بهعنوان مقدمه و در ابتدا باید یادآور شد که آنچه در انتخابات آمریکا در حدود دو ماه دیگر رخ خواهد داد چندان قابل پیشبینی نیست و نمیتوان به نتایج نظرسنجیها که اغلب هم از سوی رسانههای جریان اصلی و منتقد ترامپ مطرح میشود دل خوش کرد. زیرا در انتخابات 2016 نیز شاهد بودیم که درصد بسیار بالایی از نظرسنجیها و همینطور پیشبینیهای تحلیلگران سیاسی پیروزی هیلاری کلینتون را در برابر فردی مثل دونالد ترامپ قطعی اعلام میکرد اما در عمل این ترامپ بود که به کاخ سفید راه یافت و توانست به کرسی قدرت تکیه بزند.
ماجرای انتخابات 2020 هم شکلی متفاوت از آن انتخابات ندارد، امروز هم بیشتر نظرسنجیها حاکی از پیشتازی رقیب دونالد ترامپ است و تحلیلگران با بیان فهرستی از ناکامیهای ترامپ که شیوع کرونا هم بر آن اثرگذاری منفی داشته است اعلام میکنند که ترامپ رئیسجمهور تکدورهای ایالات متحده خواهد بود. واقعیت اما این است که ساختار پیچیده انتخاباتی در آمریکا از یک سو و همینطور غیرقابل پیشبینی بودن شخص دونالد ترامپ از طرف دیگر باعث میشود که نتوانیم به سادگی از شکست یا پیروزی او در انتخابات آمریکا سخن بگوییم.
اما بیاییم فرض کنیم که نتیجه انتخابات 2020 رای به پایان دوران ترامپ باشد و آغاز فعالیت نامزد حزب دموکرات. آیا راه یافتن جو بایدن به کاخ سفید به معنای پایان فشارهای تحریمی علیه ایران خواهد بود یا شرایطی پیچیدهتراز امروز ایجاد میشود. برای پاسخ به این پرسش باید به تجربه دوران حضور اوباما در کاخ سفید و نوع رفتار او با ایران نگاهی دوباره انداخت. واقعیت این است که تیم سیاست خارجی اوباما مبنای اقدامات خود را بر اساس اجماعسازی جهانی قرار داده بود و بر مبنای همین امر هم توانست قطعنامههای تحریمی بی سابقهای را علیه جمهوری اسلامی به اتفاق آرا به تصویب رسانده و توسط تمامی اعضای جامعه جهانی اجرایی کند. آن انزواسازی سیاسی و حقوقی ایران در صحنه جهانی چنان شدید بود که حتی کشورهای دوست و نزدیک به جمهوری اسلامی ایران نیز توان مخالفت با اجرای تحریمها علیه کشورمان را نداشتند و از منظر امنیتی نیز با صدور قطعنامه 2231 که متن آن هنوز و همچنان هم بی سابقه بی نظر میرسد سایه شوم جنگ بر سر کشور بازگشت. جو بایدن نیز بر اساس آنچه از برنامههای اعلامیاش در حوزه سیاست خارجی مشخص است همان راه را خواهد رفت. اگر رئیسجمهور پیشین ایالات متحده انزواسازی علیه ایران و تحریم جهانی را در موضوع پرونده هستهای به پیش برد، نامزد حزب دموکرات نیز در صورت پیروزی همان مسیر را این بار درباره مسائل منطقه و یا موشکی پی خواهد گرفت.
بنابراین تصور آنکه در صورت شکست دونالد ترامپ با معجزه جو بایدن روبرو خواهیم شد چندان با واقعیتها سازگار نیست. شاید حتی بتوان گفت انتخاب مجدد شخصی با ویژگیهای خاص ترامپ که تمایلی به اجماعسازی ندارد و رفتاری تکروانه را ترجیح میدهد از جهاتی برای ایران بهتر هم باشد، البته در صورتی که ظرفیتها و امکانات موجود در حوزه دیپلماسی را بلااستفاده نگه نداریم!