در این گزارش سه مؤلفه خانوار تحت پوشش نهادهای حمایتی، خانوار سه دهک پایین کشور و همچنین خانوارهای فاقد درآمد ثابت ماهانه برای شناسایی خانوار گرفتار در فقر لحاظ شده و خانواری که حداقل دو مؤلفه مورد نظر را داشته باشد، به عنوان خانوار گرفتار در فقر قطعی شناسایی شده است. در ۳۱ استان مورد بررسی این گزارش، کمتر از ۱۳ درصد خانوارهای ساکن در استان تهران گرفتار فقر قطعی هستند این در حالی است که این نسبت برای خانوارهای سیستانوبلوچستان بیش از ۵۱ درصد برآورد شده است. این مساله نشان میدهد که شدت فقر در استان تهران بسیار کمتر و در سیستانوبلوچستان بسیار بیشتر از میانگین کشوری است. مولفههای اثرگذار بر شاخص فقر قطعی نشان میدهد که ۲۶ درصد از خانوارهای کشوری جامعه ۳۰ درصد فقیر را تشکیل میدهند.
در عین حال ۴۵ درصد خانوارهای کشوری فاقد درآمد ثابت ماهانه هستند و ۵/۱۰ درصد جمعیت نیز تحت پوشش نهادهای حمایتی گذران زندگی میکنند. این سه مولفه برای خانوارهای سیستانوبلوچستان بالاتر از میانگین کشوری است به طوری که جامعه ۳۰ درصد فقیر کشور و خانوارهای فاقد درآمد ثابت ماهانه در این استان به ترتیب دو برابر و بیش از ۵/۱ برابر این نسبت در کل کشور است. در عین حال نسبت خانوارهای تحت پوشش نهادهای حمایتی نیز بیش از ۵/۲ برابر نسبت کشوری است. فقر متمرکز در استان سیستانوبلوچستان میتواند نشانگر کمبود امکانات رفاهی در سطح این استان در مقایسه با سایر شهرهای کشور باشد. نکته قابلتوجه در خصوص این گزارش این است که در شهرهای با نرخ فقر بالا، جمعیت خانوارهایی که فاقد عضو دارای درآمد ثابت باشند نیز بسیار زیاد است. به این ترتیب میتوان گفت که نبود درآمد ثابت یکی از مهمترین مولفههایی است که میتواند برای شناسایی شدت فقر مورد استفاده قرار گیرد.
شاخصهای شناسایی فقرا
بر اساس تازهترین گزارش وزارت رفاه، خانوارهای کشور ساکن در استانهای مختلف در جایگاههای متفاوتی از نظر فقر قرار گرفتهاند. این مرکز برای بررسی وضعیت رفاهی ایرانیان از شاخصهای مختلف رفاهی استفاده کرده و به مقایسه نسبت هر یک از این شاخصها در شهرهای مختلف کشور پرداخته است. شاخصهای مورد بررسی این گزارش، خانوارهای یارانهبگیر، خانوارهای معیشتبگیر، خانوارهای دارای زن سرپرست، خانوارهای دارای عضو کارمند دولت، خانوارهای دارای مستمریبگیر از صندوقهای بازنشستگی، خانوارهای دارای مجوز صنفی، خانوارهای فاقد عضو دارای درآمد ثابت ماهانه، خانوارهای فاقد خودرو، خانوارهای سه دهک پایین، خانوارهای تحت پوشش نهادهای حمایتی، خانوارهای دارای عضو معلول و همچنین خانوارهای گرفتار در فقر قطعی هستند.
در این شاخص خانوار دارای عضو مستمریبگیر صندوقهای بازنشستگی خانواری است که از یکی از صندوقهای بازنشستگی سازمان تامین اجتماعی، سازمان بازنشستگی نیروهای مسلح، صندوق بازنشستگی کشوری، صندوق حمایت و بازنشستگی کارکنان فولاد، صندوق بیمه اجتماعی کشاورزان، روستاییان و عشایر، صندوق بازنشستگی و وظیفه مستخدمین سازمان بنادر و دریانوردی مستمری دریافت کند. خانواری که هیچیک از اعضای آن از صندوقهای یاد شده مستمری دریافت نمیکند یا بیمهپرداز این صندوقها نباشد خانوار فاقد درآمد رسمی است. همچنین خانوارهای که مبتنی بـر اطلاعات بانکی، جامعه ۳۰ درصد فقیر کشور را تشکیل میدهند، خانوار سه دهک پایین نامیده میشوند. برای دستیابی به میزان خانوارهای گرفتار در فقر قطعی نیز از سه مولفه خانوارهای تحت پوشش کمیته امداد و بهزیستی، خانوار سه دهک پایین درآمدی و همچنین خانوارهای فاقد درآمد ثابت ماهانه استفاده شده است. خانوارهای که حداقل یکی از این دو مولفه را دارا باشد خانوار گرفتار در فقر قطعی شناسایی شده است.
شدت فقر در سیستانوبلوچستان بیش از ۲ برابر کشور
وزارت رفاه با تکیه بر شاخصهای یادشده توانسته وضعیت رفاهی ایرانیان در سطح کشور را مورد بررسی قرار دهد. بر همین اساس، ۸/۲۲ درصد از جمعیت کل کشور گرفتار فقر قطعی هستند. با توجه به مولفههای دخیل در این مساله، میتوان سهم ۹/۴۴ درصدی خانوارهای فاقد درآمد ثابت و همچنین سهم ۲/۲۶ درصدی جامعه ۳۰ درصد فقیر کشور را در برآورد میزان فقر قطعی پررنگتر دانست. در این میان نسبت کل جمعیت تحت پوشش نهادهای حمایتی ۵/۱۰ درصد برآورد شده است. دیگر شاخصهای مورد بررسی نشان میدهند که ۸۱ درصد کل جمعیت کشور یارانهبگیر و حدود ۶۳ درصد جمعیت نیز یارانه معیشتی دریافت میکنند.
با توجه به برآوردهای صورت گرفته مشخص است که حدود نیمی از جمعیت کشور فاقد درآمد ثابت ماهانه هستند و این مساله اهمیت بسیاری در وضعیت رفاهی خانوارها دارد، اما بررسی این آمارها برای استانهای کشوری از شکاف تمرکز فقر در برخی از شهرها حکایت میکند. این گزارش نشان میدهد که سیستانوبلوچستان فقیرترین استان کشور است. ۷۳ درصد از خانوارهای ساکن در این استان درآمد ثابت ماهانه ندارند و حدود ۵۴ درصد آنها نیز جزو جامعه ۳۰ درصد فقیر کشور محسوب میشوند.
در عین حال ۶/۲۷ درصد آنها نیز تحت پوشش نهادهای حمایتی هستند. مقایسه آمارها نشان میدهد که شدت فقر در سطح این استان در مقایسه با کل کشور ۶/۲۸ درصد بیشتر است. به عبارتی شدت فقر قطعی این استان بیش از دو برابر شدت فقر در کل کشور است. اگر به برآوردهای صورت گرفته برای استان تهران نگاهی بیندازیم متوجه میشویم که ۶/۱۲ درصد از جمعیت استان تهران گرفتار فقر قطعی هستند. نکته جالب توجه آنکه همه مولفههای اثرگذار بر شناسایی فقر قطعی در تهران کمتر از میانگین کشوری است. ضمن آنکه جمعیت فاقد درآمد ثابت ماهانه این استان نیز کمی بیشتر از ۳۷ درصد است. بررسی دهکهای درآمدی دو استان تهران و سیستانوبلوچستان نیز نشان میدهد که جمعیت غالب شهر تهران در چهار دهک بالای درآمدی کشور قرار دارند، اما در شهری همچون ایرانشهر در سیستانوبلوچستان، غالب جمعیت در چهار دهک پایین درآمدی متمرکز شدهاند.
رابطه فقر و درآمد ماهانه
بر اساس این گزارش، هشت درصد خانوارهای شهر تهران در سه دهک فقیر کشور قـرار دارند. این نسبت در استان تهران برابر ۸/۱۱ برآورد میشود. این بدان معناست که شهرستان تهران نسبت به میانگین کشوری دارای درصد جمعیت فقیر کمتری است. در عین حال ۹/۳۵ درصد خانوارهای شهرستان زاهدان در سه دهک فقیر کشور قرار دارند. این نسبت در استان سیستانوبلوچستان برابر ۶/۵۳ برآورد میشود. این بدان معناست که شهرستان زاهدان نسبت به میانگین کشوری دارای درصد جمعیت فقیر بیشتری است. نسبت خانوارهای گرفتار فقر در سطح شهر تهران و زاهدان نیز به ترتیب ۳/۱۱ و ۵/۳۴ درصد برآورد شده است. هرچند شدت فقر در سطح استان سیستانوبلوچستان در مقایسه با میانگین کشوری بسیار بالاتر است، اما این نسبت در برخی از شهرستانهای این استان بالاتر نیز برآورد شده است.
برای مثال نرخ فقر قطعی در شهرهای سرباز و سراوان در این استان به ترتیب ۶/۶۷ و ۱/۵۵ درصد اعلام شده است. در این دو شهرستان نسبت خانوارهای فاقد درآمد ثابت ماهانه نیز بسیار زیاد و به ترتیب معادل ۸/۸۸ و ۳/۷۸ درصد اعلام شده است، اما در شهرهایی که نرخ فقر قطعی کمتر است مانند سمنان، بهبهان و شهرکرد با نرخ فقر ۷/۸، ۲/۱۵ و ۸/۱۲ درصدی، نسبت خانوارهای فاقد درآمد ثابت ماهانه نیز کمتر و به ترتیب ۸/۲۲، ۹/۳۲ و ۷/۳۰ درصد است.
این مساله نشان میدهد که فقدان درآمد ثابت و فقر رابطه نزدیکی با یکدیگر دارند. بنابراین میتوان گفت که سیستانوبلوچستان در وضعیت قرمز از منظر شاخصهای رفاهی قرار دارد و شهرستانهایی که خانوارهای بیشتری دارای درآمد ثابت ماهانه هستند و نرخ فقر قطعی در آنها کمتر است در وضعیت سبز رفاهی قرار میگیرند.
توزیع نابرابری
در این اطلس، برآورد شده است که هر یک از محلههای هر شهر به طور میانگین در کدام دهک اقتصادی قرار میگیرند و این شاخص در نقشههای شهری به تصویر کشیده شدهاند. مقایسه این نقشهها، نتایج جالبتوجه و البته متعددی را به دست میدهد. به عنوانمثال میتوان مشاهده کرد که شهرهایی مانند اهواز و یا مشهد، تجمع جمعیت فقیر متمرکزتر است و شاهد تشکیل کلونی فقر هستیم، اما در شهرهایی مانند اصفهان و یا تبریز توزیع جمعیت فقیر دارای پراکندگی بیشتری است. از سوی دیگر مشاهده میشود که جمعیت غالب شهر تهران در چهار دهک بالای درآمدی کشور قرار دارند و در شهرهای بسیاری همچون ایرانشهر، غالب جمعیت در چهار دهک پایین درآمدی قرار دارند.
بررسی دادههای نقشه رفاهی ایرانیان همچنین نشان میدهد که برخی شهرها مانند ارومیه، خمینی شهر، ایلام و مشهد به دو بخش ثروتمندنشین و فقیرنشین تقسیم شدهاند به طوری که خانوارهای ثروتمند ارومیه در جنوب این شهر و خانوارهای دهکهای پایین درآمدی در شمال این شهر سکونت دارند. در خمینی شهر و ایلام این وضعیت برعکس است و در مشهد نیز دهکهای بالای درآمدی در غرب شهر و دهکهای پایین در شرق متمرکز هستند. از طرف دیگر، در شهرهایی همچون اهواز، فارس، قم و کرمانشاه محلات فقیر و ثروتمند به صورت شطرنجی در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند.
مجموع برآوردهای انجام شده نشان از توزیع نابرابر درآمدها و امکانات رفاهی در شهرستانها و استانهای مختلف کشور حکایت دارد. به عبارتی شکاف نابرابری بین خانوارها نه تنها در سطح یک استان بلکه در سطح کشوری نیز بسیار زیاد است. بدیهی است پر شدن این شکاف نیازمند توزیع امکانات و ثروت بین مناقطی است که از فقر شدیدتری رنج میبرند چه آنکه تمرکز امکانات رفاهی نمیتواند به برقراری عدالت منجر شود و نابرابری را تشدید خواهد کرد.