اقتصاد میهن: تحصیلات بالا و اشتغال پایین؛ زنان را در اقتصاد ایران به حاشیه کشانده است و این تراژدی ناخوشایند باعث سرخوردگی زنانی شده است که در همه عرصه های جنگ اقتصادی دوشادوش مردان حضور پررنگ خود را نشان داده اند، اما تا پای احقاق حقوق و مسئولیت های اقتصادی و کار در جامعه به میان می آید، زنان به حاشیه می روند و از آنان فقط به عنوان؛ پرورندگان مردان آینده از ایشان نام برده می شود.
امروزه شاهدیم که زنان فارغالتحصیل هیچ امیدی به یافتن شغل ندارند، حمایت مناسبی از آنها نمیشود، و این افراد یا وارد بازار مشاغل غیرتخصصی میشوند، یا اساسا بیکار میمانند، انباشت متخصصان بیکار باعث از دست رفتن نیروهای مولد و شکلگیری غدههای سرطانی در جامعه ما و بخصوص در بین زنان میشود.مطابق برآوردهای بانک جهانی، سطح مشارکت اقتصادی زنان در ایران بسیار پایین است. این میزان مشارکت از ابتدای دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد با کاهش مستمر روبهرو بود، و در دوره اول ریاست جمهوری روحانی هم عملا راکد ماند. با وجود شعارهای دولت روحانی درباره ترمیم شکاف جنسیتی، پیشرفتهای اندکی در مسیر افزایش مشارکت اقتصادی زنان رخ داده است.
نرخ مشارکت اقتصادی زنان ایرانی بسیار پایینتر از مردان است. مطابق تخمینهای منتشر شده توسط سازمان بین المللی کار (ILO) و بانک جهانی، نسبت مشارکت اقتصادی زنان به مردان تنها ۲۲.۲ درصد است. ایران با این رقم بین دو کشور عراق (۲۱.۸ درصد) و افغانستان (۲۲.۸ درصد) قرار دارد. ایران از این نظر با فاصله زیادی از دیگر اقتصادهای منطقه عقب است. ترکیه با ۴۲.۵ درصد پیشتاز است، و نرخ مشارکت اقتصادی زنان در لبنان ۳۳.۶ درصد و در مصر ۳۰.۱ درصد است.این در حالیست که ایران یکی از تحصیلکردهترین جوامع زنان را در سراسر منطقه دارد.
پس چه باعث میشود که وضعیتی قابل مقایسه با عراق و افغانستان داشته باشد؟ مگر اینکه به تعبیر سازمان دیدبان حقوق بشر؛ ایران، باشگاهی مردانه بیش نیست، و متاسفانه اینکه این وضعیت هر روز بدتر از روز های قبل می شود.در آخر، وقتی زنان تلاش میکنند وارد بازار کار شوند، معمولا درها برویشا بسته میشود و گرفتار سهمیههای جنسیتی در زمان استخدام میشوند و باید انرژی خود را صرف غلبه بر سنتهای کاری منسوخ ایران کنند.در نتیجه، تغییراتی اساسی باید در قوانین کاری ایران ایجاد شود تا وضعیت استخدامی زنان در بازار کار از بحران خارج شود. بدیهی است رئیس جمهور بعدی باید محدودیتهایی که دولت های پیشین در مورد دانشگاهها وضع کرده - همچون حذف زنان از ۷۷ رشته دانشگاهی- را لغو کند، و برای بهبود زیرساختها و فرصتهای زنان و دختران ساکن مناطق روستایی سراسر ایران باید سرمایهگذاری بیشتری جذب شود. تنها در این صورت است که زنان ایرانی توانمند میشوند و برای مشارکت فعال در توسعه اقتصادی ایران مورد حمایت قرار میگیرند و پتانسیل فوقالعادهشان را به عنوان یک گروه جمعیتی که یکی از بالاترین سطوح آموزش دانشگاهی را در منطقه دارد، به بار مینشانند.