این افزایش ۳۰۰درصدی قیمت کالاهای اساسی در حالی اتفاق افتاد که پیش از این دولت تحت عنوان حمایت از اقشار آسیبپذیر تلاش کرده بود قیمتها را در سطح دلار ۴۲۰۰ تومانی نگه دارد اقدامی که البته نسبت به موفقیتآمیزبودن آن تردید وجود دارد. همچنین دولت برای جبران این افزایش قیمتها یارانه ناچیز ۳۰۰ و ۴۰۰ هزار تومانی را به حساب سرپرستان خانوار واریز کرد تا مثلا بتوانند قدرت خرید خود را همچنان ثابت نگه دارند، مبلغی که از همان ابتدا مشخص بود نه تنها قدرت خرید را افزایش نخواهد داد، بلکه اتفاقا برعکس این یارانه در برابر آزادسازی قیمتها موجب فقیرسازی جامعه و غلتاندن بخش دیگری از طبقه متوسط به طبقات پایینتر خواهد شد. این اقدام دولت تقریبا تمامی ۸۰ میلیون جمعیت کشور را تحت تأثیر قرار داد. بیش از سهبرابرشدن قیمتها در شرایطی که کشور با کمبود دلار و تحریمهای بینالمللی دست و پنجه نرم میکند، در شرایطی که اقتصاد کشور در انزوا قرار دارد و دورنمای مذاکرات نیز کاملا مبهم است، در زمانی که رکود و تورم به صورت توأمان در کشور حکمرانی میکنند، اقدامی متهورانه به شمار میرود که معلوم نیست آیا دولت تبعات این سیاست را برای اقشار آسیبپذیر در نظر گرفته است یا خیر.
یارانه ۲۰ هزار میلیارد تومانی سوخت هواپیما
یکی از بخشهایی که همچنان یارانه دریافت میکند سوخت هواپیماست که تحت عنوان سوخت جت خوانده میشود. طبق آمارهای منتشرشده، دولت سالانه معادل ۲۰ هزار میلیارد تومان یارانه به سوخت هواپیما اختصاص میدهد تا از افزایش قیمت بلیت هواپیما از ناحیه سوخت جلوگیری کند. در واقع دولت با این اقدام خود دست به سرکوب قیمت بلیت هواپیما زده و طبق اخبار منتشرشده فعلا قرار نیست که این یارانه حذف شود و یا حداقل در دستور کار دولتمردان قرار ندارد. افزایش قیمت بلیت هواپیما در یکی دو سال اخیر نه نتیجه آزادسازی سوخت، بلکه در نتیجه افزایش هزینه شرکتهای هواپیمایی از جمله هزینه قطعات و تعمیر و نگهداری بوده است. در حال حاضر قیمت هر لیتر سوخت هواپیما حدود ۶۰۰ تومان است که این نرخ نیز از سال ۱۳۹۴ تاکنون بدون تغییر مانده است. بررسیها نشان میدهد که قیمت هر لیتر از این سوخت در بورس انرژی بالای ۱۳ هزار تومان معامله میشود و نکته جالب آنکه هواپیماهای باری که تأثیر بسیار مهمی در اقتصاد کشور به لحاظ جابهجایی کالا دارند سوخت را به قیمت آزاد در بازار خریداری میکنند.
یعنی هواپیماهای مسافری هر لیتر سوخت خود را با نرخ ۶۰۰ تومان خریداری میکنند و هواپیماهای باری هر لیتر را بالای شش هزار تومان، یعنی ۱۰ برابر بیشتر. اگر بخواهیم این نرخ را به دلار محاسبه کنیم قیمت هر لیتر سوخت هواپیما در ایران حدود دو سنت است اما میانگین جهانی آن حدود یک دلار است. طبق آمار دولت سالانه ۲۰ هزار میلیارد تومان یارانه سوخت به شرکتهای هواپیمایی میدهد یعنی به ازای هر لیتر ۵۵۰۰ تومان یارانه میدهد و این نرخ ۶۰۰ تومانی در چند سال اخیر با وجود بالارفتن بسیاری از هزینهها همچنان در همان سطح باقی مانده است. نکته این است که با وجود بالارفتن قیمت نفت و بنزین و به تبع آن قیمت سوخت هواپیما دولت حتی به صورت درصدی نیز قیمت سوخت یارانهای هواپیماها را تغییر نداده و قیمت در همان محدوده ۶۰۰ تومان باقی مانده است. اگر این ۶۰۰ تومان قیمت سوخت را به تعداد مسافران یعنی به طور میانگین ۱۶۰ نفر تقسیم کنیم هر فرد در واقع اندکی بیش از سه تومان هزینه سوخت برای هر لیتر پرداخت میکند. حال پرسش بعدی به میان میآید آن هم اینکه این یارانه هنگفت ۲۰ هزار میلیارد تومانی را چه کسانی مصرف میکنند؟
مسافران حملونقل هوایی چه کسانی هستند؟
آمارها از تعداد مسافران حملونقل هوایی دقیق نیست چراکه مسئولان از یک درصد تا چهار درصد را در گفتههایشان اعلام کردهاند. اما به طور میانگین تنها چهار درصد از کل مسافران از حملونقل هوایی استفاده میکنند و جالب این است که ۶۵ درصد از این چهار درصد طبق گفته رئیس هیئت مدیره انجمن صنفی دفاتر خدمات مسافرت هوایی و جهانگردی متعلق به بخش دولتی است، مابقی مسافران از حملونقل جادهای و ریلی استفاده میکنند. این گفته بدین معناست که دولت یارانه چهار درصد از مردم را که عمدتا متعلق به طبقه متوسط به بالای جامعه هستند از جیب ۹۶ درصد مردم پرداخت میکند، حال اینکه این مردم در حال دست و پنجه نرم کردن با تبعات آزادسازی اساسیترین اقلام زندگی خود هستند.
مسئله دیگری که در مورد مصرف سوخت ارزان شرکتهای هواپیمایی وجود دارد این است که ارزانبودن این سوخت باعث میشود که میزان مصرف مورد توجه قرار نگیرد چراکه اصولا با توجه به اینکه هزینه سوخت را تقریبا دولت پرداخت میکند سود و زیان ناشی از مصرف سوخت اساسا برای شرکتهای هواپیمایی محلی از اعراب ندارد. این در حالی است که در جهان شرکتهای هواپیمایی حتی سود و زیان ناشی از میزان مصرف سوخت خود را محاسبه میکنند. دولتها معمولا برای تشویق صادرات کالاها و به تبع آن افزایش میزان صادرات اقدام به پرداخت یارانه به شرکتهای باری میکنند تا بتوانند هزینه حمل کالاهای خود به سایر کشورها را کاهش دهند و به این ترتیب مشوقی برای صادرات کالاها فراهم کنند. این موضوع به ویژه در بخش کشاورزی بسیار اهمیت دارد چراکه بازه زمانی مصرف محصولات کشاورزی پایین است و این کالاها باید در اسرع وقت به مقصد برسند. در نتیجه همین افزایش سوخت هواپیماهای باری تقریبا بسیاری از آنها به دلیل نرخ بالای سوخت زمینگیر شده و طبیعتا این موضوع صادرات و واردات کالاها را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
درآمد ملی کشور در حلقوم ثروتمندان
نفت یک ثروت ملی است و متعلق به تمام مردم است و درآمد ناشی از آن نیز به تمامی مردم تعلق دارد. در حالی که دولت قیمت اساسیترین کالاهای زندگی مردم را آزاد کرده و اکنون مردم این اقلام را با نرخهای جهانی آن هم با درآمد محدود زیر ۲۰۰ دلاریشان در ماه خریداری میکنند، اما همان چهار درصد هنوز هم از یارانه استفاده میکنند. طبق آمارهایی که منتشر شده کل میزان درآمد ناشی از صادرات نفت خام ایران در سال ۱۴۰۰ حدود ۱۰۰ هزار میلیارد تومان بود و این در حالی است که یارانه فقط سوخت جت سالانه حدود ۲۰ هزار میلیارد تومان است. یعنی حدود ۲۵ درصد از کل درآمد نفت خام ایران صرف یارانه تنها چهار درصد مردم میشود. تحریمهای بینالمللی صادرات مواد خام ایران به ویژه بخش صنعت نفت ایران را با مشکلات اساسی مواجه کرد و میزان درآمدهای نفتی طی سالهای اخیر بسیار کاهش یافت. نکته جالب اینکه با وجود کاهش درآمدهای نفتی یارانه پرداختی به سوخت هواپیما افزایش پیدا کرده چراکه با توجه به افزایش قیمت نفت طبیعتا هزینه تولید هر لیتر سوخت هواپیما نیز افزایش پیدا کرده است. این در حالی است که با وجود افزایش قیمت، صرفا یارانه پرداختی دولت به شرکتهای هواپیمایی افزایش یافته نه قیمت سوخت هواپیما. به عنوان مثال طبق آمارها دولت در سال ۱۳۹۸ حدود ۸۵۰۰ میلیارد تومان یارانه سوخت هواپیما به شرکتهای هواپیمایی پرداخت کرده و این میزان یارانه در سال ۱۴۰۱ به ۲۰ هزار میلیارد تومان رسیده است.
این در حالی است که قیمت هر لیتر سوخت از آن زمان تاکنون همان ۶۰۰ تومان است. عامل اصلی افزایش یارانه پرداختی بالارفتن نرخ آزاد سوخت هواپیماست که امسال به حدود هر لیتر ۱۳۴۰۰ تومان در بورس انرژی رسیده است. یعنی تنها طی دو سال میزان یارانه پرداختی به شرکتهای هواپیمایی بیش از دو برابر شده است. آنچه در سیاستگذاری دولت عجیب به نظر میرسد این است که در سال ۱۳۹۸ دولت با هزینههای بسیار زیادی قیمت بنزین را در کشور افزایش داد و ۸۰ میلیون نفر را از این تصمیم خود متأثر کرد که تبعات زیادی نیز برای دولت وقت و البته مردم داشت. اما نکته اینجاست که یارانه پرداختی به سوخت هواپیما هیچ تغییری نکرده و با همان نرخ سال ۱۳۹۴ به چهار درصد استفادهکننده از این محصول عرضه میشود. با توجه به دلایل فوق آیا زمان آن نیست که سهم یارانه پرداختی دولت به شرکتهای هواپیمایی کاهش پیدا کند؟ آیا زمان آن نیست که تغییری معنادار در قیمت سوخت هواپیماها داده شود و یا یارانه آن حذف شود؟