در این گزارش ها نام ایران به عنوان یکی از کشورهایی که بسیاری از شهرهایش در اثر این تغییرات غیر قابل سکونت خواهد شد دیده می شود. رویداد۲۴ درباره صحت این گزارشها درباره تاثیر تغییرات اقلیمی در ایران با دکتر جابر رحیمی پژوهشگر موسسه تحقیقات هوا و اقلیم شناسی و علوم محیطی دانشگاه کارلسروهه آلمان گفتگو کرده است که در ادامه میخوانید:
چه شاخصهایی در غیر قابل سکونت شدن یک منطقه موثرند؟
در بحث تغییر اقلیم گزارشهای منتشر شده توسط هیات بینالدول تغییرات اقلیم موسوم به IPCC همیشه معیار و مبنا است(۱). با توجه به شناختی که نسبت به شبیهسازیهای اقلیمی و همچنین پیشیابیهای صورت گرفته در خصوص تغییر شرایط اقلیمی در مناطق مختلف جهان، به ویژه منطقه خاور میانه و شمال آفریقا، دارم باید عرض کنم: بله، نتایج بسیاری از پیشیابیها تحت سناریوهای مختلف تغییرات اقلیمی مؤید این مسئله است که شدّت، مدّت، و فراوانی رقوع رویدادهای دمایی/رطوبتی بیشینه (فرینهای دمایی/رطوبتی) در منطقه تغییر و بعضاً خارج از دامنه تحمل انسان خواهد بود (۲-۶).
آیا پیشبینیها در مورد ایران صحت دارد؟
ذکر این نکته بسیار حائز اهمیت است که بحث پیشیابی آینده همواره با عدم قطعیتهایی همراه است، ولی به هر روی این عدم قطعیتها تاثیری در کلیت موضوع ندارد. جدای از بحثهای مطرح شده در خصوص آینده، روند مشاهداتی تغییرات فرینهای دمایی در طی دوره مشاهداتی گذشته هم نشان دهنده تغییرات شدید و معنی دار این شاخصها در منطقه است. کما این که طی سالیان اخیر نشانههایی از تغییر شدّت این فرینها در کشور ما به وضوح مشاهده شده است. به لحاظ اقلیم شناسی، یکی از دلایل مهم مطرح شده در این خصوص میتوان به تغییرات گستره کم فشارهای گرمایی فلات ایران و احتمال ترکیب آن با کم فشار گرمایی صاحارا در شمال آفریقا اشاره کرد (۷-۸).
آیا تغییرات دما برای غیر قابل سکونت شدن یک منطقه کافی است؟
تغییر این شرایط طبیعتاً به عنوان یک مؤلفه از مولفههای بسیاری که در سکونتپذیری مناطق مختلف اثر دارند؛ بیتاثیر نخواهد بود. مسئله سکونتناپذیر بودن مناطق یک موضوع چند وجهی است که در واقع حاصل برهمکنش شرایط محیطی-آب-غذا-انرژی-سیاست-مسایل اجتماعی و اقتصادی است.جدای از این بحث درجه انطباقپذیری مناطق مختلف نسبت به تغییر این شرایط هم مطرح است. ولی با این حال نباید این تغییرات در «فرین»های دمایی که طی سالهای اخیر نشانههای از بروز آن را شاهد بودیم را دست کم انگاشت.
با روند فرسایش زمین، خشکسالی و افزایش دما، چه چشماندازی در انتظار ایران است؟
مسئله تغییر اقلیم به نظر بنده دیگر به عنوان مسئله مربوط به آینده مطرح نیست و بحث حال حاضر است. وضعیت کنونی کشور ما بهخوبی نشانگر آسیبپذیری بسیار بالای ما نسبت به بروز این تغییرات است که خود نتیجه انفعال ما نسبت به اتخاذ سیاستهای مناسب در حوزههای زیست محیطی محسوب میشود.
اینکه پژوهشگران، پس از این تغییرات چه آیندهای را برای ایران متصورند، باید عرض کنم این آینده را ما با عملکرد خودمان در زمینه سیاستگذاری در حوزه مسائل زیستمحیطی، کاهش سطح آسیبپذیری و اینکه در تعامل با جهان فعلی چه نقشی ایفا میکنیم، میبینم. جدای از وضعیت اقلیم آسایش، وضعیت فعلی کشور ما در زمینه شاخصهای منابع آبی، تخریب اراضی و … اصلاً قابل قبول نیست و طبیعتاً بر هم کنش همه اینهاست که تصویر آینده را شکل میدهد. به نظر بنده جدی نگرفتن این مسائل میتواند نتایج بسیار ناخوشایندی را حوزههای اجتماعی و سیاسی به دنبال داشته باشد.
راههای مقابله با این آینده تاریک چیست؟
مسائل اینچنینی از آن دست مسائلی نیستند که پاسخ آنی، خطی و کوتاهمدت داشته باشند. این مسائل در کنار مسائلی که عرض کردم، مانند بحران آب، نیازمند وجود راهبرد مناسب بلندمدت است. به عنوان مهمترین گامهای لازم که باید در این عرصه برداشته شود بایستی به وضع قوانین منسجم، فرهنگسازی موثر، استفاده از تجربیات موفق جهانی، اعتماد به توان «چاره اندیشی» محققان و پژوهشگران این عرصه اشاره کرد. مسئله مهم بعدی این است که ما نباید خودمان را در مسئله تغییرات اقلیمی در جهان تنها ببینیم؛ به خصوص با توجه به اینکه در خصوص ایران، به عنوان یکی از بازیگران مهم مسئله تغییرات اقلیمی و با قرار گرفتن در جایگاه ده کشور اول آلاینده جهان، میزان تعامل با جهان میتواند قویاً در شدت و ضعف بروز این تغییرات اثرگذار باشد. در کنار این، به نظرم موازی با بحث پیشیابیها و مدلسازیهای در حال انجام در این حوزه، رویکرد جامعه علمی کشور با پدیده تغییر اقلیم باید در راستای محورهای پژوهشی مرتبط با سازگاری و تطابق با تغییرات اقلیمی تاکید بیشتر شود.