عواملی که ناشی از طرف عرضه، طرف تقاضا، تحولات و روندهای جهانی، سیاستهای دولت و حاکمیت، شوکهای اجتماعی، سیاسی، بهداشتی، اقتصادی و بسیاری از عوامل دیگر است که بر حسب کالا عوامل تاثیرگذار گاهی متفاوت و گاهی مشابه بوده و میزان و جهت اثرگذاری متفاوت است.
«غذا» هم کالایی است که دارای قیمت است و علاوه بر عوامل برشمرده به بسیاری از عوامل دیگر بهخصوص شرایط اقلیمی و جغرافیایی، آفات و بیماریها و… وابسته است. اینکه چرا قیمت غذا در جهان افزایش مییابد بر حسب دوره زمانی و شرایط حاکم بر آن زمان، عوامل و میزان اثرگذاری هر عامل نیز متفاوت است. در این میان این نکته نیز حائز اهمیت است که تورم از جنبههای مختلف بر زیست انسانی، جانوری و گیاهی تاثیرگذار است و نادیده گرفتن یا کماهمیت جلوه دادن این پدیده اقتصادی یا سادهسازی آن به چند پیامد و پوشاندن ردپای تورم در جای جای زندگی بشری، جانوری و گیاهی خطای مرگباری است که جبران کردن آن بسیار پرهزینه و گاهی غیرممکن است. در ایران نیز طی چندین سال اخیر تورم مواد غذایی افسارگسیخته شده که گاهی از تورم غیرخوراکی هم عبور کرده است.
آخرین اطلاعات منتشرشده مرکز آمار نشان از آن دارد که در بهمنماه سال ۱۴۰۱، نرخ تورم (دوازده ماه منتهی به ماه جاری نسبت به دوره مشابه سال قبل) ۷ /۴۷ درصد، نرخ تورم خوراکیها و آشامیدنیها ۳ /۶۷ درصد و نرخ تورم غیرخوراکیها و خدمات ۹ /۳۶ درصد را تجربه کرده است. در این میان بیشترین تورم مربوط به خوراکیها و روغن و چربیها با ۷ /۲۰۸ درصد و در میان غیرخوراکیها بیشترین تورم با ۴ /۷۶ درصد مربوط به هتل و رستوران بوده است. همه ارقام حاکی از افزایش شدید تورم غذایی در کشور است. طی دوره ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۱ نرخ تورم خوراکیها حدود ۵ /۱ برابر شده است بهطوری که نمودار نشان میدهد بیشترین نرخ تورم طی دوره مورد نظر در بهمنماه سال ۱۴۰۱ با ۶۸ درصد اتفاق افتاده است.
تورم افسارگسیخته که نتیجه عوامل مختلفی است باعث شده که هر روز کشور با تورم غذایی روبهرو شود و بدتر از آن گرانی اقلام خوراکی سبد خانوار است که توان تابآوری خانواده را ربوده است. نگاهی به آمار منتشرشده مرکز آمار نشان میدهد در بهمن ۱۴۰۱ نسبت به بهمن ۱۳۹۶ به عنوان نمونه قیمت برنج ایرانی درجه یک و شیر پاستوریزه ۹ برابر، پنیر پاستوریزه ایرانی هشت برابر، برنج خارجی درجه یک، گوشت گوسفند، گوشت گاو و گوساله، گوشت مرغ و تخم مرغ هفت برابر، رب گوجه فرنگی ۹ برابر، سیبزمینی ۱۰ برابر، پیاز ۱۱ برابر و روغن مایع ۱۳ برابر شده است، یعنی گرانی سرسامآور که با عدم افزایش درآمد به اندازه تورم، خانوارها قدرت خرید خود را از دست داده و هر روز مصرف آنان کاهش یافته و امنیت غذایی وخیمتر شده است. گرانی اقلام غذایی سبد مصرفی خانوار و از طرف دیگر تورم و کاهش قدرت خرید واقعی مردم، آثار نامطلوبی بر تغذیه مردم دارد؛ بهطوری که برخی از اقلام مصرفی از سبد مصرفی خانوار حذف شده یا کاهش یافته و این شرایط برای گروههای دارای درآمد متوسط به پایین بسیار حادتر است. از اینرو میتوان گفت اولین پیامد تورم افسارگسیخته مواد غذایی، کاهش مصرف و تهدید سلامتی مردم بهخصوص کودکان است.
زمانی که تورم در یک اقتصاد رشد میکند، قیمتها افزایش پیدا کرده و این افزایش قیمتها در ابعاد مختلف زندگی افراد تاثیرگذار خواهد بود. افراد قدرت خرید خود را از دست میدهند (به دلیل عدم افزایش درآمدها حداقل به اندازه تورم) و فقیرتر میشوند. افزایش فقر ناتوانی اقتصادی و کاهش پسانداز را به دنبال داشته و خانوارها را مجبور میکند برای ادامه زندگی و تغذیه پسانداز منفی (بدهی) داشته باشند که ادامه این چرخه باطل فقر، چیزی جز فلاکت، افزایش ناهنجاریهای اجتماعی، بیانگیزگی و کاهش امید اجتماعی را به دنبال نخواهد داشت. افزایش تورم، سرمایه اجتماعی بهخصوص اعتماد به حاکمیت را تضعیف میکند و فاصله دولت و ملت افزایش مییابد که خود میتواند سرآغازی برای بازتولید تورم باشد؛ کاهش پسانداز، کاهش سرمایه اجتماعی، کاهش سرمایهگذاری، کاهش تولید و به دنبال آن تورم و فقر بیشتر.
اگر از بعد اجتماعی به موضوع توجه شود، تورم باعث کاهش کارهای داوطلبانه و خیرخواهانه و مشارکت مردم در توسعه پایدار میشود. با افزایش تورم و کاهش قدرت خرید مردم، بخشی از افرادی که خود بخشش و اهدای مالی داشته دیگر توان اقتصادی برای بخشش و اهدای مالی ندارند و بخش دیگر که اوقات فراغت خود را صرف امور داوطلبانه میکردند، مجبور به کاهش ساعات کارهای داوطلبانه شده تا گذران زندگی خود را با کار بیشتر مهیا کنند. از منظر «عدالتمحوری»، تورم باعث میشود که سرمایهدار و ثروتمند، سرمایهدارتر شده و طبقه متوسط نابود و بقیه مردم به جز گروه اول هر روز از نظر اقتصادی ناتوانتر شوند که دوقطبی شدن جامعه، نارضایتی، کاهش سرمایه اجتماعی، کاهش مشارکت در اجرایی کردن سیاستها، کاهش سرمایه اجتماعی و… دور شدن مردم از هم را به دنبال دارد.
از بعد زیستمحیطی و منابع طبیعی تورم باعث تخریب منابع طبیعی، جنگل و مرتع و کاهش توان حفاظت از منابع و افزایش بهرهوری شده و حیات جانوری و گیاهی را به خطر میاندازد. بسیاری از تجارب جهانی و داخلی نشان میدهد فقر و گستردگی آن باعث تخریب جنگل و مرتع (تامین انرژی و چرای دام و قطع درختان برای فروش چوب و…) شده و شکار حیوانات زیادتر میشود. از طرفی به دلیل ناتوانی اقتصادی و کاهش درآمد واقعی، استفاده از فناوریهای جدید و نوآوری برای حفاظت از آب و خاک و… و افزایش بهرهوری آنها از سوی بهرهبرداران کاهش مییابد که همگی تهدیدی برای حیات جانوری و گیاهی و به دنبال آن تهدیدی برای حیات انسانی (کاهش سطح جنگلها و مراتع و خشکسالی و آلودگی هوا و…) خواهد شد.
از طرف دیگر تورم تولیدی یکی دیگر از چالشهای اساسی تولید پایدار و مزیت رقابتی اقتصاد ایران است. بر اساس اطلاعات مرکز آمار ایران در فصل پاییز ۱۴۰۱، شاخص قیمت کل تولیدکننده ۷ /۷۲۲ است که در چهار فصل منتهی به فصل جاری نسبت به دوره مشابه سال قبل (تورم سالانه) ۷ /۴۳ درصد افزایش داشته است. افزایش تورم تولیدی به معنای افزایش قیمت تمامشده و از دست دادن مزیت رقابتی در مقابل تولیدات جهانی و کاهش تقاضا و فروش است که پایداری تولید را با تهدید مواجه کرده و کاهش تولید خود به بازتولید تورم کمک میکند.
تورم سارق ماهری است که آرامآرام هستی و حیات و زندگی شرافتمندانه را به خطر میاندازد و تنها راه دستگیری آن پرداختن به علل اصلی و ریشهای ایجاد تورم غذایی است نه پرداختن به معلولها. یادمان باشد «غذا» دیگر به معنی «تغذیه» نیست، غذا یک مقوله جهانی و سیاسی است که همه حکومتهای جهانی برای امنیت غذایی و امنیت سیاسی کشورشان برنامه جامع دارند.
فاطمه پاسبان؛ مدرس و پژوهشگر حوزه کشاورزی