یک کاربر در توئیتر گفته اگر فقر را یک اپیدمی بنامیم، واکسن آن برای دولتهاست نه اعضای جامعه. در میان اخبار مربوط به خط فقر، آنچه ضرورت اجرای آن بیش از هر زمان دیگری پررنگ شده، اعلام رسمی این شاخص مهم است. اما خبری از آمار رسمی نیست و یک پاسخ منطقی به این چرایی این است که دولتها با پشت گوش انداختن این امر از پاسخگو نبودن درآمد در برابر هزینه زندگی اقشار فقیر شانه خالی میکنند.
اخیرا، سخنان حمید حاجاسماعیلی-(کارشناس حوزه کار)، در خصوص خط فقر در ایران با بازتاب گستردهای همراه بوده است. کنکاش در سخنان او از آمار و ارقام عجیب و نگرانکنندهای حکایت دارد. اینکه هزینه اجاره در پایتخت ایران در هیچ نقطهای کمتر از هفت میلیون تومان نیست. با اینحال خط فقر نسبی در تهران و دیگر کلانشهرها ۲۰ میلیون تومان تخمین زده میشود. ۶۵ درصد بازنشستگان کمتر از ۹ میلیون تومان حقوق میگیرند و این یعنی آنها در دایره فقر مطلق جای میگیرند. از سوی دیگر، اگر قشر خاصی را در جمعیت کارمندان کشور فاکتور بگیریم، اکثریت کارمندان ایرانی از ۱۴ میلیون تومان کمتر حقوق میگیرند. نکته بعدی این است که ۳۰ میلیون نفر از کشور به خدمات کمیته امداد و بهزیستی و خیریهها نیازمند هستند و در مجموع ۶۵میلیون نفر از ۸۴ میلیونی ایران دچار فقر مطلق یا نسبی هستند.
شکاف درآمد و هزینه عمق گرفت!
فرامرز توفیقی( رئیس کمیته دستمزد کانون شوراهای اسلامی کار کشور)، شخص دیگری است که اظهاراتش درباره خط فقر خبرساز شد. آنطور که او در یک گفتوگوی رسانهای اعلام کرده «خط فقر نسبی خانوارها در ایران به ۱۸ میلیون و ۲۹۰ هزار تومان رسیده است.» با توجه به حداقل دستمزد و فراتر نرفتن رقم آن از شش میلیون تومان، این افزایش خط فقر یعنی یک شکاف ۱۲ میلیون تومانی میان درآمد و هزینه خانوار ایرانی! از سوی دیگر، پیشتر در گزارشی به بررسی هزینه سبد معیشت پرداختیم که مقایسه سبد سال جاری با سال ۹۷ از رقمی نگرانکننده حکایت داشت؛ افزایش حدود ۲۴۵ درصدی هزینهها فقط در ۵ سال!
مزد کفاف زندگی را نمیدهد
همانطور که در بالا ذکر آن رفت، شکاف عمیقی میان درآمد و هزینه خانوار ایرانی ایجاد شده است. طوری که فعالان کارگری از اینکه کارگران نتوانند از پس تامین حداقل هزینههای خود برآیند، هشدارهای زیادی را اعلام کردهاند. حداقل دستمزد روزانه کارگران حدود ۱۴۰ هزار تومان است و اگر مزایای مزدی مثل حق مسکن، حق اولاد و سنوات را به این رقم اضافه کنیم، یک کارگر در روز ۲۰۰ هزار تومان حقوق میگیرد.اگر قیمت رسمی یک مرغ را در نظر بگیریم یعنی ۲۰۰ هزار تومان، به عبارتی مزد کامل یک روز کارگر تنها پای خرید یک مرغ میرود. مثالی که فعالان کارگری به آن اشاره میکنند و به روشنی عمق فاجعه را به نمایش میگذارد.
طبقه متوسط فقیر در حال گسترش است
نمونه دیگری در این زمینه به مدت خانهدار شدن طبقه متوسط برمیگردد. در حالیکه امید به خانهدار شدن در طبقه متوسط کشور تا ۱۰ سال قبل، حدود ۲۵ سال بود حالا این رقم به ۷۴ سال رسیده است! این آمار که هر شهروندی را نگران میکند، بهتازگی توسط دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین اعلام شده است. موضوعی که یادآور هشدارهای کارشناسان دربارهی وضعیت طبقه متوسط کشور است؛ از کوچک شدن تا له شدن طبقه متوسط. گروهی هم این نکته را گوشزد میکنند که با فشارهای اقتصادی تحمیل شده، طبقه متوسط فقیری به وجود آمده است که در نهایت موانع بیشماری را بر سر راه تحقق توسعه اقتصادی کشور ایجاد خواهد کرد.
گسترش فقر؛ پیام روشن تحدید اینترنت
حالا، طی هفتههای گذشته تصمیمی که در خصوص تحدید اینترنت گرفته شده، معیشت ۱۰ میلیون نفر را به ورطه نابودی کشانده است. کارشناسان میگویند با ضرر چند هزار میلیاردی قطعی اینترنت، بسیاری از مدیران به دنبال تعدیل نیروی کار خود هستند. پیام کلیدی این جملات چیزی نیست جزء افزایش نرخ بیکاری و در نهایت گسترش فقر!
واکنشها به رقم خط فقر در فضای مجازی
فراگیر شدن فقر با واکنشهای زیادی در سطح جامعه بهویژه شبکههای اجتماعی همراه بوده است. برخی با انتشار توئیت نسبت به ارقام اعلامی درباره خط فقر حساسیت خود را ابراز داشتهاند. در پایین به بخشی از این توئیتها اشاره میکنیم.یک کاربر با مقایسه خط فقر با دیگر نگرانیهای اقتصادی، گفته است: «خط فقر ۱۸ میلیون تومان، حداقل حقوق کارگر ۵ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان، میانگین هر مترمربع مسکن در تهران ۴۳ میلیون تومان، قمت پراید ۲۰۰ میلیون، ۱۳ میلیون جوان مجرد و روزانه ۳ هزار میلیارد تومان نقدینگی تولید میشود.» کاربر دیگری با اشاره به اینکه فقر به استخوان بسیاری رسیده، نوشته است: «اگر خط فقر ۱۸ میلیونی صحیح است، پس چهارپنجم ایرانیان زیر خط فقر هستند! مهمترین چالش امروز رفع پاندمی فقر است. درمان و واکسن این پاندمی برای افراد نیست برای دولتهاست.» همچنین یک شخص دیگر با اشاره به اینکه فقر به طرز عجیبی فراگیر شده است، گفته: «اگر خط فقر ۱۸ تا ۲۰ میلیون تومان درست باشد، یعنی تقریبا هشت دهک، معادل ۶۶ میلیون نفر از جمعیت ۸۴ میلیون ایران زیر خط فقر هستند.»
چرا خط فقر اعلام نمیشود؟
خلاصه کلام اینکه، ترسیم این وضعیت، اعلام رسمی خط فقر را بیش از هر زمان دیگری ضرورت میبخشد. آنگونه که آییننامه مصوب سال ۸۴ نشان میدهد وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی موظف به ارائه گزارش وضعیت فقر و رفاه اجتماعی به مسئولان کشور آن هم در نیمه اول هر سال است. وظیفه اطلاعرسانی درباره خط فقر هم بر عهده سه نهاد دولتی یعنی پژوهشکده آمار مرکز آمار، موسسه عالی پژوهش و برنامهریزی سازمان مدیریت و معاونت رفاه وزارت رفاه گذاشته شده است. اما، خبری از آمار رسمی درباره خط فقر نیست. یک پاسخ غیر رسمی به اینکه چرا خطر فقر اعلام نمیشود، این است که دولتها با پشت گوش انداختن این امر از پاسخگو نبودن درآمد در برابر هزینه زندگی اقشار فقیر شانه خالی میکنند. این در حالیست که کارشناسان معتقدند کتمان حقیقت جلوی ارائه هر تحلیل واقعبینانه درباره آینده تحولات اقتصادی ایران را میگیرد. از سوی دیگر، اعلام نشدن خط فقر به صورت رسمی توان چانهزنی نمایندگان کارگری را در جلسات شورای عالی کار برای تعیین دستمزد را کاهش داده و در نهایت آنچه مصوب میشود هزینهها را پوشش نمیدهد و فشار بیشتری را به اقشار ضعیف جامعه تحمیل میکند.