از نظر آموزههای قرآن و دین مبین اسلام آشامیدن شراب و هر مایۀ مستکنندهای حرام است. بر اساس احکام شرعی اگر مایع مستکنندهای در چاه آبی بریزد، تطهیر آن منوط به کشیدن تمامی آب چاه است و در صورت عدم امکان یا دشوار بودن آن، چهار نفر مرد به نوبت (دو به دو) از طلوع فجر تا غروب آفتاب، آب چاه را میکشند. در وجوب یا استحباب این عمل، اختلاف است.
بر اساس احادیث، دختر دادن به شرابخوار مکروه و حتی نماز او تا چهل شبانهروز مورد مقبول نیست؛ هرچند باید مبادرت به اقامه نماز کند. این از آن روست که خداوند در دو آیه به کراهت آن اشاره میکند. در آیۀ91 سورۀ مائده، شراب را در کنار قمار، از ابزارهای شیطان جهت فتنهانگیزی و سدی در مسیر یاد خدا و نماز معرفی کرده، میفرماید «إِنَّما یُریدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاءَ فِی الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ وَ یَصُدَّکُمْ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ؛ همانا شیطان میخواهد با شراب و قمار، میانِ شما دشمنی و کینه ایجاد کند، و شما را از یاد خدا و از نماز باز دارد. پس آیا شما دست برمیدارید؟» پیامبر(ص) در روایتی دیگر فرمود مَنْ شَرِبَ خَمْرا خَرَجَ نُورُ الاِیمانِ مِنْ جَوْفَهِ؛ هر که شراب بنوشد، نور ایمان از قلب او خارج میشود. (نهج الفصاحة (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول صلی الله علیه و آله)، ص771).
آن حضرت در دیگر روایت فرمود «بنده تا شراب ننوشد، عرصه دین بر او گشاده باشد و چون بنوشد، پرده خدا از او بدرد و شیطان یار و گوش و چشم او شود و او را بسوی بدیها براند و از نیکها منصرف کند؛ لَنْ یَزالُ العَبْدُ فی فُسْحَةٍ مِنْ دِینهِ مالَمْ یَشْرَبِ الْخَمْرَ وَ اِذا شَرِبَها خَرَقَ اللّهُ عَنْهُ سَتْرَهُ و کانَ الشَّیْطانُ وَلیَّهُ وَ سَمْعَهُ وَ بَصَرَهُ یَسُوقُهُ اِلی کُلِّ شَرٍّ وَ یَعْرِفُهُ عَنْ کُلِّ خَیْرٍ.» (همان، ص639) یا در دیگر روایت، مفضلّ میگوید: به امام صادق (ع) گفتم: چرا شراب حرام شده است؟ امام فرمود: خداوند شراب را به واسطه اثرات و تباهی آن حرام کرده است، زیرا شرابخوار موجب لغزش میشود و نور انسانیت انسان را میبرد و جوانمردی او را ویران می کند، و انسان را به مرتکب شدن گناهان و خونریزی و زنا وادار میکند، و هنگامی که انسان مست شد در امان نیست که ناآگانه به محارم خود تجاوز کند و جز بدبختی چیزی گیر صاحبش نمیآید؛ لِمَ حَرَّمَ اللّهُ الْخَمْرَ؟ قالَ حَرَّمَ اللّهُ الْخَمْرَ لِفِعْلِها وَ فَسادِها، لاَِ?ّ مُدْمِنَ الْخَمْرِ تُورِثُهُ الاِرْتِعاشَ وَ تَذَهَبُ بِنُورِهِ، وَ تَهْدِمُ مُرُوَّتَهُ، وَ تَحْمِلُهُ عَلی اَنْ یَجْتَرِئَ عَلی اِرْتِکابِ المَحارِم، وَ سَفْکِ الدِّماءِ، وَ رُکُوبِ الزِّنا وَلا یُؤمَنُ اِذا سَکَرَ اَنْ یُثیبَ عَلَی حَرِمِهِ، وَ هُوَ یَعْقِلُ ذلِکَ، ولایَزیدُ شارِبُها اِلاّ کُلَّ شَرٍّ.» (علل الشرائع، ج2، ص 476)
همچنین در آیۀ219 سورۀ بقره آسیب و گناه آن را بزرگتر از نفع این دو عمل شنیع معرفی کرده، میفرماید «یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَیْسِرِ قُلْ فیهِما إِثْمٌ کَبیرٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ وَ إِثْمُهُما أَکْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما ... ؛ در باره شراب و قمار، از تو میپرسند، بگو: «در آن دو،گناهی بزرگ، و سودهایی برای مردم است، و[لی] گناهشان از سودشان بزرگتر است.» از این جهت، این آیه حجتی است برای آن عده که از شراب به عنوان درمان بهره میگیرند، ضمن آنکه طب جدید به مضرات زیاد شراب اشاره دارد. سوید بن طارق از پیامبر صلی الله علیه و آله دربارۀ شراب سئوال کرد؛ حضرت او را نهی کرد. او گفت: آن را برای دواء میسازم، پیامبر(ص) فرمود: شراب درد است نه دواء؛ اِنَّها داءٌ وَ لَیسَتْ بِدَواءٍ. (النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج2، ص142)
امام خمینی(ره) در حکم مسکرات فرمود «هر مسکری ـ جامد باشد یا مایع ـ از نظر موضوع یا حکم به شراب ملحق است و آنچه که زیادش مستی میآورد کم و زیادش حرام است و اگر فرضاً در بعضی از مزاجها یا در بعضی از مناطق یا به سبب عادت به آن مستی نیاورد موجب حرام نبودن آن نیست.(ترجمه تحریر الوسیله، ج2، ص176، م16) اما در حکم درمان با مسکرات فرمود «نظر مشهور ـ بنابر آنچه که حکایت شده ـ این است که مداوا کردن با شراب بلکه با هر مسکری حتی در صورت انحصار جایز نیست، لیکن جواز آن خالی از قوت نیست به شرط آنکه علم داشته باشد که مرض قابل معالجه است و علم داشته باشد که ترک معالجه با آن به هلاکت یا به چیزی که نزدیک به آن است منتهی میشود و علم به منحصر بودن معالجه با آن به آن معنایی است که ذکر کردیم.» ( همان، م35) پس طبق فتوای امام مداوا کردن با شراب در صورت انحصار درمان به آن، با دو شرط جایز است: 1) علم به قابل علاج بودن آن درد، 2) در صورتی ترک معالجه، سبب هلاکت یا چیزی نزدیک به آن شود.
نصیحت پایانی امام در مورد استفاده از شراب برای مداوا اینچنین است: «البته شدت مسأله شراب بر کسی مخفی نیست، پس شخص مریض به خوردن و معالجه با آن عجله نکند مگر آنکه در صورت ترک مداوا با آن ولو به سبب موافقت عدهای از اطبای حاذق و صاحب دیانت و درایت ببیند که هلاکت یا مانند آن، به جانش میرسد، وگرنه باید بر مشقت صبر کند که شاید حضرت باری تعالی وقتی ببیند که او بر دینش محافظت دارد او را عافیت دهد، یا به جهت صبرش، به او ثواب جزیل عطا کند.» در صورت کلی ، سخت گیریهای شدیدی درباره نوشیدن شراب وجود دارد و برای مثال فقیهی مثل آیتالله مکارم شیرازی درباره امکان مصارف پزشکی و دارویی در نوشیدن شراب میگوید که خوردن شراب تنها در صورتی جایز است که ضرورت قطعی پیدا کند و داروی منحصر به فرد باشد و جانشینی نداشته باشد و غالبا چنین نیست. یعنی خواصی که برای شراب برشمرده میشود بدین گونه نیست که هیچ دارویی نتواند مانند آن و در حد آن مؤثّر نباشد. (احکام پزشکی، مکارم شیرازی، ص 228)
حجتالاسلام علی اکبر کاظمی، کارشناس مرکز ملی پاسخگویی در این باره گفت: از نظر پزشکی هیچ گاه درمان قطعی برای شراب و مسکرات ثابت نشده است. با این حال اگر بیماری باشد که متخصصان امر به شرط دیانت، تنها راه درمان را شراب معرفی کنند به گونهای که در صورت عدم درمان، منجر به مرگ میشود، به مقدار ضرورت اشکالی ندارد. همچنان که در حکم «أکل میت» نیز چنین حکمی را داریم که شاید تاکنون مصداقی نداشته و یا به صورت انگشتشمار اتفاق افتاده که فردی در شرایط گرسنگی، مجبور به خوردن مردار باشد. دربارۀ شراب نیز همین گونه است و بعید است درمان بیماریای منحصر در شراب باشد.
سخن پایانی اینکه از جمعبندی آیات و روایات، به روشنی در مییابیم شراب و هر مسکر دیگری اگر هم منفعتی داشته باشد، به از دست دادن روح ایمان و معنویت و به مخاطره انداختن دنیا و آخرت فرد نمیارزد و ضرورت دارد که فرد از راههای درمانی دیگری استفاده کند هرچند ممکن است مسیر درمان طولانیتر باشد. همچنان که تاکنون بیماری لاعلاجی یافت نشده که درمانش منحصر در شراب باشد.