برای کولبران فرقی نمی کند آنچه در کوله دارند، چیست، چه کسی می فروشد و چه کسی می خرد. بارها در کوله آنها مواد مخدر یا اسلحه بوده و بدون آنکه بدانند چه چیزی را حمل می کنند، در انتظار پایان سفر و گرفتن مبلغی ناچیز هستند تا نانی برای سفره هایشان بخرند. این کولبران بارها از ارتفاع سقوط کرده یا زیر بهمن مدفون شده اند. بارها طعمه درندگان شده یا از سرما یخ زده اند. کولبری ارثیه پدران مرز نشین برای فرزندان بیکارشان است. البته هر فرزندی که بدنیا می آید، می داند که چه سرنوشتی در انتظار او و خانواده اوست، به همین دلیل سعی می کند این سرنوشت محتوم را تغییر دهد، به همین دلیل درس می خواند و حتی نخبه می شود، اما در نهایت با مدرک لیسانس، فوق لیسانس و حتی دکترا به مرز باز می گردد تا زیر بار کوله ای برود که گویا در پیشانی اش نوشته شده است. اگر واقع بین باشیم، باید بپذیریم که کولبری ننگی بر چهره اقتصاد آفت زده است.
کولبری در شان مرز نشین نیست
اگرچه شهرهای مرزی ظرفیت های گوناگونی دارد که یکی از آنها کولبری است، اما سوال اینجاست که به چه حقی به خودمان اجازه می دهیم از کولبری به عنوان یک حق یاد کنیم؟ چرا یک مرز نشین بدون آنکه زن است یا مرد، بچه است یا بزرگ، بی سواد است یا تحصیل کرده، باید در فکر قرار گرفتن زیر باری باشد که خودش هیچ نفعی از آن نمی برد؟ چرا درک نمی کنیم که یک مرز نشین بدلیل آنکه زیرساختهای اشتغالزایی، تولید و فرصت شغلی برایش ایجاد نشده، ناچار می شود کولبری کند و فریاد بزند که اجازه بدهند به کولبری اش ادامه دهد؟ چرا بیشترین مطالبه یک مرزنشین از مسوولان، درخواست مجوز برای کولبری است؟ از همه مهمتر اینکه مسوولان کجای این معضل هستند؟ امروزه بزرگترین چالش شهرهای مرزی، دادن یا ندادن مجوز به کولبر است در حالی که مسوولان باید ببینند چه کار کرده اند که کوهستانهای صعب العبور به فرصتی برای کولبری و منفعت عده ای خاص تبدیل شده است.
غیرت، دلیل کولبری
یکی از مسایل که باعث می شود یک مرز نشین دست به کولبری بزند، غیرت مثال زدنی مردم این منطقه است. مرزنشینان همه کار می کنند تا نانی با آبرو و عزت سر سفره بیاورند. برای مرزنشین گدایی، دست به سوی دیگران دراز کردن، مفت خوری، اختلاس، حرام خوری و استفاده از ابزارهای هنجار شکنانانه معنا ندارد. مرز نشین حاضر می شود زیر بار کوله برود اما زیر بار بی آبرویی نرود. از سوی دیگر فرهنگ مرزنشینان تشکیل خانواده در سنین پایین است. مرزنشینان به سرعت تشکیل خانواده می دهند و بچه دار می شوند که باید نان سفره آنان را تامین کنند و چون سرمایه گذاری مناسب و اشتغالزایی پایداری صورت نگرفته، ابتدا خودشان و سپس زن و فرزندانشان راهی کوهستان می شوند تا کولبری کنند، شغلی که از پدرانشان به انها ارث رسیده و آنان نیز به عنوان میراثی خطرناک برای فرزندانشان باقی خواهند گذاشت.
توسعه نامطلوب گریبانگیر مناطق مرزی
در این رابطه نایب رییس اتاق بازرگانی گفت: بر پایه آمارهای منتشر شده، بالاترین نرخ بیكاری به طور عموم به استان های مرزی تعلق دارد. میانگین نرخ بیكاری در استان های مرزی بالاتر از استان های مركزی است. همچنین، سرمایه گذاری های صنعتی به استان های مركزی و پرجمعیت اختصاص یافته و استان های مرزی بهره كمتری برده اند. در نتیجه، در منطقه ای كه سرمایه گذاری صورت نگیرد، فعالیت تازه ای شكل نخواهد گرفت و نیاز به نیروی كار، غیرضروری خواهد بود. پدرام سلطانی افزود: از این رو، نیروی كار برای تامین معیشت خود دست به هر فعالیتی می زند. شرایط معیشتی در مناطق مرزنشین، مردمان این منطقه را وادار به مهاجرت به سایر استان ها كرده است و افراد ساكن در این مناطق به شغل های كاذب و ممنوع مانند قاچاق كالا، مواد مخدر و ... روی آورده اند. در این میان، عده ای كه مرزهای اخلاقی را رعایت كرده اند، كولبری كرده و در معرض انواع خطرات و آسیب ها قرار می گیرند.
مرزنشینان نیازمند اشتغال پایدار
کافی است مسوولان نگاهی به امارها بیندازند تا ببینند تا چه اندازه به شهره های مرزی کم لطفی شده است. امروزه تهران گنجایش جمعیت ندارد و حاشیه نشینی به معضلی در تهران تبدیل شده و انتقال پایتخت به شدت مطرح می شود، در حالی که می توان با نگاه محبت آمیز به شهرهای مرزی، زمینه ای فراهم کرد که مهاجرت معکوس اتفاق بیفتد. امروزه شهرهای مرزی ظرفیت خوبی برای کشاورزی و دامپروری دارند و مردم نجیب و قانع این شهرها، حاضر هستند با سرمایه ای ناچیز دست به دامپروری یا کشاورزی بزنند. بسادگی می توان برای آنها تعاونی تشکیل داد و آنهایی که در کوهستان بار جابجا می کنند را به کشاورزی و دامپروری تشویق کرد. اگر برنامه ریزی درستی صورت بگیرد، می توان کوله را از کولبر گرفت و گوسفند یا گاو برای او خرید تا به جای آنکه بار جابجا کند، به چرای گوسفند یا دامداری مشغول شود. باور کنیم که کولبران و مرزنشینان مردمی نجیب و قانع هستند و تاسف بخوریم که چرا برای آنان شغلی آبرومند که البته پایدار است، ایجاد نمی کنیم. ایمان داشته باشیم که شان و شخصیت مرزنشینان آن هم در نظام جمهوری اسلامی، کولبری نیست.
کورش شرفشاهی