علیرغم اینکه به عنوان فعال بازار سرمایه از وضعیت آشفته و اسفناک بازار در ماهها و سالهای گذشته، بسیار نگران هستیم، اما هرگز نمیتوانیم چشم را به روی حقایق ببندیم و امید واهی به نتیجه انتخابات داشته باشیم.باور بفرمایید یکی از آرزوهایمان درخصوص انتخابات پیشرو این است که ای کاش شناختی از کاندیداهای محترم، مشاوران، دیدگاهها و روزمه کاری این عزیزان نداشتیم تا حداقل وعدههایشان را باور میکردیم.اینکه بخواهیم به مصاحبهها و میزگردهای تخصصی اشخاصی نگاه کنیم که حواشی و آوازه عملکرد غیرقابل دفاعشان در مجلس، شهرداری، وزارتخانهها و …، به گوش همه رسیده، از بدبختیهای ما در روزهای انتخاباتی است.
دوباره و هر ۴ سال یکبار، کاندیداها قرار است جلوی فساد را بگیرند، اقتصاد را پویا کنند، با استفاده از قدرت جهان شمول و نه از موضع ضعف با تمام کشورهای دنیا ارتباطی سازنده برقرار کنند، سفرههای مردم نیازمند را رنگین کنند، جلوی رانت و خویشاوندسالاری را بگیرند و مهمتر از همه بورس را به جایگاه اصلی خود برسانند.خوشبختانه در انتخابات پیشرو، ۳ نفر از کاندیداهای تایید صلاحیت شده، پزشک هستند (با چگونگی پزشک شدن و سهمیه هایشان کاری نداریم). قرار است ۷ صبح روز پس از پیروزی در انتخابات، اقتصاد، فرهنگ، سیاست، روابط بین الملل کشور را در حرکتی غافلگیر کننده و طی یک روز جراحی کنند.یکی نقش قصاب را بازی میکند و گوشت درب خانهها تحویل میدهد، دیگری با اشارههای پیاپی به نهج البلاغه قرار است حکومت علی را برقرار نماید، یکی قرار است تمام تجربیات سخت خود در جنگ، نیروی انتظامی و خلبانی خود را به کار گیرد تا مملکت را از تنش دور کند و دیگری انگار به دنیا آمده تا پوششی برای دیگران باشد و ظاهرا نمیتواند به عنوان شخصیتی مستقل به مردم و انقلاب خدمت کند.شاید بسیاری از شما نیز فارغ از نمایشهای خستهکننده و سخنرانیهای بیبرنامه، در انتظار اتمام طنز تلخ انتخابات و مشخص شدن تکلیف باشید.
اما در این بین مجادلات لفظی و جناحبندیهای سیاسی و اقتصادی فعالان بازار سرمایه در نوع خود قابل توجه است. باور کنید با دیدن شور و شوق و لفاظیهای برخی فعالان بازار سرمایه در روزهای اخیر، چنان به وجد می آییم که یادمان میرود در بازار سرمایه ایران سهامدار هستیم.برخی دوستان و کارشناسان طوری از صحبتها و امیدواری به نطقهای کاندیداهای ریاست جمهوری به وجد میآیند انگار که این کاندیداها هیچگاه سمت و جایگاهی تاثیر گذار بر بازار سرمایه نداشته اند. نمیدانیم چرا فکر میکنیم که جناب آقای قالیباف هیچگاه رئیس مجلس نبوده و مصوبات و تصمیمات وی و دوستانشان هیچ نقشی در اوضاع کنونی بازار سرمایه ندارد.
آقای قالیباف در آخرین اظهارات گرانبهای خود اذعان داشتند: “دولت با سودهای بالای بانکها و اوراق منتشر شده در حال منهدم کردن بورس است”. از ایشان انتظار چندانی نداریم زیرا ظاهرا حافظه کوتاه مدت خوبی ندارند، اما از مشاوران جوان، بیپروا و البته کمی گستاخ جناب قالیباف انتظار داشتیم که به ایشان یادآور شوند که بخش عمدهای از انتشار اوراق با نرخ بهره بالا و اجبار دولت برای تامین مالی، مربوط به تایید و تصویب بودجههایی با صدها هزار میلیارد تومان کسری در همان مجلسی است که وی ریاست آن را به عهده دارد.
آقای قالیباف یادشان رفته که وقتی بسیاری از کارشناسان و اقتصاددانان کشور اصرار دارند دولت میبایست هزینههایش را کاهش دهد، منابع مالی فراوان و غیرضروری به نهادهای غیردولتی، نظامی و …، را تقلیل دهد و از بریز و بپاشهای بیهوده جلوگیری کند تا شاید کسری بودجه اش کاهش یابد، این بزرگوار با دوستان فرهیختهشان در مجلس، چگونه بودجههای غیرکارشناسی و غیرعلمی دولت را نخوانده، تایید میکنند.
راستی میدانید منشاء انتشار اوراق با نرخ بهره بالا از کجاست؟
میدانید چرا دولت مجبور است جهت پیدا کردن مشتری برای اوراق بی پشتوانه اش، نرخ بهرهای بیش از ۳۵ درصد را پیشنهاد دهد؟ چون دولت کسری بودجه داشته و دارد. مصارفش با درآمدهایش نمیخواند. عدهای متخصص و همه کاره در مجلس شورای اسلامی به بهانه یکدست بودن دولت و مجلس، هر چیزی را تایید و مصوب میکنند.
جناب جلیلی هم که سالهاست تکلیف خودش و بازار سرمایه را مشخص کرده است. شاید نیازی نباشد منتظر باشیم میزگرد اقتصادی ایشان و پاسخ به سوالاتی با موضوع بورس را ببنیم. شاید بسیاری از شما دوستان نظرات کاندیدای نقطهزن این روزهای انتخابات کشور در دوره پیش را به خاطر دارید. از نظر وی تامین مالی و بازار اولیه بسیار با اهمیتتر از بازار ثانویه است و تولید پول و ارزش در بازار ثانویه نه تنها جایی در اولویتها و برنامههای ایشان ندارد بلکه ممکن است به عرصهای برای سوداگری نیز تبدیل شود.البته همچون چهره ایشان که نسبت به سالهای گذشته تغییرات چشمگیری کرده ممکن است نظرات شان هم تغییرات محسوسی در مقایسه با ۳ سال گذشته داشته باشد.
شاید تنها نکته قابلتوجه و امیدوارکننده جناب قاضی زاده هاشمی با بورس، رابطه سمت ایشان در بنیاد شهید و شهدای بازار سرمایه در سالهای گذشته باشد. (اگر کشته شدگان، سکتهکنندگان در بازار بورس را به نوعی شهید در راه شغل و کار محسوب کنیم). شهدایی که قرار بود به دست این پزشک حاذق تنها ظرف سه روز کاری احیاء شوند، نه تنها احیاء نشدند بلکه بسیاری مفقودالاثر هم شدند. البته وی در جدیدترین اظهارات خود مدعی شد، عدهای که حرف از تغییر سه روزه بورس توسط بنده در دوره گذشته را پیش میکشند، قصد تخریب بنده را دارند. ما هم با جان و دل این ادعای آقای دکتر را میپذیریم زیرا حداقل ما بورسیها بهتر میدانیم که ایشان موفق نشدند در طول سه سال مدیریت خود در بنیاد شهید، اوضاع سهام بانک دی (از زیر مجموعههای بنیاد شهید) را بهبود دهد، چه برسد به تغییر شرایط ۳ روزه کل نمادها.
و اما جناب پزشکیان که پس از گاف عجیب روزهای گذشته در خصوص نرخ خوراک و مزایای آن برای بازار سرمایه با همراه کردن عبده تبریزی در میزگرد اقتصادی خود، توانست برخی فعالان بازار سرمایه را امیدوار کند.پزشکیان در توئیتی فرموده بودند: “برای حمایت از بورس نرخ خوراک صنایع را چند برابر کردند و مصوبه را دو ماه در کشوی معاون اول نگه داشتند تا نورچشمیها فرصت کافی برای خالی کردن پورتفویشان را داشته باشند. اینطور شد که سقوط بزرگ اردیبهشت ۱۴۰۲ شکل گرفت.”ما که هنوز هم نفهمیدیم چرا برای حمایت از بورس نرخ خوراک صنایع را چند برابر کردند، ولی آنچه مشخص است عدم تسلط ایشان به موضوعات بازار سرمایه میباشد. البته به قول خودشان ما هم انتظار نداریم تا یک پزشک، تخصصی در مسائل مربوط به بازار سرمایه داشته باشد، ولی از یک نماینده مجلس که ۱۲ سال به مصوبات اقتصادی و صنعتی رای میداد، انتظار داریم سواد مالی و سواد بازار سرمایه خود را اندکی بالا ببرند.هر سال مطالعه یک کتاب اقتصادی و مالی بهترین پیشنهادی است که میتوان به ایشان بابت تسلط حداقلی به اقتصاد داد.
حیف است، از سخنان گهربار جناب زاکانی در سال ۱۴۰۰ یادی نکنیم. زاکانی در ۱۸ خرداد ۱۴۰۰ ، درباره نحوه مدیریت بازار سرمایه فرموده بود: ” بنده اواخر سال ۹۸ به مردم التماس کردم که وارد بازار سرمایه نشوند؛ میگویند رانت داشتی؟ بله من رانت داشتم، چون جزو مسئولان این کشور هستم و اگر مسئولیت هم نداشتم به هر حال آدم دقیق است و میتواند تحلیل کند.”ما هم خیلی خوشحالیم که کسی به صحبتهای ایشان توجهی نکرد، زیرل بسیاری از فعالان بازار سرمایه اگر هم سرمایهای برایشان باقی مانده، از بقایای رشد بازار از انتهای سال ۱۳۹۸ تا مرداد سال ۱۳۹۹ است.در خصوص جناب پورمحمدی هم صحبتی نداریم. زیرا به قول خودشان دکتر نیستند و تنها طلبه باسواد حوزوی هستند. بنابراین بعید است اطلاعات ویژهای در خصوص بازار بورس داشته باشند.
واقعا درک اینکه فعالین بازار سرمایه به کدام یک از صحبتها و سوابق درخشان این کاندیداها در حوزه بازار سرمایه دلخوش کرده اند دشوار است. اما لطفا بابت این کاندیداهای همیشه در صحنه، به هم بی احترامی نکنید. امیدوارم اگر خدای ناکرده، فردا روزی که کاندیدای محبوبتان رئیس جمهور شد و همچنان شاهد نابودی بازار سرمایه بودید، از نحوه برخوردتان با سایر سهامداران خجالت نکشید.