یک سال پس از وعدههای انقلابی
ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران تنها چند هفته تا پایان اولین سال ریاست جمهوری خود فاصله دارد، بنابراین طبیعتاً ایرانیها مشتاق ارزیابی عملکرد او خواهند بود. اگر فقط به دلیل تورم بسیار بالا و شکست او در پایان دادن به تحریمهای ایالات متحده نگاه کنیم، کارنامه احتمالاً منفی است.محافظهکاران ایرانی، از جمله رئیسی، بر این باورند که مشکلات اقتصادی ایران عمدتاً نتیجه سیاستهای نئولیبرالی است که توسط رئیسجمهور سابق حسن روحانی (۲۰۱۳-۲۰۲۱) دنبال میشد و در مقابل رویکرد «انقلابی» آنها میتواند اقتصاد را به چرخش درآورد. اما آنها بسیار بیش از آنچه که بتوانند عمل کنند، وعده دادهاند.
رئیسجمهور رئیسی متعهد شد که معیشت مردم را بدون گره زدن به برجام، یعنی توافق هستهای سال ۲۰۱۵ بین ایران و ایالات متحده و دیگر قدرتهای جهانی بهبود بخشد. برخی از ایرانیان خسته از حکومتداری تقسیمشده، از انتخاب رئیسجمهوری محافظهکار استقبال کردند که با همکاری محافظهکاران همفکر در کنترل سایر اهرمهای قدرت، به طور مؤثرتری با مشکلات کشور، از جمله تحریمهای اعمالشده توسط آمریکا، برخورد خواهد کرد.به نظر نمیرسید که انتظار رای دهندگان با این واقعیت که محافظه کاران به شدت با برجام و تلاشهای روحانی برای احیای آن مخالفت کرده بودند، کاهش یابد.اما اگر بر این باور باشیم که تحریمها عامل اصلی مشکلات اقتصادی دهه گذشته بودهاند، آنطور که شواهد نشان میدهد، دشوار است ببینیم که چگونه میتوان در مدت کوتاهی اقتصاد را در حالی که تحریمها ادامه دارد، چرخاند.
اگرچه مذاکرات با هدف احیای برجام و لغو برخی از مضرترین تحریمها برای ماهها متوقف شده است، اما ممکن است توافق همچنان منعقد شود، زیرا منافع آن برای ایران و غرب در نتیجه کمبود انرژی جهانی ناشی از تهاجم روسیه به اوکراین، افزایش یافته است.منفعت ایران دسترسی به منابع قابل توجهی برای مهندسی معکوس سریع یک دهه محاصره و دشواریهای اقتصادی است.
سود و ضرر صدها میلیارد دلاری در سال
در دهه گذشته که ایران بیشتر تحت تحریم بود، ارزش پول آن ۲۷۰۰ درصد کاهش یافت، قیمتها ۱۲ برابر شد و میانگین مصرف شخصی به سطح دو دهه قبل خود بازگشت.زمانی که تحریمهای مرتبط با هستهای در نتیجه پایبندی ایالات متحده به برجام طی سالهای ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۷ برای مدت کوتاهی کاهش یافت، تولید ناخالص داخلی ایران ۲۰ درصد افزایش یافت.
امروز، یک توافق میتواند به ایران اجازه دهد تا به ۱۰۰ میلیارد دلار از داراییهای مسدود شده خود در خارج از کشور دسترسی داشته باشد و حدود دو میلیون بشکه نفت در روز صادر کند، که با ۱۰۰ دلار در هر بشکه، بیش از ۷۰ میلیارد دلار در سال سود خواهد داشت.
رکورد تاریخی تورم
در کنار این مزایای بالقوه، خطر شکست در احیای اقتصاد در صورت عدم حصول توافق است. تورمی که رئیسی وعده کاهش آن را داده بود رکورد جدیدی را به ثبت رساند. در ۱۱ ماهی که او بر مسند قدرت بوده است، قیمتها با نرخ سالانه ۵۳ درصد افزایش یافته که بالاترین رقم در تاریخ اخیر است.تنها در ماه گذشته، قیمتها ۱۲.۲ درصد افزایش یافت – یک نرخ سالانه ۲۰۰ درصد – و به عنوان یک کاتالیزور اصلی برای نارضایتی گسترده عمومی عمل کرد، همانطور که تظاهرات بزرگ در شهرهای سراسر کشور نشان داد.
این افزایش قیمتها به احتمال زیاد به زودی تعدیل خواهد شد، زیرا تا حدی نتیجه اثر جنگ اوکراین بر قیمت جهانی مواد غذایی و به دنبال آن حذف یارانههای غذایی در ماه مه بود. اما تا زمانی که دولت نتواند از منابع عظیم نفت و گاز خود درآمد کافی برای تامین مخارج خود کسب کند، تورم ادامه خواهد داشت.
آمارهای ناامیدکننده؛ معکوس شدن روند اشتغالزایی صنعتی و کشاورزی
یکی دیگر از وعدههای اصلی ستاد انتخاباتی رئیسی ایجاد یک میلیون شغل جدید در سال بود. گزارش اشتغال ضعیفی که توسط دولت منتشر شده است که در سه فصل اخیر – یعنی تقریباً دورهای از زمان روی کار آمدن او – منتشر شده است، نشان میدهد که اشتغال در دوران ریاست جمهوری او در واقع کاهش یافته است. در بهار ۲۰۲۲ در مقایسه با بهار ۲۰۲۱ یعنی درست قبل از روی کار آمدن رئیسی، ۱۰۰ هزار نفر کمتر در صنعت شاغل بودند. کشاورزی بیشترین شغل را از دست داد، ۴۷۰ هزار نفر یا ۱۰.۱ درصد از نیروی کار. به نظر میرسد که اکثر این کارگران در بخش خدمات (تنها بخشی که اشتغال را در طی ۹ ماه گذشته افزایش داده است) مشاغلی با بهره وری پایین تری پیدا کردهاند.
ناامیدکنندهترین بخش گزارش اشتغال از بین رفتن ۱۶۰ هزار شغل در صنعت است. این امر، روند آهسته، اما امیدوارکننده افزایش اشتغال در صنعت را معکوس میکند که به نظر میرسید نشان میدهد که کاهش ارزش پول میتواند باعث احیای تولید داخلی پس از اثرات مخرب رونق اقتصاد نفتی در دهه ۲۰۰۰ شود.گزارش دقیقتری که نشان دهد کدام صنایع بیشترین آسیب را دیده است هنوز در دسترس نیست، اما از دست رفتن شغلها در ۲ بخش تولیدکننده کالاهای مبادلهای نشان میدهد که استراتژی جایگزینی واردات که به دلیل کاهش ارزش پول و دستمزدهای واقعی پایینتر، تشویق و تلبیغ شده است، ممکن است به مرزهای خود رسیده باشد.
زنجیرهای تحریم بر ارکان اقتصاد ایران
تحریمها بخش بزرگی از تقصیر را برای محدود کردن تأثیر کاهش ارزش سهام دارند. به طور معمول، کاهش ارزش پول باید صادرات را افزایش دهد و در نتیجه باعث رشد تولید و اشتغال شود.اما تا زمانی که تحریمها به قوت خود باقی بماند و تولیدکنندگان ایرانی نتوانند به سیستم بانکی جهانی دسترسی داشته باشند، مزیت رقابتی ندارند.علاوه بر این، تولید صنعتی ایران به شدت به نهادههای وارداتی وابسته است که حاصل دههها اتکا به درآمدهای نفتی است. برای سالها، درآمدهای نفتی باعث افزایش اشتها برای کالاهای مصرفی خارجی و سفرهای بینالمللی توسط طبقه متوسط رو به رشد کشور و همچنین نیاز صنعت به کالاهای سرمایهای و واسطهای شده است. ۲ مورد اخیر با هم دو سوم واردات ایران را تشکیل میدهند
اثر پارادوکسیکال
افزایش اشتغال و اتکای بیشتر به منابع داخلی، بخشهای کلیدی راهبرد توسعه موسوم به «اقتصاد مقاومتی» است که توسط رهبر عالی ایران آیتالله خامنهای ترویج شده است. اقتصاد مقاومتی، همانطور که از نامش پیداست، برای وابستگی کمتر اقتصاد ایران به تجارت جهانی نسبت به امروز طراحی شده است.این مفهوم، بیانگر این باور محافظهکاران است که جمهوری اسلامی بهعنوان یک قدرت منطقهای در حال رشد که هژمونی آمریکا در منطقه را به چالش میکشد، چارهای جز کاهش وابستگی خود به اقتصاد جهانی ندارد. در این دیدگاه، واشنگتن از بهانههای مختلفی مانند ادعای تمایل تهران به ساخت سلاح هستهای یا استفاده از نیروهای نیابتی علیه دشمنان منطقهای، جهت توجیه اعمال تحریمها علیه ایران استفاده میکند تا از شکوفایی اقتصادی آن جلوگیری کند.
اما اقتصاد مقاومتی هدفی است که دستیابی به آن نیازمند زمان و بازسازی دردناک اقتصادی است. درحالیکه تحریمها انگیزه بازسازی اقتصادی مورد نظر رهبران ایران را فراهم میکنند، اما عملاً به این هدف نمیرسند.کاهش ارزش پول و تغییرات در قیمتهای نسبی، به جای توسعه فناوریهای جدید با نهادههای داخلی بیشتر، اشتهای عمومی برای واردات ارزان و ترجیح تولیدکنندگان صنعتی برای مونتاژ محصولات با نهادههای خارجی را کاهش میدهد. اما، بدون دسترسی به بازارهای جهانی، تولیدکنندگان بیشتر احتمال دارد که کسب و کار خود را ببندند تا به دنبال فناوریهای جدیدی باشند که وابستگی آنها را به همان اقتصاد جهانی کاهش دهد.
واقعیت اجتنابناپذیر پیوند برجام و معیشت مردم
به طور خلاصه، برای رسیدن جمهوری اسلامی به هدف خود در ساختن اقتصاد مقاومتی و برای اینکه رئیسی به وعدههای بلندپروازانه مبارزات انتخاباتی خود تا حدی عمل کند، توافق نهایی با آمریکا که منجر به لغو تحریمها شود، حداقل برای دوره کوتاه تا میانمدت ضروری است.برخلاف سخنان رئیسی در مبارزات انتخاباتی، واقعیت اجتناب ناپذیر این است که معیشت ایرانیان با برجام و رفع تحریمهایی که با توافق ممکن میشود، پیوند عمیقی خورده است. به نوبه خود، ایالات متحده که چهار سال پیش توافق هستهای را رها و تحریمها را مجدداً به امید فروپاشی اقتصاد ایران اعمال کرد، باید بفهمد که فشار اقتصادی فزاینده، همانطور که جو بایدن در آستانه سفر خود به خاورمیانه مجدداً اعمال کرد، معادل همان سیاست شکست خورده ترامپ است.