۱۳۹۹ يکشنبه ۲۴ فروردين چاپ

خرید کفن به جای لباس عید/ داستان تلخ خودکشی دختر بچه ایلامی به‌خاطر فقر

خرید کفن به جای لباس عید/ داستان تلخ خودکشی دختر بچه ایلامی به‌خاطر فقر

اقتصادمیهن:خودکشی زینب دختر ۱۱ ساله ایلامی به خاطر فقر در روزهای گذشته بسیار تکان‌دهنده بود. مردان روستا جسم بی‌جان او را که از سقف آغل آویزان است پایین می‌کشند.

زینب کودک روستایی اهل ایلام است که روز ۱۷ فروردین پایان زندگیش را با حلق‌آویز کردن خود رقم می‌زند، درحالیکه آخرین آرزویش خرید یک دست لباس نو برای نوروز بوده است. منابع محلی می‌گویند وقتی زینب ابتدایی‌ترین نیازهایش را غیرقابل تحقق می‌بیند مرگ را ترجیح می‌دهد.خانواده زینب اهل روستای گلدره هستند؛ روستایی از توابع دهستان زرلان. دهستای بسیار محروم در منطقه هلیلان ایلام. این خانواده هم مانند سایر مردم این منطقه محروم، از فقر و نبود امکانات رفاهی، بهداشتی، و عدم وجود شغل و درآمد در رنج هستند.

مختار پدر زینب فردی دارای معلولیت است که به گفته خواهرزاده‌اش به دلیل سکته سمت چپ بدنش از جوانی فلج شده و اکنون در سن ۴۱ سالگی به جرگه از کارافتادگان پیوسته است. مختار و همسرش اکنون یک دختر ۹ ساله و دو پسر ۵ و ۳ ساله  دارند. پدر و مادر زینب شرایط صحبت کردن ندارند هنوز داغدار هستند. مادر که خود جسد به دار آویخته دخترش را پیدا کرده، مدام گریه کرده و می‌گوید: «ای کاش گدایی می‌کردیم براش لباس می‌خریدیم تا خودش را نکشد.»به دلیل نامساعد بودن شرایط خانواده پای صحبت‌های عزیزالله نیرومند که پسرعمه زینب و رئیس شورای شهرستان هلیلان است می‌نشینیم.

نیرومند ماجرا را برای رویداد۲۴ اینگونه تعریف می‌کند: خانواده این کودک از نظر مالی بسیار ضعیف هستند. پدرش فردی دارای معلولیت و مانند بسیاری دیگر از مردم این منطقه بیکار است به همین دلیل هم این خانواده از حداقل امکانات بهداشتی و رفاهی و حتی یخچال و تلویزیون هم محروم است. او ادامه می‌دهد: اتاق کوچکی که این خانواده در آن زندگی می‌کنند، متعلق به عموی زینب است که او هم وضعیت مالی بسیار بدی دارد و برای کارگری به کرمانشاه رفته و اتاقش را در اختیار خانواده برادرش قرار داده است.

دختر ۱۱ ساله با نزدیک شدن به عید نوروز در حالیکه از پوشیدن لباس‌های کهنه خسته شده چندبار از خانواده‌اش می‌خواهد برایش یک دست لباس نو بخرند. خواسته‌ای که برآورده کردن آن برای خانواده‌ای که تنها منبع درآمدش یارانه و مستمری ماهیانه بهزیستی است، غیر ممکن است. نیرومند می‌گوید: هزینه کفن و دفن زینب را خودمان دادیم اگر پدرش درباره خواسته زینب به ما گفته بود برایش لباس می‌خریدیم نه کفن. البته این روز‌ها همه اقوام دور و بر خانواده را گرفته‌اند که داغشان کمتر بسوزاند.

وی می‌گوید: در دهستان زردلان خانواده‌های زیادی هستند که در شرایطی مشابه شرایط خانواده زینب قرار دارند. این کودک نه اولین فردی است که به دلیل فقر در این مناطق خودکشی کرده است و نه آخرین فرد خواهد بود.رئیس شورای شهرستان هلیلان یادآور می‌شود: از ۴-۵ سال پیش تا کنون حداقل ۱۰ نفر که از ۱۵ تا ۴۵ سال سن داشتند به دلیل فقر خودکشی کرده‌اند. تنها ۲ سال پیش یک دختر و ۲ پسر که بین ۱۵ تا ۲۰ سال سن داشتند خودشان را از بین بردند.

او با بیان اینکه مردم زردلان به دلیل فقر زیاد نیازمند حمایت نهاد‌های حمایتی هستند، ادامه می‌دهد: قوانین کمیته امداد و بهزیستی برای تحت پوشش قرار دادن افراد بسیار سختگیرانه است. مثلا برای اینکه فرد دارای معلولیت را تحت پوشش قرار بسیار سخت می‌گیرند. مثلا می‌گویند باید درجه معلولیت شما بالای ۷۰ درجه باشد. حتی گاهی از فرد معلول کارت پایان خدمت یا معافیت پزشکی می‌خواهند. آیا این منطقی است؟

نیرومند اضافه می‌کند: افراد تحت پوشش این نهاد‌ها باید هر ۳ ماه یکبار در جلسه کمیسیونی که وضعیت آن‌ها را بررسی می‌کند حاضر شوند در حالیکه اگر بخواهی از این مناطق به مرکز استان یعنی شهر ایلام بروی با توجه به نبود جاده مواصلاتی و دوری راه باید یک میلیون تومان هزینه کنی که پرداخت این هزینه برای مردم بسیار سخت است.وی با تاکید براینکه در این منطقه اکثر مردم شغل و مسکن نداشتنه و بیمار هم هستند، خاطرنشان می‌کند: اینجا برای اینکه تحت پوشش نهاد‌های حمایتی مانند کمیته امداد قرار بگیری  باید پارتی داشته باشی. کارمندان کمیته امداد اهل هر روستایی که باشند تنها به همان روستا رسیدگی می‌کنند و حتی خیرین سایر شهر‌ها را به روستا‌های خود هدایت می‌کنند. این در حالی است که مردم دهستان زردلان از فقر و گرسنگی توان خود را از دست داده‌اند.

زینب علائم افسردگی نداشت

یکی از فعالان آموزشی منطقه که نمی‌خواهد نامی از او برده شود، می‌گوید: در این منطقه سبک زندگی خاصی وجود دارد و زینب هم مانند بسیاری دیگر از بچه‌ها  برای اینکه بتواند به مادرش کمک کند جسته و گریخته به مدرسه می‌رفت. اما هرگز در زینب علائمی از افسردگی ندیدم یعنی رفتار و روحیاتش به گونه‌ای نبود که فکر کنم ممکن است روزی دست به چنین کاری بزند.  او می‌گوید: تنها مشکل او هم مانند بسیاری دیگر از کودکان این روستا فقر خانواده است. پدر خانواده دارای معلولیت است. یک دست و قسمتی از بدنش لمس بوده و در راه رفتن هم کمی مشکل دارد. به نوعی این فرد از کارافتاده است. مادرش هم با نگهداری از دام دیگران سعی می‌کرد کمک خرج خانواده باشد.

چند سال پیش نیز مساله خودسوزی و خودکشی زنان در ایلام یکی از آسیب‌های اجتماعی موجود در منطقه بود مساله‌ای که همچنان هر از گاهی  خبری درباره آن منتشر می‌شود. علت این پدیده از سوی برخی فعالان اجتماعی در این مناطق وضعیت بد زنان و عدم توجه به نیاز‌ها و خواست آن‌ها از سوی خانواده‌ها  عنوان شده است . سال گذشته نیز اخباری درباره ازدواج یک کودک ۱۱ ساله با مردی ۴۴ساله درهمین مناطق خبر ساز شد که عاقبت آن رها شدن دخترک از چنگال داماد بود. شرایط زنان و دختران در این مناطق ممکن است زینب کوچک را هم تحت تاثیر قرار داده باشد

بر اساس این گزارس، بعد از  اینکه خبر خودکشی زینب به دلیل فقر در رسانه‌های محلی منتشر شد، دادستان ایلام به موضوع ورود پیدا کرد و این اتفاق را غیرقبول خواند. او بهزیستی را مکلف به رسیدگی به این موضوع کرد.  به گفته منابع آگاه روز شنبه ۲۳ فروردین و پس از گذشت یک هفته از خودکشی تلخ این دختربچه ایلامی جلسه‌ای در فرمانداری هلیلان برای بررسی این پرونده تشکیل شد. بعد از این جلسه و ملاقات با خانواده زینب سازمان بهزیستی طی بیانیه‌ای با اشاره به مستمری این خانواده اعلام کرد که بر اساس اعلام نظر والدین زینب او دارای علائم افسردگی بوده اما به دلیل عدم مهارت خانواده در برقراری ارتباط موثر با فرزندان اقدامی در راستای دریافت خدمات درمانی برای این کودک نشده است. به گفته عزیزالله نیرومند رئیس شورای شهرستان هلیلان علی‌اکبر بسطامی نماینده منتخب مردم ایلام در مجلس آتی (مجلس یازدهم) نیز در همین تاریخ به دیدن خانواده زینب رفت و مبلغ ۶۰۰ هزار تومان به آن‌ها کمک کرد. نوشدارو بعد از مرگ سهراب!

سوال آن است که چرا سال‌هاست مردم این مناطق از نسلی به نسل دیگر در محرومیت و فقر مالی و فرهنگی زندگی می‌کنند و هیچ تغییری هم در وضعیت آنان ایجاد نمی‌شود؟ نهاد‌های حمایتی به چه کاری مشغولند که در این مناطق کودکان و جوانان به دلیل فقر، خود را تمام می‌کنند و بازهم هیچ کس نیست که فریاد خاموش آنان را شنیده و به اعتراضات جانگیرشان ترتیب اثر دهد؟آیا واقعا بخش بزرگی از مردم روستایی و مرزنشین ما باید به جای کار و تولید دست نیاز سوی نهاد‌های حمایتی که از حرف تا عمل فاصله بسیاری دارند دراز کنند و در پایان از سر خشم و نا امیدی جان دهند؟

 چند زینب دیگر باید دست از جان بشویند و در اعتراض به نداشتن حداقل‌های زندگی و به آتش کشیده شدن خرمن آرزوهای‌شان، خود را از بین ببرند تا مسئولی به فکر چاره‌ای اساسی بیفتد؟ آیا باید نگران خواهر و برادران زینب در سال‌های آینده هم باشیم؟ چند خانواده دیگر باید داغدار شوند تا مرد یا زنی از خویش برون آید و کاری بکند؟

دیدگاه کاربران

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.

بانک رفاه بانک توسعه تعاون فولاد خراسان بانک تجارت بانک ملی موسسه ملل بانک سینا بانک صادرات ایران بیمه ملت
پربیننده‌ترین
آخرین خبرها