۱۳۹۹ سه شنبه ۷ بهمن چاپ

جنگ اقتصادی همزمان داخلی وخارجی

جنگ اقتصادی همزمان داخلی وخارجی

اقتصاد مین: مقام‌های اول اداره‌کننده ایران در همه سال‌های تازه‌سپری‌شده به ویژه پس از آنکه دونالد ترامپ رییس‌جمهور سابق آمریکا در ۱۳۹۷ اعلام کرد آمریکا از برجام خارج می‌شود و تحریم‌ها را برمی‌گرداند، در یک گزاره اتفاق نظر دارند و آن را وارد ادبیات اقتصاد سیاسی ایران کرده‌اند: ایران در شرایط جنگ قرار دارد.اما ابزار و نیروی به کار گرفته شده در این جنگ ابزار و سیاست‌های اقتصادی است.

مجموعه مدیریت ارشد و رهبری‌کننده حاکم بر ایران در همین چند روزه که دیگر سایه ترامپیسم از کاخ سفید دور شده با ادبیات گوناگون از پیروزی در نبرد با او سخن گفته‌اند. معیار پیروزی در این جنگ اقتصادی از نظر مدیران ایرانی این است که ترامپ گفته است کاری می‌کنیم اقتصاد ایران فروپاشی را تجربه کند اما این اتفاق نیفتاده است و اینکه برخی از مدیران دولت قبلی آمریکا گفته بودند کاری می‌کنیم صادرات نفت ایران به صفر برسد اما این اتفاق نیز نیفتاده است.

برخی از تحلیلگران ایرانی اما بدون اینکه با صراحت بگویند، یادآور می‌شوند که کاهش رشد تولید ناخالص داخلی و منفی شدن سه سال پشت سر هم رشد اقتصادی که به کوچک‌تر شدن اقتصاد ایران منجر شده و نیز از دست رفتن قدرت خرید شهروندان ایرانی در شهر و روستا و نیز منفی شدن رشد سرمایه‌گذاری در این سال‌ها و نیز کوچک‌تر شدن حجم تجارت خارجی، مسائل کمی نیستند و باید در حساب و کتاب‌های شکست یا پیروزی به کار بیایند.

جنگ ادامه دارد؟

آیا اسباب‌کشی گروه رهبری بر کاخ سفید در روزهای گذشته و جایگزین شدن یک گروه دیگر به معنای پایان جنگ اقتصادی است؟ یک گروه امیدوارند با تثبیت تحریم‌ها در اندازه فعلی و کیفیت موجود، جنگ اقتصادی علیه ایران از سوی آمریکا بیشتر نشود. این گروه اما نمی‌توانند اثبات کنند جنگ اقتصادی تمام شده است زیرا استفاده از تحریم اقتصادی به مثابه شاخص اصلی و نیروی اصلی در جنگ هنوز پابرجاست و امید و هراس از وضعیت آینده ابهام دارد.

اما همین گروه امیدوار نیز با معیارهای در پیش گفته شده در سال‌ها و ماه‌های قبل باید قبول کنند جنگ اقتصادی ادامه دارد. یک گروه بزرگ از سیاستمداران ایرانی که بیشترین سهم از قدرت موثر در اختیارشان هست اما اصرار دارند بگویند گروه تازه رهبری بر کاخ سفید با گروه بازنده قبلی از نظر ماهیت و حتی روش‌ها تفاوتی ندارد و به همین دلیل باور این گروه این است که جنگ اقتصادی تا روزی که سایه تحریم برداشته نشود و به سال‌های قبل از ۱۳۹۷ که دور نخست تحریم‌ها برقرار شد برنگردیم، کشور در حالت جنگی است. از سوی دیگر اما طرف اصلی جنگ با ایران یعنی نظام سیاسی حاکم بر آمریکا نیز در همین چند روز با ارسال نشانه‌ها و آدرس‌های ناسازگار هیچ اقدام تازه‌ای برای اینکه نشان دهد قصد دارد از شدت و تنوع تحریم‌ها بکاهد و شعله جنگ را خاموش کند ارائه نکرده است. به این ترتیب هنوز جنگ ادامه دارد و زمان آتش‌بس نیز نامشخص است.

جنگ داخلی

آنچه در ایران بسیار قابل اعتناست و به مساله نخست اقتصاد ایران تبدیل شده، بی‌اعتنایی به جنگ اقتصادی در عمل از سوی خواستاران قدرت سیاسی و تشنه‌کامان قدرت سیاسی است که عطش آن هرگز کم نمی‌شود. واقعیت این است که جناح سیاسی منتقد دولت مستقر که اکنون مجلس قانونگذاری را در اختیار دارد و در برخی از نهادهای قدرت صاحب سهم و نفوذ و اثربخشی است، از همه نیروی در اختیار خود بهره‌گیری می‌کند تا بتواند قدرت نهفته در نهاد دولت و نهاد ریاست‌جمهوری را در انتخابات بهار ۱۴۰۰ به دست آورد. علاوه بر این راهبرد بسیار با اهمیت اما آنها می‌خواهند توزیع منابع کشور را نیز به مسیرهای خاص و مورد توجه خود و پشتیبانان سیاسی و اقتصادی خود هدایت کنند.

این یک واقعیت سرسخت است و انکار آن مثل انکار خورشید یا زمین است. علاوه بر این خیزبرداشتگان برای کسب قدرت سیاسی دولت آینده می‌خواهند از همین منابع دولتی و ملی نیز برای انتخابات بعدی برای خود رای جمع کنند به این معنی که هر روز با انتشار خبرهای پرشمار با یک مضمون آشکار که مجلس می‌خواهد منابع را به جیب مردم سرازیر کند و جلوی دولت را در دادن منابع کشور به دلالان و رانت‌خواران بگیرد جنگ اقتصادی داخلی را تشدید می‌کنند. رییس دولت اما به دلایل گوناگون و به ویژه برای اینکه راه نجاتی برای بی‌آینده شدن احتمالی سیاسی بیابد در برابر این ادعاها دست‌کم در میدان گفتار و نظردهی ایستادگی کرده و شعله‌های جنگ داخلی را بالا می‌کشد. فقدان نهادی که بخواهد این جنگ داخلی را به آتش‌بس برساند یا دست‌های آن را پنهان سازد، بر شدت جنگ داخلی می‌افزاید.

پیامدهای جنگ داخلی

جدا از اینکه تقلیل‌گرایی در جنگ اقتصادی خارجی بر نتایج جنگ تاثیر دارد و می‌تواند به مثابه یک نیروی کاهنده قدرت در منازعه عمل کند اما این جنگ داخلی برخی پیامدها را به دنبال دارد که به طور خلاصه به آنها اشاره می‌شود. مهم‌ترین پیامد بازدارنده جنگ داخلی در منازعه بزرگ، آشنایی طرف خارجی با اطلاعاتی است که از سوی طرف‌های جنگ داخلی به آنها می‌رسد. در ایران مرسوم شده که از تهیدستان در حرف حمایت شود و برای حمایت کردن باید گفته شود چقدر وضعیت آنها ناکارآمد است. ارائه اطلاعات از فقر فزاینده از سوی هر دو گروه سیاسی به طرف بیرون قدرت تحلیل می‌دهد که بر کدام نقاط بیشتر فشار بیاورد. دادن اطلاعات درباره میزان کسری بودجه و نبود ثبات رای در تعیین سیاست‌های ارزی و تجاری از سوی دولت و مجلس و سایر نیروهای درگیر جنگ داخلی بهترین راه برای کسب اطلاعات از منابع رسمی است. حالا آمریکایی‌ها می‌دانند که اگر ایران نتواند درآمدی معادل ۲۰۰ هزار تا ۲۶۰ هزار میلیارد تومان از صادرات نفت به دست آورد نمی‌تواند بودجه را به تعادل برساند.

یکی دیگر از پیامدهای منفی جنگ داخلی در اقتصاد بر شرایط جنگ خارجی، از دست دادن امید و چشم‌انداز روشن آینده برای شهروندانی است که بیشترین آسیب را در جنگ اقتصادی خارجی دیده‌اند و قدرت خریدشان با شتاب به ته دره رسیده است و از یافتن کار با درآمد مناسب ناامید شده‌اند و حتی دنبال کار نمی‌گردند. در فقدان استواری شهروندان و نیز خشم و رفتارهای ناشناس آنها در ادامه جنگ داخلی و خارجی در اقتصاد، کار را بسیار دشوار خواهد کرد و حکومت باید نیروی بزرگی را برای جلوگیری از این رفتارهای ناشناس متمرکز کند و به همین میزان از نیرویی که باید برای جنگ خارجی بگذارد کاسته می‌شود. نبود انسجام داخلی در داخل و پراکنده شدن نیروهایی که حتی در شرایط اتحاد کامل برای جنگ خارجی به اندازه کافی نیست می‌تواند بر ابعاد بدتر شدن موازنه قدرت به زیان نظام سیاسی ایران عمل کند.چاره کار چیست؟ به نظر می‌رسد و منطق نیز حکم می‌کند در نبرد داخلی باید سکان هدایت اقتصاد را به یکی از دو طرف داد و آن طرف باید مسوولیت شکست‌های احتمالی را بپذیرد.

 

دیدگاه کاربران

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.

بانک سینا بانک تجارت بانک صادرات ایران فولاد خراسان بیمه ملت موسسه ملل بانک ملی
پربیننده‌ترین
آخرین خبرها