به گزارش پایگاه خبری اقتصاد میهن، نمایشی از جنگ کارکنان شهرداری با افراد آسیب دیده با لودر، پلیس، آتشنشانی و اورژانس. اما یک صحنه از این نمایش را شهرداری نشان نمیدهد و آن انتقال معتادان از درهای در قهر تهران به قلهای در این شهر است. رود دره فرحزاد به لحاظ موقعیت جغرافیایی مرز ۲ منطقه (۲ و ۵) قرار گرفته است. یکی از نخستین اقدامات شهرداری تهران در شروع به کار علیرضا زاکانی، پاکسازی دره فرحزاد بود. دی ماه سال ۱۴۰۰ بود که در رسانهها اعلام شد: «اجرای طرح ضربتی جمع آوری معتادان متجاهر در رود دره فرحزاد با تاکید شهردار تهران، دستور مقامات قضایی و خواسته شهروندان این محله از ۱۵ دی ماه با حضور عوامل مربوطه آغازشده است».
لودرها برای جنگ آماده شدند!
شهرداری اعلام کرد که با لودر به این منطقه رفته است تا منبع آسیبهای اجتماعی را از بین ببرد. آنقدر این اقدام سریع انجام شد که مشخص نبود شهرداری و به خصوص معاون اجتماعی آن، آیا زمان کافی برای بررسی و شناسایی آسیبهای اجتماعی داشتهاند؟ زیرا آسیب اجتماعی حوزهای است که نیازمند بررسی و کار کارشناسانه است. کارشناسانی که ضربتی به دره فرحزاد رفتند تا آن را نجات دهند آیا میدانستند که اقدامات ضربتی و پلیسی منجر به از بین رفتن آسیب دیدگان نمیشود؟ به زبان سادهتر معتادان و کارتنخوابها از بین نمیروند بلکه به نقاط دیگری از شهر منتقل میشوند. در سال ۱۳۷۹ نیز محله خاک سفید تهران با چنین اقداماتی پاکسازی شد، اما آیا وضعیت این محل بهتر شد؟ آیا آسیبهای اجتماعی از بین رفتند؟ بهتر بود که مسئولان شهرداری علیرضا زاکانی از چنین تجربیاتی درس میگرفتند و برای دستاوردسازی و نمایش آن دست به چنین اقدامات نمایشی نمیزدند. فعالان اجتماعی بر این باورند که دستکاری دره فرحزاد به شیوهای که شهرداری تهران آن را انجام داد، کاری غیرکارشناسانه بود و هیج تجربه و کوچکترین برنامه ریزی پشت آن نبود. آنها در صحنههایی که آدم را به یاد جنگ میانداخت با کمک پلیس، آتشنشانی و حتی اورژانس، لودرها را به دره فرحزاد فرستادند تا پاتوقها را از بین ببرند. جنگی که برای قدرتنمایی مقابل معتادان و کارتنخوابها به راه افتاده بود. پاتوقهای دره فرحزاد از بین رفت؛ آیا معتادان نیز از زمین به هوا منتقل شدند؟
طرح ضربتی و نبود تخصص کافی
در مرحله اول طرح ضربتی سال ۱۴۰۰ اعلام شد که «حدود ۴۰۰ معتاد متجاهر و کارتنخواب از رود دره فرحزاد جمعآوری شدند. آنها ابتدا بر اساس سن و سلامت و جنسیت، تفکیک و متناسب با شرایطی که داشتند به مراکز غربالگری منتقل شدند.». در شرایطی این اقدام انجام شد که بسیاری از فعالین حوزه اجتماعی هشدار داده بودند که «ارائه خدمات به کارتن خوابهای معتاد که بسیاری به آخر خط زندگی رسیدهاند، کاری بسیار سخت و تخصصی است. بسیاری از این افراد اصلا نمیتوانند تحت درمان قرار بگیرند و صرفا باید از طریق برنامههای کاهش آسیب آنها را از بیماری دور کرد تا خودشان، نزدیکانشان و جامعه آسیب کمتری را تجربه نمایند.»
به تقاطع اتوبان همت و زینالدین سر بزنید!
یک منبع آگاه در این باره به میگوید: «زمانی که شهرداری دره فرحزاد را دستکاری و ظاهر آسیبها را پاک میکرد، ما فعالان اجتماعی بارها هشدار دادیم که از تجربیات قبلی درس بگیرند. مشکلات دره فرحزاد به پارک جنگلی لویزان منتقل شده است و بد نیست که مسئولان شهرداری به تقاطع همت شرق و زین الدین هم سر بزنند؛ آخر همت اول زینالدین همان جایی که یک سمتش جنگلهای لویزان است و سمت دیگرش به حوالی محله شمیران نو میخورد.» پاکسازی دره فرحزاد به قیمت از دست رفتن پارک جنگلی لویزان تمام شد. افراد آسیبدیده دره فرحزاد به افراد پاتوقهای شرق تهران و شمیران نو پیوسته و در مکانی جدید سکونت گزیدند. فعالین اجتماعی پاتوق جدید را یکی از پرخطرترین پاتوقهای تهران میدانند که امکان کمکرسانی و ارائه خمات کاهش آسیب به مددجویانی که آنجا تردد میکنند بسیار دشوار است. طبیعتگردهایی که در مصاحبه با شهرداری تهران از درختان زیبای دره فرحزاد صحبت میکنند و شهروندان را به تجربه دیدن زیباییهای پاییز در این دره فرا میخوانند، اگر به پارک لویزان بروند چه میگویند؟
یک منبع آگاه میگوید این بار مردم شرق تهران در یک منبع آسیب اجتماعی زندگی میکنند: «تفاوت پاتوق جدید با دره فرحزاد آن است که فرحزاد دره پایین و فرورفته بود و اغلب مردم از آسیبهای آن نقطه اطلاع نداشتند، اما جنگلهای لویزان در قله است و در هر ساعت رانندگان زیادی، تردد معتادین بی سرپناه بین اتوبانها برای وارد شدن به جنگل را میبینند که هم برای رانندگان پرخطر است و هم برای کارتن خوابها به قیمت جانشان تمام شده است. در این نقطه حتی اگر پلیس مداخله کند این افراد به راحتی در میان کوه و جنگل فرار میکنند و حتی میتوانند جنگل را به آتش کشند. وضعیت آسیبهای اجتماعی در تهران، در دورهای که زاکانی دستیار ویژه رییس جمهور بود، به شدت افتضاح و غیرقابل تحمل شد آن هم در شرایطی که شرایط پذیرش معتادان در بسیاری از گرمخانههای این شهر تغییر کرده است و بسیاری از مراکز اجتماعی ارائه دهنده خدمات به آسیب دیدگان اجتماعی، تعطیل شدند و ساختمان هایشان توسط شهرداری تهران بازپس گرفته شد که در تعامل و لابی گری با سایر نهادها، به ارگانهای غیر اجتماعی واگذار گردید.»