به گزازرش پایگاه خبری اقتصاد میهن ، داروهای بیماریهای خاص به خصوص داروهای باکیفیت و توصیه شده از سوی پزشکان، از شمول بیمه خارج شده و باید آزاد خریداری شود آنهم با قیمت هنگفت؛ گاهی قیمتِ داروهای قلب و یا سرطانِ یک بازنشسته به اندازه نصف مستمری ماهانهی او یا حتی بیشتر است؛ بیمه تکمیلی جوابگو نیست؛ مراکز ملکی محدود و شلوغ هستند و خدمات آنها در گذر زمان آب رفته و بسیاری از این مراکز به هیات امنایی تبدلی شده اند، یعنی دیگر بودجهای برای ارائه درمان رایگان به بیمهشدگان از صندوق تامین اجتماعی دریافت نمیکنند.
در مردادماه سال گذشته، «سید حسن هاشمی» مدیرعامل بیمارستان میلاد تهران در مورد یک قلم از این مشکلات یعنی هیاتامنایی شدنِ بیمارستان فوق تخصصی میلاد به ایلنا گفت: هدف از تغییر ماهیت مراکز درمانی ملکی به هیأت مدیرهای، ایجاد ساختاری چابک، پاسخگو و با عملکردی قابل ارزیابی توسط بازرسی مستقل میباشد. در اینگونه ساختارها بالاترین رکن هیأت امنا یا مجمع صاحبان سهام است که هیأت مدیره و مدیرعامل باید در قبال عملکرد خود به آنها پاسخگو باشد. از جمله مزایای دیگر این شیوه اداره بیمارستانها افزایش کارایی و اثربخشی است به این معنی که این بیمارستانها باید بجای دریافت بودجه با عملکرد خود مخارج بیمارستان را تأمین کند.
اینکه چگونه بیمارستان میلاد با عملکرد خود درآمدزایی میکند و نیازی به بودجه ندارد، جای بحث بسیار دارد؛ «قانون الزام» ارائه درمان رایگان به بیمهشدگان تامین اجتماعی را در تمام بخشهای درمانی کشور به شیوهای صریح و روشن الزام کرده، اما حالا حتی در بیمارستانهای ملکی هم درمان رایگان و برابر نیست.واقعیت اینهاست: درمان کارگران رایگان نیست؛ درمان طبقاتی شده و وقتی در مهمترین و اصلیترین بیمارستان ملکی تامین اجتماعی یعنی بیمارستان میلاد تهران، برابری در درمان و درمان رایگان رعایت نمیشود، چه انتظاری میشود از بیمارستانها و کلینیکهای دولتی و آزاد داشت؟
«یوسف موحدی» بازنشستهی شرکت کمک فنر ایندامین و فعال صنفی مستمریبگیران از وجود بخش VIP در بیمارستان میلاد تهران انتقاد میکند و میگوید: بخش VIP در بزرگترین بیمارستان ملکی تامین اجتماعی کشور چه معنایی دارد؟ چرا بیمارستانی که متعلق به کارگران و بیمهشدگان است به اغنیا و ثروتمندان به صورت «خاص» سرویس میدهد؟!
مشاهدات عینی کارگران در مورد تبعیض در ارائه خدمات درمانی در بیمارستان میلاد بسیار است؛ ظاهراً یکی از طبقات فوقانی این بیمارستان که تمام و کمال متعلق به کارگران است، VIP نامیده میشود و به ثروتمندان سرویس خاص ارائه میدهد. در حالیکه بخشهای عادی این بیمارستان به شدت شلوغ است و بیمهشده باید از ۴ یا ۵ صبح برای نوبت گرفتن برود تا ظهر یا بعدازظهر نوبتش برسد، در بخش VIP این بیمارستان، تختها خالی و راهروها خلوت است، بهترین امکانات و سرویسها فوراً در اختیار پولدارهایی قرار میگیرد که به این بخش مراجعه میکنند.
موحدی میگوید: چرا دستگاهها و تجهیزاتِ ما کارگران را در بخش VIP به پولدارها اختصاص دادهاند؟ وقتی برای دستگاههای MRI باید حداقل دو ماه قبل نوبت بگیریم، در VIP بدون نوبت از MRI استفاده میکنند و نیازی به انتظار و معطلی ندارند! مگر این دستگاهها متعلق به کارگران نیستند؟ مگر نباید به ما بیمهشدگان سرویس بدهند؟ نکند منظور از تامین خودکفای مخارج بیمارستان در سیستم هیات امنایی همین است؟ امکانات را از کارگران بگیرند و به صورت خاص در اختیار ثروتمندان بگذارند و پول دربیاورند؟!
او اضافه میکند: با چه مجوزی بزرگترین بیمارستان ملکی تامین اجتماعی را از ملکی به هیاتامنایی تبدیل کردهاند؟ کارشان چه منطق و استدلالی داشته است و چطور به خود اجازه دادهاند برای بیمارستانی که متعلق به ماست، خودسر تصمیم بگیرند؟ به گفته این بازنشسته، با بازنشستگان و کارگران که سهامداران اصلی صندوق تامین اجتماعی هستند، شفافیت ندارند و این عدم اطلاعرسانی و عدم شفافیت، روز به روز از طول و عرض امکانات رایگان کاسته است؛ حالا زمانی که برای درمان حتی به یک بیمارستان ملکی مراجعه میکنی، باید یک کیسهی پرِ پول در جیب بغل داشته باشی!
اگر یک کارگر یا بازنشسته بخواهد از خدمات کلینیکی و پاراکلینیکی مثل MRI استفاده کند و اگر وضعیت جسمیاش اصطلاحاً فورتس ماژور باشد، اصلاً توصیه نمیشود سراغ یک مرکز درمانی ملکی برود؛ چون تا وقتی صف جلو برود و نوبتش شود، شاید کار از کار گذشته باشد. در این شرایط، وقتی یک بیمارستان کارگری بخش VIP دارد و این بخشِ خلوت، بینوبت به آقازادهها و خواص سرویس باکیفیت میدهد، آه از نهاد کارگران بلند میشود. کارگران در صحن بیمارستان میلاد به چشم میبینند که خدمات درمانیشان «طبقاتی» عرضه میشود و به تجهیزاتی که با پول آنها خریداری شده به بهانه پول درآوردن و تامین مخارج بیمارستانِ هیات امنایی، چوب حراج زدهاند!
گویا مسئولان همهی بایدهای قانونی را در صندوقچهای در پستوهای تاریکِ تاریخ به امانت گذاشته و کامل به دست فراموشی سپردهاند؛ قانون الزام حد و مرزی برای درمان رایگان قایل نیست، تا آن حد درمان رایگان را برای طبقهی کارگر روا دانسته که حتی تاکید دارد اعزام بیمار به خارج از کشور در معیت یک نفر همراه بایستی کاملاً رایگان باشد، اما در سه دههی اخیر، وضعیت طوری پیش رفته که نصیب کارگر و بازنشسته از «درمان رایگان»، یک نوبت MRI ساده و بیدردسر هم نیست! دریغ که جامعه شدیداً طبقاتی شده، اغنیا همه چیزهای خوب را برای خودشان قبضه کردهاند، حتی اتاقهای بیمارستان کارگری میلاد و تجهیزات آن را که با پول کارگران خریداری شده.