هزینه زندگی در تهران هر روز بالاتر میرود. طبق گزارش فرهیختگان که بر اساس داده های پایگاه آماری numbeo نوشته شده، تهران پنجمین شهر گران جهان به لحاظ مسکن است. این افزایش قیمت مسکن در تهران به این معنی است که خانوارها با درآمد فعلی برای صاحب خانه شدن باید 40 سال صبر کنند. این 30 سال و 40 سال برای خانهدار شدن درحالی است که در برخی کشورها و شهرهای مورد اشاره در این گزارش، زمان خانهدار شدن خانوارها بین دو تا چهار سال است. براساس ردهبندی این پایگاه دادهها، در نیمهاول سالجاری میلادی، از میان 458 شهر ارزیابی شده، نسبت قیمت مسکن به درآمد خانوار در شهرهای آمریکا عمدتا با 2 تا 3 سال، بهترین شرایط را داشته و پس از شهرهای این کشور، شهرهایی از استرالیا، امارات، کانادا، مکزیک، نیوزلند و دانمارک قرار دارند که در آنها خانوار میتواند با پس انداز درآمد 3 تا 6 سال صاحب خانه شود.
درمیان شهرهایی که قیمت مسکن در آنها شرایط بحرانی دارد و کمتر خانواری از طبقه کم درآمد و حتی برخی خانوارهای طبقه متوسط میتواند با دو یا سهدهه پسانداز صاحب خانه شود، در رتبههای اول تا دهم شهرهای دمشق سوریه، شنژن چین، هنگکنگ، پکن چین، تهران، بمبئی هند، شانگهای چین، گوانگژو چین، تاپیه تایوان و پنومپن کامبوج قرار دارند، بهطوریکه نسبت قیمت مسکن به درآمد در شهر دمشق 70.7، در شنژن 46.3، در هنگکنگ 43.5، در پکن 41.6، در تهران 40.4، در بمبئی 38.2، در شانگهای 35.9، در گوانگژو 34.3، در تاپیه 33.5 و پنومپن نیز33.3 است. بهعبارتی در این 10شهر بین 33 تا 70 سال زمان نیاز است که خانوار بتواند با درآمد فعلی خود صاحب مسکن شود.
تبعات گرانی مسکن در تهران؛ پرورش وابستگان افسرده!
در افزایش قیمت مسکن تبیینهای مختلفی ارائه شده است. اما آنچه در این گزارش برای ما مهم است نه علت این افزایش قیمت بلکه تبعات آن بر زندگی شهروندان تهرانی است. طبق تحلیل پایگاه numbeo زندگی شهری عموما با چند شاخص شناخته میشود. هزینه مربوط به هر کدام از این شاخصها به خوبی نشان میدهد که فشار اصلی روی شهروندان یک شهر بیشتر در کدام زمینه است. در مورد تهران و هزینههایش میتوان جدول زیر را ارائه داد:
شاخص
|
درصد هزینه
|
رفت و آمد
|
15.4
|
هزینه مسکن(اجاره، رهن یا خرید)
|
34.3
|
ورزش و تفریح
|
5.7
|
پرداخت قبوض(برق و آب و...)
|
2.2
|
خرید مایحتاج(مواد غذایی)
|
27.1
|
رستوران
|
9.7
|
پوشاک
|
5.6
|
این جدول به خوبی نشان میدهد که مسکن پرخرجترین و پرهزینهترین وجه زندگی ساکنان تهران است. این در حالی است که در شهرهای بزرگ شرقی و غربی وضع به صورت دیگری است. در توکیو خرید کالا و اجناس اصلیترین بخش هزینه خانواده را شامل میشود و هزینه مسکن در رتبه بعد قراردارد. در مورد استانبول نیز دقیقا همین روند قابل مشاهده است. هزینه خرید خانوار در این شهر توریستی 33.3 درصد است در حالی که هزینه مسکن 19.6 درصد را شامل میشود.
حالا بیایید وضعیت شهر تهران را با پایتخت کشورهای همسایه مانند بغداد عراق مقایسه کنیم. در بغداد هزینه خرید مایحتاج 30.6 درصد و هزینه مسکن ( اعم از خرید و اجاره ورهن) 23.2 درصد را شامل میشود. وضعیت بیروت لبنان نیز بیشباهت به بغداد نیست. هزینه ماهیانه خرید در این شهر 30.9 درصد و هزینه مسکن 24.7 درصد است.با بررسی جدول هزینه ماهیانه شهرهای بزرگ به این نتیجه میرسیم که تهران روندی خلاف بیشتر شهرهای بزرگ و پایتختها را دارد و هزینه و فشار اصلی اش روی دوش مسکن قرار گرفته است.
اما فقط این مساله نیست که اوضاع را برای تهرانیها خطرناک کرده است. نداشتن مسکن مستقل میتواند تبعات بسیار زیادی داشته باشد چرا که قدم اول برای استقلال فردی و خانوادگی است. قیمت مسکن باعث شده بیشتر تهرانیها مجرد مانده و تا سن بالا در خانه پدری بمانند. این اتفاق تبعات اجتماعی بسیار زیادی دارد که مهمترینش افسردگی است. حالا بیایید این عامل را با افزایش هزینه تفریحات و کمبود آن در پایتخت جمع کنیم. مقایسه هزینه ماهیانه تهرانیها در زمینه تفریح و ورزش با سایر شهرهای بزرگ نتایج جالبی را به ما میدهد.
درحالیکه تهرانیها 5.7 درصد درآمد ماهیانه خود را صرف تفریح و ورزش میکنند، این عدد در بیروت 7.7 و در بغداد 8.8 است. این عددها در حالی خود را به ما نشان میدهند که بغداد و بیروت با وضعیت سخت اقتصادی روبه رو بوده و هر دو شهر هم در سال های اخیر بارها شاهد اعتراضات اقتصادی مردمی بودهاند.ما ژاپنیها را به عنوان مردمی سختکوش میشناسیم که به جز کار به چیز دیگری در زندگیشان فکر نمیکنند. با این حال، ژاپنی ها حدود 7.7 درصد درآمد ماهیانه خود را روی ورزش و تفریح خود و خانواده هزینه میکنند. این عدد در شهر استانبول نیز تقریبا به همین صورت است. ساکنین استانبول 7.2 درصد درآمد ماهیانه خود را خرج ورزش و تفریح میکنند.
نتیجه آمار هزینه شهری در تهران به خوبی نشان میدهد که تهرانیها در یک خطر بزرگ قرار گرفتهاند و آن عدم استقلال است. فرزندان به علت هزینه بالای مسکن ترجیح میدهند خانواده خود را تشکیل ندهند و همچنان با والدین خود زندگی کنند. این اتفاق خود زمینهساز حوادث بعدی است. عدم استقلال به شدت باعث کمانگیزگی جوانان میشود و به علاوه آزادی و رفاه آنها را نیز کم میکند. هزینه کم تهرانیها جهت تفریح و ورزش به خوبی این افسردگی فردی و کمانگیزگی را نشان میدهد. این الاکلنگ هزینه و نشاط وضعیت کنونی تهران است. وضعیتی که اگر به داد آن نرسیم ممکن است به زودی فاجعهآفرین باشد.