هنوز موعد انتخابات ۱۴۰۰ نرسیده اما ۵۰ نفر تا همین چند روز پیش احساس تکلیف کردهاند و بدشان نمیآید بخت و اقبالشان را برای رسیدن به ساختمان پاستور امتحان کنند اما در این میان هرچه سردرگمی در میان جریانها و احزاب راست و چپ برای انتخاب کاندیدای اصلی غوغا می کند صف کاندیداهای دست چندم حسابی شلوغ است و هر روزی هم که میگذرد این صف عریض و طویل میشود. فرقی هم نمیکند هر دو جناح از این پدیده مصون نماندهاند و البته بعید است در تعاریف شورای نگهبان از رجل سیاسی مذهبی قرار گیرند. افرادی که طرفدارانی معمولا در فضای مجازی و مجالس و سخنرانی ها دارند و با تکیه بر همان خود را شایسته کاندیداتوری می دانند.
اصولگرایان و تکلیف شرعی
« کاندیداها احساس تکلیف شرعی می کنند که کشنده است، از این تکلیف شرعی هم پایین نمی آیند و باید بیایند و خدمت کنند» این جملهای است که مهدی چمران وقتی هنوز راه زیادی تا انتخابات مجلس مانده بود به زبان آورد جملهای که مصداق عینی آن این روزهای نزدیک به انتخابات ۱۴۰۰ به وضوح میتوان در میان سیاسیون اردوگاه اصولگرایی دید. برای بیشتر دیده شدن گوی سبقت را از هم میربایند و دست به هر تلاشی میزنند تا توجهات به سمت و سوی آنها بیشتر معطوف شود.
پل جامجم تا پاستور
یکی از افرادی که احساس تکلیف کرده و از مدتها قبل پا به میدان عرضهاندام انتخاباتی گذاشته، عزتالله ضرغامی است و گویا عزم جزمی هم در این راه دارد به طوری که هرچه به سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ نزدیک میشویم، حرکات و تحرکاتش بیشتر رنگ و بوی انتخابات میگیرد. هرچند منصور حققتپور نماینده اصولگرای مجلس نهم با طعنه به ضرغامی میگوید: «دولت قهوه خانه نیست که با صبحانه خوردن بشود مشکلات کشور را حل کرد!» اما به هر حال رئیس اسبق صدا و سیما عزمش را جزم کرده وارده میدان رقابت شود و در توئیترش هم تلویحا این موضوع را تائید کرد.
البته «ضرغامی» برای اولین بار نیست که عزم رسیدن به خیابان پاستور را کرده است او چهارسال پیش در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ هم پا در راه وزارت کشور گذاشت و برای دوازدهمین انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کرد اما مهر رد صلاحیت شامل حالش شد و مجبور شد دور رقابت را با دستان خالی ترک کند. البته دلخوریهای ضرغامی از یاران و همقطارانش وقتی با بیاعتنایی آنها مواجه شد بیشتر شد و از همان روز بود که تیغ تند انتقاداتش را شامل حال جریان اصولگرا هم کرد و حتی کار به زدن زیر میز هم رسید .
ادامه سهمخواهی
هنوز شورای وحدت اصولگرایان در روزهای بلاتکلیفی بعد از منصوب شدن ابراهیم رئیسی به ریاست قوه قضاییه و غیبتش از جلسات این شورا بود که علیرضا زاکانی در کنار غلامعلی حدادعادل نقشآفرینیاش دراین جمع بیشتر شد و نهایت اسم او در کنار ۳۰ نفر دیگر در لیست جناح راست قرار گرفت و بعد از یک دوره دوری از کرسیهای مجلس خودش را به دروازه خانه ملت رساند. در شرایطی که دعوای قدرت در بین اصولگرایان برای رسیدن به کرسی ریاست مجلس حسابی بالا گرفته بود اعلام انصراف زاکانی از کاندیداتوری برای رئیس قوه مقننه شدن اظهر من الشمس بود که پشت پردهای دارد و نمیتوان انقدرها هم این عضو شورای مرکزی جمعیت رهپویان را متواضع و در راستای منافع جمعی تصور کرد؛ موضوعی که چندی بعد با سمت ریاست بر مرکز پژوهشهای مجلس جبران شد و قالیباف این گذشتن از خیر ریاست را جبران کرد.
زاکانی که کارنامه سیاسیاش خالی از علامت سوال نبود و هنوز سایه ابهامات بورسیههای غیرقانونی دولت محمود احمدینژاد بر روی سرش سنگینی میکرد، هدایت نمایندگان جدیدالورود مجلس یازدهم را برای کنار زدن تاجگردون به دست گرفت تا هم ضرب شستی به رقیب نشان دهد و هم در مقابل هم حزبیها خودی نشان دهد. حالا چند ماهی تا انتخابات ۱۴۰۰ زمان باقی نمانده و در حالی که او یک بار دیگر هم در جریان انتخابات ۹۶ احساس وظیفه کرده بود و پا به ساختمان وزارت کشور گذاشته بود تا برای رئیس جمهور شدن اعلام آمادگی کند این روزها چندان بدش نمیآید وارد میدان شود.
نائب رئیس منتقد
در جرگه «بچه شلوغ کنها» یا همان «جبهه پایداری» قرار دارد و از آنجا که پایداریها هم برای انتخابات ۱۴۰۰ فراخوان دادهاند تا به کاندیدای اصلح برسند امیرحسین قاضیزاده هم بدش نمیآید وارد این کارزار شود. البته او با ۴ سال پیش که از نظر شورای نگهبان صلاحیت کاندیداتوری را نداشت یک تفاوت عمده دارد و آن اینکه او امروز تنها یک نماینده از حوزه انتخابیه مشهد نیست بلکه سکونشین شده و نائب رئیس اول مجلس است. کسی که در میان جولان تندروهای مجلس یازدهم علم حرکت از روی عقل و منطق را به دست گرفته است و وقتی ریاست مجلس را به عهده دارد تلاش میکند این موضوع را به انحا مختلف به نمایش بگذارد.
البته فعالیتهای قاضیزاده و جلب نظر خودی و غیرخودی تنها در قالب اداره مجلس نمیگنجد و اظهارات و مصاحبههایش در نقد دولت و البته گاهی جنجالآفرینیها نمیتواند خالی از انگیزه انتخاباتی باشد. البته ماجرای کاندیداتوری امیرحسین قاضیزاده به نظر جدیتر از هر زمان دیگر است حتی آنطور که شنیده میشود او یک تیم ۳۰ نفره برای بررسی نحوه ورود به انتخابات و بررسی وضعیت سیاسی کشور تشکیل داده است.
اصلاحطلبان و وانفسای ناامیدی
بعد از دی ماه ۹۶ و اوجگرفتن اعتراضات ورق برای اصلاحطلبان برگشت و هرچه در جریان انتخابات ۹۲، ۹۴ و ۹۶ با حمایت حداکثری ارای خاکستری روبه رو شدند در روزهای منتهی به انتخابات ۹۸ در سرمای یاس سیاسی به حالت انجماد رسیدند و اگر نهیب سید محمدخاتمی نبود کسی هم برای انتخابات مجلس اعلام کاندیداتوری نمیکرد.اوضاع آشفته اصلاحات این روزها آشفتهتر میشود و نا امیدی برای مشارکت در انتخابات تردیدشان را برای حضور تمام قد در انتخابات ریاست جمهوری پررنگتر میکند و کار به جایی میرسد که در تقریبا ۴ ماه مانده به انتخابات به جز گزینههای دسته چندمی کسی حاضر به جنگاوری در میدان ۱۴۰۰ نیست.
از رقابت با لاریجانی تا کرسی ریاست جمهوری
دست به کاندیدا شدنش بد نیست و این را چندباری ثابت کرده است؛ مصطفی کواکبیان نماینده تهران مجلس دهم و دبیرکل حزب مردمسالاری از همان افرادی است که چندی پیش در مصاحبههایش اعلام کرد تصمیم دارد به میدان رقابت بیاید و شانسش را در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ آزمایش میکند. البته از کواکبیان و خاطرات کاندیداتوری و رقابت با علی لاریجانی در اجلاسیه دوم مجلس دهم یعنی خرداد ۹۶ در ذهن تداعی میشود همان کاندیداتوری که تنها توانست ۱۱ رای به دست بیاورد.
کواکبیان از آن دست اصلاحطلبانی است که معتقد است هرطور شده باید در انتخابات شرکت کرد حتی با دست خالی بر همین اساس هم بود که درجریان انتخابات ۹۸ هم منتقد سر سخت تصمیم شورای عالی سیاستگذاری برای عدم ارائه لیست بود و در مقابله با این تصمیم با حزب اسلامی کار و کارگزاران همکاسه شد تا در مجلس یازدهم هم بتواند کرسی به دست بیاورد اما از آنجا که پیشبینی هم شده بود بخت با او یار نشد و از این انتخابات جا ماند.هرچند کواکبیان در میان حامیان حزب مردمسالاری طرفدارانی دارد اما به هر حال در ردیف گزینههای اصلی اصلاحطلبان نمیتواند جای بگیرد.
پلهای ارتباطی اصلاحطلبان
محسن رهامی که نمایندگی مردم خدابنده در مجلس اول و دوم را در کارنامه دارد و نائب دبیر انجمن اسلامی مدرسین دانشگاهها است یکی دیگر از اهالی اردوگاه اصلاحطلبان است که برای سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری اعلام آمادگی کرده است و میخواهد یک بار دیگر این گوی و میدان را امتحان کند. رهامی که در جریان دیدارها با رهبری به نمایندگی از اصلاحطلبان پرچم گفتوگوی ملی را به دست گرفت حالا برای خود شانس بیشتری قائل است و به نظرش قدرت این را دارد که بتواند آرای خاکستری را به سبد خود بریزد.
رهامی میگوید: «من در دوره اخیر بعد از ملاقات با مقام معظم رهبری ثبت نام کردم تا روزی که روحانی تایید صلاحیت شد و من نامه ای به شورای نگهبان نوشتم و به نفع روحانی، کنار رفتم. در فضای فعلی هم همین سوال برای همه دوستان ما مطرح است. اگر بدانیم موثر خواهیم بود و می توانیم دَرصدی در رفع مشکلات کشور موثر باشیم کنار نمی کشیم. مجموعه اصلاحات باید به یک جمع بندی برسد مثل آمریکا که پیش از انتخابات، کمپین هایی تشکیل می شود و به نتیجه واحدی می رسند. اگر چند نفره وارد شویم ماجرای سال ۸۴ تکرار می شود. نداشتن کاندیدا واحد در سال ۸۴ اشتباه ما بود. در مورد حضور من هم کارهایی از مدت ها شروع شده است و جلسات مستمری هست و اگر فضا فراهم شود به عنوان کاندیدای واحد به میدان خواهم آمد و کمپین هایی تشکیل شده است.»
علاوه بر محسن رهامی رسول منتجب نیا قائم مقام سابق دبیرکل حزب اعتماد ملی نیز از به نظر میرسد تمایل دارد تا دربحران کاندیداتوری در جریان اصلاحات به میدان بیاید.منتجب نیا هم اتفاقا ازجمله اصلاحطلبانی بود که همراه محسن رهامی دیدارهایی را با رهبری درباره وضعیت اصلاحطلبان داشت و آنطور که درمصاحبهای به خبرآنلاین گفته بود خروجی این دیدارها به مجوزی برای ارسال نامه به رهبری ختم شده بود. منتجب نیا هم که دل پری از موضع اصلاحطلبان در سال ۸۴ و البته مجلس ششم دارد بعد از جدا شدن از حزب اعتماد ملی و تاسیس حزب جمهوریت قرار است در این میدان حضور داشته باشد و البته از آنجا که بیشترین شانس این حزب دبیرکل آن است احتمالا تکلیف نیز بر او واجب شود.
سونامی به راه افتاده است
هرچند مجلسی ها این روزها دست به اصلاح قانون انتخابات زده اند تا شاید دیگر شاهد آن صف بلند کاندیداها در جلوی وزارت کشور نباشیم اما شواهد حکایت از آن دارد که سیاسیون زیادی خود را شایسته ریاست جمهوری دیده اند و بنایشان را بر کاندیداتوری گذاشته اند. شاید اولین انتخابات قرن جدید تنها محفلی برای عرض اندام سیاسیون چپ و راست طراز اول نباشد.