این آمار نشان میدهد که حتی در شهری که نظارتهای سختگیرانه، بازرسیهای مستمر و محدودیتهای فرهنگی در بالاترین سطح قرار دارند، الگوهای واقعی مصرف تابع دستور و ممنوعیت نیستند. در مشهد، جایی که در ظاهر باید شاخصهای مصرف پایین باشد، حالا یکی از بالاترین نرخهای مسمومیت الکلی گزارش شده است؛ این یعنی جامعه مسیر خود را میرود و سیاست رسمی از واقعیت اجتماعی عقب مانده است.
شکست سیاست انکار
لازم به یادآوری است که چندی قبل علیرضا رئیسی، معاون وزارت بهداشت، به صراحت گفته بود: «مصرف الکل در ایران نه تنها کم نیست، بلکه زیاد هم هست و به چالش نظام سلامت تبدیل شده است.» این اعتراف دیرهنگام از درون ساختار رسمی، بهخوبی نشان میدهد که پاک کردن صورت مسئله طی سالهای گذشته فقط به گسترش بحران منجر شده است.در حالی که قوانین کیفری سختگیرانه و برخوردهای انتظامی ادامه دارد، مصرف مشروبات در بازار زیرزمینی نهتنها متوقف نشده، بلکه طبق اظهارات فروشندگان غیرقانونی و گزارشهای میدانی، چندین برابر رشد کرده است. نتیجه این وضعیت، افزایش موارد مسمومیت و مرگ ناشی از الکل صنعتی است؛ تراژدیای که هر سال دهها خانواده را در سراسر کشور داغدار میکند.
مشهد، نماد تناقض سیاست فرهنگی
مشهد همیشه بهعنوان الگویی از «شهر مذهبی با مدیریت ارزشی» معرفی شده است. با این حال، قرار گرفتن این شهر در ردیف بالای آمار مصرف الکل، تصویری از شکست سیاستهای فرهنگی مبتنی بر ممنوعیت و انکار را آشکار میکند. تجربه مشهد نشان میدهد که نه گشتها، نه برخوردهای امنیتی، و نه تبلیغات دینی گسترده، نتوانستهاند رفتار اجتماعی را تغییر دهند.در مقابل، فشار و ممنوعیت باعث انتقال مصرف از فضاهای رسمی و کنترلشده به زیرزمینها، خانهها و کارگاههای غیرمجاز شده است؛ جایی که سلامت عمومی در خطر است و هر بطری میتواند به فاجعهای انسانی ختم شود.
واقعیت انکارشده: جامعه مسیر خودش را میرود
در حالی که مسئولان در کشور بر لزوم «پاکسازی فرهنگی» تأکید دارند، واقعیتهای اجتماعی از مسیر دیگری حکایت میکند. چندی پیش در تهران، دهها کافه و رستوران به دلیل سرو نوشیدنی الکلی پلمب شدند. اما گزارشها نشان میدهد که این برخوردها هیچ تأثیری بر تقاضا نگذاشته و مصرف به فضاهای خصوصیتر منتقل شده است. جامعه بهویژه نسل جوان، در حوزههای فرهنگی و سبک زندگی مسیر خواست خود را میرود؛ از موسیقی و پوشش گرفته تا الگوی تفریح و مصرف. در چنین شرایطی، سیاستهای مبتنی بر اجبار و کنترل، نهتنها بیاثر بلکه محرک رفتارهای زیرزمینی و پرخطر میشوند.
پیامدهای پنهان انکار
افزایش مرگومیر ناشی از بیماریهای کبدی مرتبط با الکل، رشد بازار سیاه، و مراجعه روزافزون به مراکز ترک الکل (که به گفته مددکاران اجتماعی در پنج سال گذشته تا ۵۰ درصد افزایش یافته)، همه نشانههایی از بحرانی هستند که زیر پوست شهر در جریان است.این وضعیت، همان چیزی است که کارشناسان سلامت از آن با عنوان «بحران پنهان انکارشده» یاد میکنند. بهجای برنامهریزی علمی و آموزش پیشگیرانه، مسئله الکل در سطح رسمی یا نادیده گرفته شده یا با برچسب امنیتی مواجه شده است.
نیاز به سیاستگذاری واقعگرایانه
اکنون زمان آن رسیده که بهجای تکرار سیاستهای ناکارآمد، نگاهی علمی و واقعگرایانه به مسئله مصرف الکل در ایران اتخاذ شود. تجربه کشورهای اسلامی مانند ترکیه، مالزی و اندونزی نشان میدهد که میتوان ضمن رعایت اصول فرهنگی، با آموزش، نظارت بهداشتی، و ایجاد مراکز ترک الکل، از شدت آسیبها کاست.هدف نه ترویج مصرف، بلکه پذیرش واقعیت اجتماعی و کاهش آسیب انسانی است. انکار، بحران را به زیرزمین میبرد؛ اما شفافیت و مدیریت علمی، میتواند جان انسانها را نجات دهد.
مشهد، آینه تمامقد یک سیاست شکستخورده
مشهد، شهری که باید نماد موفقیت الگوهای فرهنگی رسمی باشد، حالا به نمادی از شکست همان سیاستها تبدیل شده است. آمارهای پزشکی قانونی پیام روشنی دارند: جامعه ایرانی، حتی در مذهبیترین شهرش، به قوانین محدودکننده بیاعتناست و مسیر خود را میرود. اگر مسئولان واقعبین باشند، این دادهها نه صرفاً آمار، بلکه زنگ خطری برای بازنگری اساسی در سیاستهای فرهنگی و سلامت عمومی هستند. وقت آن رسیده که بهجای سرکوب، گفتوگو و آگاهیسازی را جایگزین کنیم؛ چرا که ممنوعیت کور، نه ایمان میسازد و نه سلامت، فقط بحران را عمیقتر میکند.