا گردن ما را در خود فرو برده، با هم مرور میکنیم تا حداقل بماند برای تاریخ که در چنین بحبوحهای، در این فضای آلوده به مرگ، ما مردم نمیدانستیم دادمان را به کجا ببریم و بر سر چه کسی فریاد بکشیم. هیچکس مسئولیت مردم را قبول نمیکند. اولین چیزی که باید به آن اشاره کنیم، ناتوانی ستاد ملی مقابله با کرونا یا به قول رئیس کمیسیون بهداشت مجلس، ستاد دولتی مقابله با کرونا و در راس آن، رئیس این ستاد یعنی شخص رئیسجمهور است. از همان ابتدای ماجرای کرونا تا به همین امروز، مساله مدیریت کرونا بر دوش روحانی و اعضای ستاد ملی مقابله با کروناست.
منتها افعال و سیاستها و البته خروجیهای حاصلشده، ضعف شدید این مدیریت از سوی دولت را نشان میدهد. اتخاذ سیاستها و راهکارهایی که تقریبا همه شکست خوردهاند؛ از فاصلهگذاری هوشمند تا جریمه افرادی که ماسک نزدهاند، محدودیتهای نیمبند جادهای و تعطیلی برخی مشاغل در ساعت 18! هیچکدام از اینها نهتنها باعث بهبودی روند مدیریت کرونا نشد بلکه روزانه رکوردهای جدیدی را هم در ابتلا و هم در مرگومیر کروناییها ثبت کردیم و در جمع کشورهای با میزان بالای مرگومیر بیماران کرونایی قرار گرفتیم. با این اوصاف اما چیزی که این سیاستها را بلافایده و بینتیجه کرد، بالاتر از هر متغیر دیگری، عدم توان مدیریت و سامانبخشی به ستاد ملی مقابله با کرونا بود. ستادی که ارکان اصلی آن یعنی مدیران وزارت بهداشت و کمیته علمی، از کمترین قرابت و اتفاقنظری در اتخاذ تصمیمات برخوردار نبودند و با بحث و درگیری ضمن متشنج کردن فضای کشور و تشویش اذهان عمومی، این را هم نشان دادند که رئیسجمهور بهعنوان نفر اول ستاد توان مدیریت و کنترل چالشهای متعدد بین اعضای این ستاد را ندارد و سرآخر مردم بازیچه و مبتلای بیتدبیریها و ناتوانیهای مدیران عالی شدهاند.
نمونه آخر این ضعف در مدیریت هم ماجرایی است که از دو شب پیش آغاز شده و برخی مدیران و معاونان وزارت بهداشت و اعضای ستاد ملی مقابله با کرونا، اقدام به استعفا و خالی کردن میدان کردهاند؛ آن هم شب قبل از اجرای دور جدید محدودیتهای کرونایی در کشور! دولت، ستاد ملی مقابله با کرونا و البته در راس آن روحانی، صرفا تماشاچی وضع موجود بودهاند و اندک اقدامی در مدیریت جو متشنج درون ساختار مدیریت کرونا نکردهاند و میتوان از رئیسجمهور بهعنوان یکی از مقصران اصلی ایجاد فضای فعلی نام برد.
و اما نمکی چه کرد؟
بعد از عدم اثربخشی و نتیجه ندادن سیاستهای ستاد ملی مقابله با کرونا و سادهانگاریهایی که حالا کمکمک مشخص میشود از کجا آب میخورده، در ادامه به آن اشاره میکنیم. رهبری در نشستی که با اعضای ستاد ملی مقابله با کرونا داشتند، محوریت اقدامات و اتخاذ و اجرای سیاستهای لازم برای مواجهه با کرونا را وزارت بهداشت قرار دادند. اقدامی که انتظار میرفت بعد از اجرای آن شاهد ادامه روندهای گذشته در ساماندهی این بیماری نباشیم و پزشکان، متخصصان و مدیران وزارت بهداشتی که پیش از این همواره به تصمیمات اتخاذشده از سوی ستاد ایراد داشتند، حالا بتوانند آزادانهتر عمل کنند. اما این هم خیال باطلی بیش نبود، روزها گذشت، افراد زیادی مبتلا شدند و خیلیها هم الان در آرامستانها زیر خروارها خاک خفتهاند، اما در بر همان پاشنه قبلی چرخید و میچرخد. سعید نمکی، وزیر بهداشت گلایههایش از آنچه در سطوح عالی تصمیمگیری درباره نوع مواجهه با کرونا میگذرد را همچنان در بوق و کرنا میکند و رسانهها اولین و آخرین مامن و منفذ نمکی برای بیان ایدهآلهایش هستند.
درحالیکه مردم نیاز به اقدام فوری و اثرگذار دارند، نمکی بیشتر وقتش را صرف گلایهگذاریها و درددل با مردم میکند. در همین مورد آخر، یعنی ماجرای عزل یا استعفای ملکزاده، به رسانه کشیده شدن مساله و آن نامه تند استعفا و... همه نشان از ضعف مدیریت سعید نمکی در اداره وزارت بهداشت و درمان دارد. نمکی علیرغم اختیارات گستردهای که داشت، تا امروز همچون روحانی و دیگر مدیران عالی مسئول در ستاد ملی مقابله با کرونا، نتوانست کاری از پیش ببرد و جز غزلسرایی و اظهار شرمندگی و توپ را به زمین مردم انداختن، چیزی از وزارت نمکی خارج نشد. پس بهعنوان یکی دیگر از مقصران وضع موجود، همردیف و همسطح روحانی، میتوان از نمکی نام برد، حتی اگر عدهای قصد تطهیر مدیریت او را داشته باشند، نمیتوان از وزیری که مدیران عالی وزارتخانهاش روز قبل از آغاز یکی از اصلیترین سیاستهای آن وزارتخانه شانه خالی کرده و کشور را دچار حاشیه میکنند، بهراحتی دفاع کرد.
نکته جالب اینجاست که وقتی با حسینعلی شهریاری، رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس حرف میزدیم، گفت سعید نمکی به او گفته طرح جدید محدودیتهای کرونایی همان طرحی است که وزارت بهداشت میخواست و با اجماع مدیران و کمیته علمی و... تصویب شده است. حالا اینکه چطور میشود شب قبل از اجرای طرح مورد اجرا معاون و مشاور و... در وزارت بهداشت از سمت خود استعفا میدهند و در نامه استعفا به وزیر میتازند، الله اعلم! مدل مواجهه نمکی با مسائل مربوط به مدیریت کرونا و نارساییها و به رسانه کشاندن آنها یکی از نقاط ضعف اصلی او است. در همین مورد عزل یا استعفای ملکزاده، نمکی چند روز قبل در نشستی با روسای مراکز درمانی استان اصفهان با اشاره به اینکه هنوز تحقیقات در کشور مسالهمحور و جامعهمحور نیست، تاکید کرد که «نظام تحقیقاتی دانشگاهی کشور چه کرده است؟ درمورد کرونا یک مدل به من بدهید که پیشبینیها درست بوده باشد. تحقیقات کاربردی در حوزه سلامت نداریم و تا زمانی که تحقیقات کشور مقالهمحور باشد، راهگشای مشکلات نخواهند بود و هیچ وزیر بهداشتی نمیتواند برای آینده کشور از این تحقیقات بهره ببرد.» و همین جرقهای شد برای باقی حواشی و اتفاقاتی که در چند روز گذشته رخ داد.
ملکزاده؛ مجری و مدافع سیاست ایمنی گلهای در ایران
از نقش و قصورات روحانی و نمکی دو چهره اصلی ستاد ملی مقابله با کرونا در کشور نوشتیم. اما جریان مدیریت کرونا چهرههای شاخص و اثرگذار دیگری هم دارد که شاید اسمشان را مردم خیلی نشنیده باشند، منتها اگر کمی با پزشکان و دستاندرکاران حوزه بهداشت و درمان حرف بزنید، برخی اسامی را حتی بالاتر از نام وزیر و... میشنوید. رضا ملکزاده، معاون تحقیقات و فناوری وزیر بهداشت یکی از همین اسامی و افراد است که آنچه تا امروز از سیاستهای اجرایی در زمینه مدیریت کرونا در کشور میبینیم، ساخته و پرداخته اوست. قبلتر از سیاستهای کرونایی ایران نوشتیم و گفتیم که اگر نخواهیم بگوییم تنها کشور، شبهاتی وجود دارد جزء معدود کشورهایی هستیم که روش ناکارآمد و غیراخلاقی ایمنی تودهای را برای مهار کرونا در کشور انتخاب کردهایم. اما چه کسی این مسیر را انتخاب و چه کسانی روی آمارهای ارائهشده مانور دادند.
اینجا به اسم رضا ملکزاده، معاون تحقیقات و فناوری وزیر بهداشت برمیخوریم. کسی که تمامقد از پروژه ایمنی گلهای برای مواجهه و مهار کرونا در کشور دفاع کرد و اظهارات متعددی در این رابطه دارد. برای مثال تیرماه او طی سخنانی که به اذعان کارشناسان هیچ مدرک و سندی هم در رابطه با آن وجود ندارد، درمورد افرادی که یک بار به کرونا مبتلا شدهاند، خاطرنشان کرد: «تابهحال ثابت شده که ایمنی این افراد پایدار است؛ بهعبارتی این افراد مانند کسانی هستند که واکسن زدهاند یا حتی نسبت به تزریق واکسن، ایمنی بیشتری پیدا کردهاند. براساس برآورد و تخمین حاصل از یک مطالعه، حدود ۲۵ میلیون ایرانی با ویروس کرونا تماس داشته و ایمنی در حد واکسن به دست آوردهاند.» اینها درحالی بود که بهکرات دیدهایم و شنیدهایم بسیاری از کسانی که یکبار به ویروس کرونا مبتلا شدهاند، برای بار بعدی هم این ابتلا و بیماری را تجربه کردهاند، لذا ایمنی گلهای همانطور که بسیاری از متخصصان گفتهاند، همانطور که سازمان بهداشت جهانی هم اعلام کرد، روش کارآمدی برای مقابله با کرونا نبود. اما ملکزاده این رویه را در ایران جا انداخت و پیگیری کرد و حتی گفته میشود یکی از دلایل عزل یا استعفای او، ایجاد محدودیتها و رویگرداندن از روش ایمنی گلهای است. پس یکی از سوالاتی که ملکزاده باید در رابطه با آن پاسخگو باشد، اجرای این سیاست خطرناک و بازی کردن با جان آدمهاست، سوالی که با عزل یا استعفای او نوعی شانه خالی کردن از پاسخ به آن به ذهن متبادر میشود، خصوصا وقتی نامه استعفای او خطاب به نمکی را میخوانیم و میبینیم انتقاداتی را به شیوه مدیریت کرونا در کشور وارد میکند که خود یا عامل و تصمیمگیر و یا مجری و مدافع آنها بوده است!
شرایط فعلی خروجی مدیریت ملکزاده برای مواجهه با کرونا در ایران
حواشی پیرامون ملکزاده تمامشدنی نیست. به هرحال کسی که بیش از یک دهه در سطوح عالی نظام بهداشت و درمان کشور مسئولیت داشته و بسیاری از سیاستگذاریها در این حوزه با نظر و دستور او بوده است، حکم جعبه سیاهی را دارد که باید آن را کامل رمزخوانی کرد و شناخت. استادیار دانشکده پزشکی دانشگاه شیراز و تهران، دانشیار دانشکده پزشکی دانشگاه شیراز، استاد بیماریهای گوارش و کبد دانشگاه علوم پزشکی تهران، مدیرگروه داخلی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی شیراز، استاد گروه داخلی دانشگاه علوم پزشکی تهران، استاد و رئیس بخش گوارش بیمارستان دکتر شریعتی، رئیس مرکز تحقیقات بیماریهای گوارش و کبد، معاون دانشکده پزشکی دانشگاه شیراز، معاون دانشگاه شیراز، رئیس دانشگاه شیراز، معاون آموزشی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، دبیر فرهنگستان علوم پزشکی کشور، معاون پژوهشی فرهنگستان علوم پزشکی بخشی از مسئولیتهای این پزشک و البته سیاستمدار 69ساله است.
نام ملکزاده این روزها بهخاطر ماجرای استعفا از سمت معاونت تحقیقات و فناوری وزارت بهداشت و شبهات بسیاری پیرامون اقدامات و افعالش در زمان مسئولیت در وزارت بهداشت روی زبانها افتاده است و هرکسی از ظن خود به تحلیل اقدامات و شخصیت او میپردازد. یکی از اصلیترین انتقاداتی که به او وارد است، به حمایتهایش از روش ایمنی گلهای برای مواجهه با کرونا برمیگردد که بالاتر به آن اشاره کردیم. نکته دیگر اما ماجرای استفاده از داروی سووداک در درمان بیماران کرونایی است. به گفته برخی مطلعان این دارو تولید شرکت دارویی روژان است که ملکزاده از سهامداران این شرکت است، دارویی که در ادامه در رابطه با شبهات پیرامون اثربخشی آن بیشتر توضیح خواهیم داد. نبود شفافیت در هزینهکرد بودجه تحقیقاتی که در اختیار ملکزاده قرار میگرفته و تعداد مقالات او در منابع بینالمللی و نام برخی پروژههای درمانی و آماری در ایران و... گوشهای دیگر از حواشیای است که پیرامون او وجود دارد.
از ملکزاده بهعنوان مغز متفکر ستاد ملی مقابله با کرونا یاد میشود. با این همه فرار او از مسئولیتی که بر گردن داشت آن هم در چنین شرایطی، نشان از بیمسئولیتی و شکست تمام سیاستهایی دارد که تا امروز به اصرار او در ایران اجرایی شد. برای بهتر روشن شدن مساله با محمدرضا هاشمیان، فوقتخصص ICU بیمارستان مسیح دانشوری گفتوگویی انجام دادیم. هاشمیان در رابطه با نقش ملکزاده و کلا جریان مدیریت کرونا در کشور به «فرهیختگان» گفت: «تعجب کردم که آقای ملکزاده در نامه استعفا چطور به مسائل درمانهای دارویی کرونا نقد وارد میکند و از وزیر شاکی است. در جلساتی که بنده در کمیته علمی ستاد ملی مقابله با کرونا بودم فقط ایشان نظر میداد و مدیریت کرونا در کشور در اختیار ایشان بود، وزیر انصافا در این مسائل جزئی شرکت نمیکرد. بحث واکسن را دکتر ملکزاده بارها عنوان کرده بود که واکسن تاثیری ندارد و تاثیر آن کم است و تا 50درصد بیشتر واکسن تاثیر ندارد و مردم دلسرد میشدند یا بحث گرمای هوا و اثرگذاری آن بر کنترل کرونا که صحبت میشد و همه مردم میرفتند و در جنوب کشور عروسی میگرفتند، همه از نظرات ایشان بود!
داروی فاویپیراویر را ایشان اذعان کرد که به درد نمیخورد. داروی سووداک را ایشان بهصورت مویرگی بدون اینکه در پروتکل وزارت بهداشت وجود داشته باشد وارد سیکل دارویی کشور کرد، بدون اینکه این دارو در کد تحقیقاتی قرار گیرد و مطالعه حیوانی انجام شود. ایشان این کار را روی مردم پیش بردند و با مردم این دارو را آزمایش کردند. من نمیدانم چرا دکتر ملکزاده طلبکارانه صحبت میکنند؟ پروژه کرونای کشور، کلیه مسائل پژوهشی و کلیه نظراتی که درباره دارو است، زیر دست ایشان بود. درواقع هیچگونه جوابگویی نسبت به افرادی که در کادر درمان هستند، ندارند. خودسرانه تصمیماتی برای مردم میگیرند بدون اینکه در فیلد کاری از ابتدا باشد. تمام حرفهای آنها از ابتدا درباره داروها ایراد داشت. چرا این همه باید ضرر کنیم و هر روز 500-400 نفر فوت کنند؟
ایشان باید ریزبودجههایی که برای کارهای تحقیقاتی به ایشان پرداخت شده را اعلام کند. باید توضیح بدهد چرا ایمنی گلهای را برای ایران طراحی کرد؟ چرا جواب ایمنی گلهای را نمیدهد؟ چرا نمیگوید مطالعه رمدسیویر به من ارتباط نداشته و به فوقتخصص ICU ربط داشته و من مطالعه سازمان بهداشت جهانی را دست خود گرفتهام؟ چرا نمیگوید وقتی مطالعه در ایران انجام میشد و گفتم داروی کلروکین در درمان کرونا تاثیر ندارد، باز به مردم تجویز کرد؟ چرا بیان نمیکند در مقالهای که در WHO قرار است چاپ کنند بدون اینکه یک بیمار را ویزیت کرده باشد و یا رشته تخصصیاش باشد مطالعات را در دست خود گرفت؟ وزارت بهداشت 12 سال است که دست ایشان است و همه شغلهای کلیدی را در دست داشته و بعد الان به وزیر گیر میدهد؟ این مسائل را چرا قبلا عنوان نکرد؟ چرا زمان اول شیوع کرونا بیان نکرد؟ الان که تعداد زیادی از مردم فوت کردند این را به یاد آورد؟ بهعنوان یک مقام کشوری چه حقی دارید که شرکت دارویی میزنید و کار خود را انجام میدهید و به همه گیر میدهید که با دارو کار کنند؟ شما فوقتخصص گوارش هستید، چه ربطی به کرونا دارید؟ درباره کرونا کجا تحصیلات خود را گذراندهاید؟ کجا درباره بیمار بدحال تحصیلات خود را گذراندهاید؟ جز اینکه به ICU مملکت و بیماران بدحال ظلم کردهاید، چه کار مفیدی انجام دادهاید؟»
سووداک بدون مطالعات تکمیلی روی ایرانیها تست شد
این فوقتخصص ICU درباره داروی پرحرف و حدیث سووداک گفت: «این دارو برای هپاتیت C است و داروی بسیار موثری در این بیماری است بدون اینکه آزمون حیوانی روی کرونا را طی کند در ایران و روی بیماران ایرانی این دارو برای درمان کرونا تست میشود. ایشان چون ارتباط نزدیکی با آمریکا دارد با آنجا مقالهای را به نفع این دارو چاپ میکند. بیمار ایرانی است و نویسندگان از همهجای دنیا هستند و روی مردم ایران امتحان میشود و تاثیر خوب آن را در برخی شرایط نشان میدهد. این دارو ضدویروسی و خوراکی است ولی درواقع الان انگلستان مطالعات حیوانی را روی آن شروع کرده تا کار کند. اما اینجا بدون اینکه مطالعه حیوانی روی این دارو صورت گیرد، ایشان این مطالعات را در مرکز گوارش دانشگاه تهران انجام میدهد. باید این کار در خط پژوهشی انجام شود ولی در خط درمان استفاده میشود. من ایراد را به آقای دکتر جانبابایی بیشتر میگیرم که ایشان چطور اجازه داد این داروها در خط درمان وارد شود. چرا دکتر جانبابایی، معاونت درمان جلوگیری نکرد تا این دارویی که در خط پژوهشی است در کشور تجویز و برای بیماران کرونا استفاده شود؟ دکتر جانبابایی و دکتر ملکزاده هر کاری با مردم خواستند، انجام دادند و این درست است؟ این یک بام و دو هواست.»
شرایط فعلی ناشی از آه کسانی است که با ایمنی گلهای جان دادند
هاشمیان در تشریح چرایی استعفای ملکزاده شب قبل از آغاز محدودیتهای جدید کرونایی، گفت: «اینها از ابتدا با قرنطینه مخالف بودند. به ایمنی گلهای اعتقاد دارند. کسی که خود پروژه ایمنی گلهای را بهصورت عملی در دنیا راهاندازی کرد، دکتر ملک زاده بود و صحبتها و نوشتههای ایشان وجود دارد. باور ایشان به ایمنی گلهای است. قرنطینه را ایشان قبول ندارد و میگوید همه باید بیمار شوند و یک تعدادی هم فوت میکنند و این مهم نیست ولی درنهایت کسانی که زنده میمانند، ایمنی پیدا میکنند. میگفتند واکسن هم 50درصد بیشتر اثر ندارد اما الان میبینیم واکسنها در دنیا 95درصد تاثیرگذار است. ایشان ایمنی گلهای را از واکسن بیشتر قبول دارند. قرنطینه را هیچیک قبول ندارند. یکی از دلایل حتما همین است. وزیر بهداشت کلا دکتر ملکزاده بود. چند سال است که ایشان است. ایشان از زمان دکتر فاضل در وزارتخانه بود و تا الان هست. تمام ساختار وزارت بهداشت دست دکتر ملکزاده است. امروز هم همینطور است. چیدمان کل وزارت بهداشت دست او است، تمام تفکر وزارت بهداشت دست دکتر ملکزاده است. امروز هم همینطور است.
با استعفای ایشان تغییری در تفکر وزارتخانه اتفاق نمیافتد چون تفکر دکتر ملکزاده هنوز در وزارت بهداشت وجود دارد. ساختار وزارت بهداشت طراحی دکتر ملکزاده است. دکتر ملکزاده فرد باهوشی است. تمام بودجههای کشور در حوزه پژوهشی در دست ایشان بود. بیشترین مقالات در کشور توسط ایشان و تیم ایشان پیش رفته است و بودجه میلیاردی همواره دست ایشان بود. برای همین این سیستمی که دست دکتر ملکزاده است، سیستم بزرگی است. چندینبار خواستیم با ایشان مناظره کنیم که ایشان اصلا بقیه را آدم حساب نمیکند که بخواهد صحبت کند. همواره مغرورانه و نگاه از بالا دارد. اجازه رشد به گروه دیگری نمیدهد. این جریانی را که پیش آمده، من بیشتر بهخاطر طرح ایمنی گلهای که اتفاق افتاد و افزایش مرگومیر در کشور بود که آه پیرزن و پیرمرد را به همراه داشت، میدانم. این امر مافوق این بحثهاست. احساس میکنم این امر به بیتوجهی دکتر ملکزاده به بخش ICU برمیگردد. ایشان دشمن اصلی فوقتخصص ICU در کشور است. اجازه نمیدهد فوقتخصص ICU در یک بیمارستان ایجاد شود.»
سلامت مردم بازیچه اغراض سیاسی جریان اصلاحات
با این همه اما دو بعد دیگر از ماجرا میماند؛ بعد کماهمیتتر دوگانه فیک و سادهانگارانه طب سنتی و مدرن برای رمزگشایی از عزل یا استعفای ملکزاده. دوگانهای که هم خود ملکزاده و هم بالاسریهای او که حسابی برای معرکهای که به راهانداخته، حمایتش میکنند و از آن رضایت دارند و بدشان نمیآید که بلبشویی که ایجاد شده و فرار ملکزاده از مسئولیتش بهخاطر چنین دوگانهای تعریف شود. مضافبر این، حمایت شتابزده بدنه مذهبی جامعه از سعید نمکی که در ایجاد شرایط فعلی نقشی کمتر از سایر بازیگران و مقصران ندارد و خوشحالی از خداحافظی ملکزاده از ستاد ملی مقابله با کرونا توپ را به زمین این طبقه میآورد و فضاحت مدیریت کرونا در آینده به حساب آنها نوشته خواهد شد. اما از همه اینها مهمتر نکته دومی است که به آن اشاره میکنیم. فشار دولت و ستاد ملی مقابله با کرونا به سعید نمکی، شانه خالی کردن و استعفای ملکزاده و نوبخت از مسئولیتهایی که بر دوششان بود، اظهارات ضد و نقیض برخی دیگر از مسئولان وزارت بهداشت و ستاد ملی مقابله با کرونا و تعیینتکلیف برخی چهرههای نزدیک به جریان اصلاحطلبی برای آینده وزارت بهداشت، همه موید یک موضوع است و آن هم شانه خالی کردن از مسئولیتهایی که بهدرستی انجام نشد، فضاحتی که به بار آمد و سلامتیای که قربانی سیاست و انتفاع برخی جریانات شد. به قولی میتوان گفت جریان چپ سیاسی بهدنبال کنارهگیری از مسئولیت مدیریت کروناست و سلامت مردم را بازیچه اغراض سیاسی خود کرده است.
نویسنده: ابوالقاسم رحمانی