همسایهی آنان زوج جوانی بودند و خصوصیترین صحبتهای آنها حتی به هنگام ارتباط جنسی نیز بهراحتی قابل شنیدن بود. نه آنکه آن زوج بیپروا بودند و یا با صدای بلند حرف می زدند، بلکه دیوارها آنقدر نازک بود که توانی برای مقاومت در برابر صداهای حتی عادی یکخانه را هم نداشتند.
آنان مانده بودند که چه کنند؟ آیا به همسایه تذکر بدهند؟ چه بگویند و چگونه بگویند؟ همکار دیگری هم قبلاً برایم از چنین مشکلی گفته بود. مسئله این همکار هم شنیدن چنین صدایی بود. میگفت شنیدن (ببخشید) صدای باد معده همسایه مجاور از هواکشها، دیگر برایمان عادی شده بود. اینکه همسایهمان در ساعات عادی روز درباره چه حرف میزند و یا در حال تماشای چه برنامهای از تلویزیون است هم همینطور. نه آنکه همسایهمان آدم بینزاکتی باشد. بسیار هم مبادی آداب بود. دیوارها بی حیاء بودند. در نهایت این همکارم به دلیل داشتن دو نوجوان مجبور شد محل سکونت اش را تغییر دهد.
بهراستی در این مسئله، تقصیر از ساکنان کدام طرف دیوارهاست؟ کسی که در دست شوئی خانهاش یا در اتاق خواب اش آن عملی را انجام میدهد که از یک آدم نرمال انتظار میرود انجام دهد یا همسایگانی که ناخواسته صدای آنان را میشنوند؟ هیچکدام. مقصّر سازندگان و سازمانهایی هستند که باید برساخت و ساز آنان نظارت داشته باشند. در این کشور هر زمان تلویزیون را روشن میکنید مدام این جمله به گوش میرسد که در مقایسه با کشورهای غربی، کشور ما کشوری ارزشی و اسلامی است. فرض کنیم اینگونه باشد. ارزشی و اسلامی بودن صرفاً به نصب پردههای تبریک و تسلیت بر درودیوارهای ادارات دولتی نیست. ارزشی بودن را باید در همین مثالهای شاید بهظاهر کوچک دید.
در همه جوامع، آدمها یک حریم خصوصی دارند و هیچکس در هیچ کجای دنیا تمایل ندارد تا دیگران بدون اجازه وارد حریم خصوصی او شوند. سوال این است که آن مهندس ناظری که میآید و کیفیت ساخت این خانهها را کنترل میکند چقدر به معیارهای فرهنگی و اجتماعی این جامعه همنظر دارد؟ آیا اساساً میزان تبادل صدا بین دیوارها هم کنترل میشود؟ بعید میدانم.بسیار جالب است که سازندگان این خانهها، به همجهت نبودن کاسه توالت با قبله توجه میکنند بهگونهای که در کمتر خانهای میبینیم که این قاعده رعایت نشده باشد. ولی کسی به موضوع عبور صدا در اتاق خواب، آبروی اشخاص و حریم خصوصی توجهی ندارد.
نکته دیگر آنکه معمولاً در خانههایی که ارزانترند این مشکل یعنی عبور صدا از دیوارها بهمراتب شدیدتر میشود و این در حالی است که معمولاً خانوادههایی که در خانههای ارزانتر شهر سکونت دارند به اقشار سنتی جامعه نزدیکتر و نسبت به برخی ارزشها حساسترند. چگونه است که سازندگان، جهت کاسه توالت را یک مسئله دینی و ارزشی میبینند و رعایت میکنند ولی عبور صدای آدمها به هنگام ارتباط جنسی توجه آنان را برنمیانگیزد؟
سخن پایانی؛ شهرک اکباتان در شهر تهران توسط مهندسان آمریکائی و بر اساس چارچوبها و معیارهای مجاورت و همسایگی و نیز حفظ حریم خصوصی- که معمولاً در آمریکا بسیار مهم قلمداد میشود – در سال ۱۳۴۵ آغاز و در سال ۱۳۵۶ به بهرهبرداری رسید. در خصوص میزان مقاومت دیوارهای خانههای این شهرک در مقابل صدا هر چه بگویم کم گفتهام. ولی؛ ایکاش سازندگان و سازمانهای ناظر امروزی در این کشور اسلامی! اندکی از نگاه مهندسان امریکایی در ایران در پنجاه سال قبل بهره میبردند و بهجز کاسه توالت به سایر ارزشهای اجتماعی هم اندکی فکر میکردند.