اما مطالعات انجام شده مؤید این مطلب است که در میان هر سه قشر فرودست، میانی و فرادست اجتماع ایران، بیمه آنجا اهمیت مییابد که خرید آن به لحاظ قانونی، الزامآور باشد و این یعنی؛ ضریب نفوذ بیمه در جامعهی ایرانی آن طور که از قدمت قریب به صد سالهی آن انتظار میرود، محقق نشده است. به دیگر معنا؛ درصد بهرهمندی مردم از محصولات بیمهای به شکل اختیاری، در قیاس با جوامع مترقی و توسعه یافته و حتی کشورهای همسایه، دارای تفاوت معناداری بوده و گویای این مهم است که صنعت بیمه نتوانسته اهمیت خود را نزد مردم شفافیت بخشیده و ضرورت آن را مؤکد نماید.
در این میان، بعضی از صاحبنظران، راهکارهای بکار گرفتند که هر کدام تا حدودی تاثیرگذار بودند اما هیچوقت کافی نبودند مانند: افزایش تعداد شرکتهای بیمهای و شبکه فروش این عامل به علت عدم اجرای کامل چارچوبهای نظارتی بر شرکتها و فروشندگان تازه وارد به این صنعت با پذیرش ریسک مردم و عدم اجرای تعهدات در باز زمانی مشخص خود موجب کاهش اعتبار و اعتماد به صنعت بیمه شدند. راهکار بعدی افزایش تعداد محصولات جدید و متنوع بیمهای است، این راهکار در ابتدا بدنبال رفع نیازهای متنوع مشتریان بود اما غافل از اینکه تنوع در محصولات پیچدیگی محصولات بیمه ای را افزایش می دهد و خود موجب ایجاد فضای ابهام در مشتری و ناهمخوانی توقعات با تعهدات بیمه نامه می شود. که این موضوع نیز ذهن شکاک مشتری به صنعت بیمه را در بیشتر می کند.
با تحولاتی که در عرضهی دیجیتال حاصل شده، برخی نیز راه برونرفت از این مسأله را در بهرهمندی از روشهای فنآورانهی جدید جستجو مینمایند. لیکن خود فرایندهای دیجیتالی هنوز در ابتدایی کسب اعتماد مردم هست و هنوز درصدی از مردم جهت اطمینان از خرید خود درخواست یک برگ سند می نمایند. نمونه قابل مشاهده آن بیمه شخص ثالث هست که مردم هنوز به دیجیتالی شدن آن باور ندارند و جهت کسب اطمینان از خرید بیمه نامه درخواست چاپ بیمه نامه می نمایند.بر اساس مُدلسازی علوم آماری، ارزیابی میزان اثربخشی مجموع متغیرها بر یک متغیر به صورت مستقیم و غیر مستقیم سنجیده می شود
به نظر می رسد پارامترهایی که اشاره شد جملگی باید از یک متغیر واسط به نام توسعه فرهنگ بیمه با رویکرد اعتماد سازی گذر کنند تا بتوانند موجب افزایش ضریب نفوذ بیمه شوند. به این معنا که، افزایش تعداد شرکتها و نمایندگیها باید موجب افزایش آگاهی مردم به عملکرد بیمه ها و افزایش اعتبار این نهاد گردد و یا در ارائهی محصولات جدید، هرچقدر محصول از سادگی و شفافیت برای مشتری برخوردار باشد و بتواند آنرا مقایسه و ارزیابی کند اعتماد مردم به محصولات صنعت بیمه افزایش می یابد.در این میان، دیجیتالی شدن کسب و کار بیمه، میتواند در این امر خیلی تاثیرگذار باشد زیرا با خلاصهسازی فرایندها، دسترسی سهل و آسان و کمک به شفافیت عملکردی این صنعت می توانند موجب ارتقای اعتبار و اطمینان مردم شده و زمینه توسعه فرهنگ بیمه را افزایش دهد.بدین ترتیب به نظر میرسد؛ تغییر رویکرد مدیران بیمهای از محصول محوری به سوی فرهنگ محوری، میتواند از جمله راهکارهای مؤثر در این زمینه باشد.
فرید موسوی- مدیر روابط عمومی بیمه دی