اکونومیست در سرمقاله این هفته خود تاکید میکند که غرب باید هزینه رفتارهای پوتین را افزایش دهد چرا که او، مردم و همسایگانش را تهدید میکند.فیلمهای الکسی ناوالنی به شکلی گسترده مورد توجه رایدهندگان قرار میگیرد. فیلمی که در آن از کاخی که پوتین منکر مالکیت آن است، بیش از ۱۱۶میلیون بار دیده شده است. ناوالنی با تمسخر دروغهای کرملین، جنبشی ایجاد کرد و حزب پوتین را در انتخابات به چالش کشید. به همین دلیل است که او سال گذشته مسموم و در نهایت با اتهامات دروغین به زندان افتاد. همچنین به سازمان او برچسب «افراطی» خورد و تعطیل شد. شاید به همین دلیل باشد که پوتین علاقهمند به تغییر مساله و اخراج وطنپرستان روس است و بار دیگر همسایگان را تهدید میکند.
در هفتههای اخیر، پوتین بیش از ۱۰۰هزار نیرو را در مرز اوکراین مستقر کرده؛ کشوری که پیش از این با تصرف کریمه و حمایت از جداییطلبان طرفدار روسیه در دونباس، دو پاره شده است. نیروی دریایی تهدید کرده که تنگه کرچ را مسدود میکند و ارتباط اوکراین به دریای سیاه را قطع خواهد کرد. وزیر دفاع او در ۲۲ آوریل اعلام کرد که با تکمیل «تمرینات» خود، از مرز اوکراین عقب خواهند رفت. برای «اکونومیست» مشخص نیست که چند سرباز از مرزها عقب خواهند رفت. در شرایط مشابه گذشته، روسیه بخش قابل توجهی از نیروهای خود را به عقب خواند.
همچنین مشخص نیست که پوتین با نمایش زور در پی بیان چه نکتهای است؛ هدف او ممکن است ترساندن رهبران اوکراین برای امتیاز رسمی خودمختاری به دونباس باشد یا خود را برای تهاجمات آنی آماده میکند. پوتین در سخنرانی «دولتِ ملت» در ۲۱آوریل، سخنان مبهمی ایراد کرد و قول داد که به مردم کمک کند و درد را برای دشمنان به ارمغان آورد. او مجددا تئوری توطئه غرب برای ترور الکساندر لوکاشنکو، دیکتاتور بلاروس را مطرح کرد و وعده داد کسانی که امنیت روسیه را تهدید میکنند «از اقدامات خود بیش از هرکار دیگری که پیش از این انجام دادند، پشیمان خواهند شد». همچنان که او سخنرانی میکرد، نیروهای امنیتی در حال دستگیری مخالفان بودند.
پوتین ضعیفتر از آن است که خودش تصور میکند و این مساله او را خطرناک میکند. ماجراجوییهای قبلی او در اوکراین در حالی رخ داد که اقتصاد روسیه دچار بحران بود و پوتین نیاز داشت که جایگاه خود در نظرسنجیها را ارتقا دهد. محبوبیت او در نظر سنجیها امروز نیز در حال کاهش است و به سختی یک چهار از روسها از حزب او حمایت میکنند.اعتراضات به دستگیری الکسی ناوالنی در ماه ژانویه، بزرگترین اعتراضات در یک دهه گذشته بود. رخدادهای بلاروس پوتین را نگران کرد و گفت: لوکاشنکو در پی اعتراضات مخالفان ضعیف شده و برای ماندن در قدرت به حمایت روسیه نیاز دارد. اگر اتفاق مشابهی برای پوتین بیفتد، او کسی را ندارد که به وی متوسل شود چرا که در خانه با مخالفان و در خارج با اوکراین و بلاروس روبهروست که ممکن است در برابر او بایستند.
این مسائل، رئیس جمهور جو بایدن و متحدانش را به چالش میکشد. برای بازداشتن پوتین، غرب باید واقعبین باشد. هیچ کس خواهان جنگ با یک قدرت هستهای نیست و تحریمها نیز غالبا بینتیجه هستند. اگر تحریمها یک طرفه باشد یا هدف از تحریمها بیش از حد بلندپروازانه باشد، به ندرت کارآیی دارند. حتی سختگیرانهترین تحریمها نیز قادر به از بین بردن استبداد در کوبا و ونزوئلا نبوده است. گرچه روسیه با نگاه به درون کشور، اقتصاد خود را شکل داده، اما برای خارجیها بحث درباره تحریم نفت و گاز روسیه سادهلوحانه است. جهان باید در نهایت سوختی جایگزین سوختهای فسیلی بیابد، اما خروج عرضهکنندگان بزرگی، چون عربستان، ضربه سنگین به اقتصاد وارد میکند، در نتیجه این اتفاق نخواهد افتاد.
تحریمها باید هدفی میانه داشته باشند: این هدف نه تغییر رژیم بلکه باید بالا بردن هزینه تخاصمات در خارج و داخل برای پوتین باشد. بایدن در این خصوص، شروع خوبی داشته و تحریمهای مالی برای هک و دخالت در انتخابات وضع کرده که در صورت افزایش تخلفات پوتین، سختتر نیز خواهد شد. از سوی دیگر بر موسسات مالی غربی که با شرکتهای مرتبط با کرملین در ارتباط هستند، سختگیریها را افزایش داده است. بایدن همچنین در تلاش است تا متحدان خود را در یک جبهه متحد گرد آورد، کاری که تاکنون موفق نبوده است. آلمان باید پروژه نورداستریم۲ که قصد دور زدن اوکراین را دارد، رها کند و بریتانیا باید با پولشویی جدیتر برخورد کند.
ناتو نیز در این میان باید قدم بردارد و تعادل را برقرار کند. ناتو باید بدون تحریک توهمات کرملین، به همسایگان روسیه اطمینان دهد. برخی از روسها تصور میکنند که ناتو برای کمک به اوکراین برای بازپسگیری زمینها، حمله خواهد کرد. بایدن باید شفاف سازد که چنین اتفاقی نخواهد افتاد، اما ناتو باید حضور خود را در دریای سیاه تقویت کند و اعضای ناتو باید به تامین تسلیحات دفاعی به اوکراین ادامه دهند.
اهمیت روسیه بسیار کمتر از چین است؛ چه در اقتصاد جهانی و چه در گفتگوهای اقلیمی، اما همچنان کشور مهمی است. روسیه مهمترین عامل در بیثباتی در مزرهای اروپا و دردسرسازترین فاکتور در دموکراسیهای ثروتمند است. این کشور تامین کننده مالی احزاب تندرو است و اطلاعات غیرقانونی و اشتباه را منتشر میکند. نحوه برخورد غرب با روسیه نیز سابقهای طولانی دارد. بیشک رهبران چین نیز در حال تماشای شرایط هستند. اگر بایدن به روسیه اجازه دهد که بر اوکراین فائق آید، ممکن است چینیها به این نتیجه برسند که بازی در تایوان نیز منصفانه است.
بایدن بر خلاف رئیسجمهور پیشین، پوتین را به وضوح میبیند و به جای در آغوش کشیدن وی، پوتین را قاتل میخواند. با این حال بایدن همچنان ارتباط خود را حفظ کرده و پیشنهاد برگزاری یک نشست را داده است. اگر این نشست تنها باعث افزایش اعتبار پوتین شود اقدامی اشتباه است. اما اگر این نشست تنشهای نظامی را کاهش دهد، این کار اشتباه نخواهد بود. خوشبختانه بایدن تعداد زیادی متخصص امور روسیه را استخدام کرده و به آنها گوش میدهد.
در نهایت، اما این خارجیها نیستند که درباره آینده روسیه تصمیم خواهند گرفت. وظیفه طولانی و دشوار برای خلق جایگزین پوتین، تنها توسط خود روسها اجرایی خواهد شد. بایدن باید فشارها را برای آزادی فوری الکسی ناوالنی افزایش دهد؛ جهان به مخالفانی، چون او برای پاسخگوکردن کرملین نیازمند است. بدون چنین تلاشهایی روسیه به توسعهطلبیهای خود ادامه خواهد داد و همسایگانش هرگز در امنیت نخواهند بود.