آییننامه ساماندهی کودکان کار و خیابانی که در سال ۸۴ تدوین شده، مسئولیت ۱۱ سازمان متولی ساماندهی کودکان کار را مشخص کرده است. در رأس این سازمانها، سازمان بهزیستی کشور و شهرداریها قرار دارند؛ سازمانهایی که تاکنون به شکلی مقطعی این مسئولیت را انجام دادهاند و ماحصل این کمکاری را میتوان در تجمع کودکان کار در خیابانها و مکانهای عمومی به عینه دید. حالا رئیس سازمان بهزیستی تهران به جای پاسخگویی در برابر این کم کاریها از درآمد نجومی کودکان کار سخن میگوید. درآمد روزانه ۸۰۰ هزار تا ۳ میلیون تومانی در مناطق مختلف شهر که طبق آن ماهانه چیزی حدود ۹۰ میلیون تومان به جیب این کودکان یا به عبارت درستتر به جیب سرپرست یا رئیس باندهای مافیایی که این کودکان از سوی آنان به کار گرفته میشوند، ریخته میشود. با این حساب و کتاب آقای رئیس، بدیهی است کودکان کار از خیابانها جمع نشوند! بگذریم از اینکه اظهارات رئیس سازمان بهزیستی تهران خودش دعوتنامهای برای حضور تعداد بیشتری از کودکان کار در خیابانهای شهر است؛ کودکانی که ۸۲ درصدشان اتباع خارجیاند و با شکلگیری بحران اقتصادی در کشورهای همسایه تعداد آنها روز به روز زیادتر میشود.
کودکان کار را شاید بتوان تراژیکترین نمایش واقعی در سطح شهر دانست؛ کودکانی که وقتی به چهره معصومشان نگاه میکنی داستان دختر کبریتفروش در ذهنت تداعی میشود. برخی میگویند این بچهها در باندهایی مافیایی ساماندهی میشوند و در آمدهای نجومی دارند، اما در بازدید از مدرسه صبح رویش مخصوص کودکان کار در محله هرندی و صحبت با مسئولان این مدرسه متوجه شدم بسیاری از این بچهها از سوی خانوادههایشان برای جور کردن دخل و خرج خانه به کار گماشته میشوند.
در هر صورت آنطور که رئیس سازمان بهزیستی تهران ادعا کرده و سازمان صدا و سیما هم این ادعا را رسانهای کرده، این کودکان ماهانه ۳۰ تا ۹۰ میلیون درآمد دارند! درآمد وسوسهکنندهای که میتواند درصد بیشتری از این کودکان را چه از کشورهای همجواری همچون افغانستان و پاکستان و چه از شهرستانها به تهران بکشند. هر چند ممکن است توجیهگر کمکاری سازمان بهزیستی برای جمعآوری این کودکان نیز باشد.
بهزیستی متولی اصلی جمعآوری کودکان کار
طبق قوانین موجود ۱۱ دستگاه برای حمایت و جمعآوری این کودکان وظیفه دارند و سازمان بهزیستی کشور در رأس این دستگاههاست. نخستین و اصلیترین این قوانین آییننامه ساماندهی کودکان کار و خیابانی مصوب سال ۸۴ است که مسئولیت تمام سازمانها در حوزه ساماندهی کودکان کار و خیابانی را مشخص کردهاست. علاوه بر این در بند هـ ماده ۸۰ قانون برنامه ششم توسعه تأکید شدهاست سازمان بهزیستی مسئولیت دارد برای جمعآوری کودکان کار و خیابانی با همکاری سایر دستگاهها اقدامات لازم را انجام دهد. شورای اجتماعی کشور هم در سال ۹۳ مصوبهای در همین خصوص دارد و به خصوص برای تهران تعیین کردهاست، دستگاههای مختلف باید چه کار کنند و جایگاه این شورا و مصوبات آن در حد دولت و رئیس آن هم رئیسجمهور و دبیر آن وزیر کشور است.
درست در چنین شرایطی اظهارنظر سعید آرام، مدیر بهزیستی شهر تهران در خصوص درآمد ۸۰۰ هزار تا ۳ میلیون تومانی کودکان کار نوعی توجیه برای عملکرد نادرست این سازمان برای انجام مسئولیتش در جمعآوری کودکان کار و خیابانی به شمار میرود. به عبارت دیگر وقتی یک کودک کار شاغل در مناطق بالای شهر تهران روزانه ۳ میلیون و ماهانه ۹۰ میلیون تومان درآمد دارد، به این راحتیها نمیتوان او را از سطح خیابان جمع و ساماندهی کرد. این اظهارات آقای رئیس، اما در عمل دعوتنامهای برای هجوم کودکان کار از شهرستانها و کشورهای اطراف به تهران است. اصلاً مگر چند درصد از مشاغل در سطح کشور درآمد ماهانه بین ۳۰ تا ۹۰ میلیون تومان دارند؟ چنین درآمدی میتواند افراد زیادی را وسوسه کند، حتی اگر توجیهکننده کمکاری سازمان بهزیستی به عنوان یکی از اصلیترین متولیان ساماندهی کودکان کار باشد!
همکاری بین بخشی معضل اصلی در جمعآوری کودکان کار
بچههای کار لزوماً سر چهارراهها یا در مترو و مکانهای عمومی گل یا فال در دست ندارند، بلکه کم نیستند کودکان کاری که در کارگاههای زیر زمینی و کورهپزخانهها در ازای درآمدی اندک کارهایی سخت و طاقتفرسا دارند و دیده نمیشوند. آخرین آمارها از ترک تحصیل حدود یک میلیون دانشآموز حکایت دارد. کودکانی که به واسطه فقر و شکافهای اجتماعی- اقتصادی و آموزشی ناگزیرند درس و مدرسه را رها کنند و درصد قابلتوجهی از آنها به جمع کودکان کار بپیوندند. این در حالی است که طبق قانون کار کودک زیر ۱۵ سال ممنوع و جرم است.
پیش از این حبیبالله مسعودی فرید، معاون اجتماعی سازمان بهزیستی کشور با تأکید بر مسئولیت بهزیستی در جمعآوری کودکان کار گفتهبود: «سال ۸۴ که آییننامه ساماندهی این بچهها تصویب شد، اغلب کودکان کار و خیابان ایرانی بودند، اما آخرین آمار ما از کودکانی که در طرح ساماندهی کودکان کار و خیابانی جمعآوری شدهاند، نشان میدهد ۸۲ درصد از این کودکان غیرایرانیاند. اینجاست که اداره اتباع و وزارت کشور باید پای کار بیایند.»
از نگاه وی در این زمینه خلأ قانونی نداریم، اما هماهنگی بین بخشی معضلی است که با آن مواجه هستیم. از سوی دیگر در مواجهه با پدیدههایی نظیر اعتیاد یا کودکان خیابانی با افراد و گروههایی روبهرو هستیم که از این پدیده سود میبرند؛ افرادی مثل قاچاقچیان کودک هستند که از این کودکان پول میگیرند و آنها را از مرز رد میکنند و به تهران یا کلانشهرها میآورند. معاون اجتماعی سازمان بهزیستی کشور پاشنه آشیل برای موفقیت در جمعآوری کودکان کار را همکاری بین بخشی و استمرار کار میداند.