این گزارش که توسط استارتاپ «نوبار» تهیه شده، اطلاعات جالبی از وضعیت تغییر مسکن مردم تهران نشان میدهد که نگاهی به آنها، چشمانداز خاصی از «جامعه آماری» هرچند کوچک، اما قابل استناد مستاجران تهرانی ارایه میدهد. البته گزارش این استارتاپ به روشنی تعداد این جامعه آماری را مشخص نکرده. حتی به روشنی مشخص نیست که چه تعداد از این جابهجاییها به صورت اجارهنشینی بوده یا فردی که تقاضای حمل بار داشته، قصد نقل مکان به خانه خود را داشته است.با این حال، ترکیب موجود میتواند روشن کند که در بسیاری از این آمارها، هدف افراد از کرایه خودرو برای حمل بار، نقل مکان به خانه استیجاری جدید بوده است. این گزارش، اوج فعالیتهای جابهجایی مستاجران یا صاحبان خانه را «شهریور ماه» ذکر کرده و اضافه میکند که محبوبترین متراژ خانه در تهران برای جابهجایی، خانههای ۸۰ متری بودهاند. بیشترین درصد فراوانی زندگی تهرانیها نیز در این جامعه آماری در طبقه چهارم ساختمانها بوده است.
کوچ به گرمدره و اندیشه
این گزارش در ادامه میافزاید: در سالهای ۹۹ و ۱۴۰۰ به علت تغییرات هزینههای مسکن رفتار بسیاری از مردم تهران در انتخاب مقصد جدید جهت زندگی، متفاوت شده است؛ در این تغییرات بسیاری از مردم تهران تصمیم گرفتهاند که کاملا شهر تهران را ترک کنند و این آمار تا به امروز نیز رو به افزایش است. بر اساس این یافتهها، بیشترین مقصد کاربرانی که قصد خروج از تهران را داشتهاند؛ گرمدره و اندیشه کرج بوده است. ضمن اینکه دو منطقه ۱۰ و ۱۵ تهران یکی در غرب و دیگری در شرق، درصد بالایی از کاربران اسبابکشی را به خود اختصاص داده است.
کوچ به مناطق پایینتر
باید توجه داشت که این دو منطقه تهران در آمارهای بانک مرکزی نیز که اخیرا منتشر شده بود از بالاترین سطح معاملات مسکن در تهران طی خرداد ماه سال جاری برخوردار بودهاند. منطقه ۱۰ تهران در خرداد ماه گذشته رتبه سوم مناطق پرطرفدار در تهران را به خود اختصاص داده و بخش بزرگی از تقاضای مسکن را به خود جلب کرده است. منطقه ۱۰ از پُرتراکمترین مناطق شهر تهران در بین مناطق بیست و دوگانه محسوب میشود. به گونهای که تراکم جمعی تی آن چهار برابر حد استاندارد و دو برابر میانگین تراکم در شهر تهران است.
گزارش این استارتاپ حمل و نقل بار میافزاید به صورت متوسط مردم تهران هر ٢ سال یک بار تصمیم به جابهجایی و تغییر منزل خود میگیرند که این تصمیم میتواند به علت افزایش هزینههای مسکن در سالهای اخیر باشد. بر اساس این یافتهها، ۴۸ درصد از کاربران این استارتاپ اسبابکشی، به یک منطقه پایینتر در شهر تهران رفتهاند. در مقابل ۳۵ درصد نیز منطقه زندگی خود در تهران را ارتقا دادهاند. اما نکته مهم این است که در سال گذشته، تمایل به خروج از تهران جهت زندگی، رشد ۱۳ درصدی به نسبت سال ۹۹ داشته است.
چشمانداز خطرناک مسکن
شاخص کرایه مسکن اجاری در تهران طی یکساله خرداد ۱۴۰۰ تا خرداد ۱۴۰۱ معادل ۴۶.۵ درصد فقط در تهران رشد کرده است. این عدد برای کل مناطق شهری ایران بیش از ۵۱ درصد است. وزارت راه و شهرسازی به تازگی و پس از شدت گرفتن انتقادها نسبت به افزایش نجومی نرخ اجارهبهای مسکونی، «بسته کنترل اجارهبها» را ابلاغ کرده که طی آن، مالک یک واحد مسکونی فقط میتواند در کلانشهری مانند تهران ۲۵ درصد به میزان اجارهبهای واحد تحت تملک خود اضافه کند. این رقم برای دیگر شهرها ۱۵ درصد است. ضمن اینکه قراردادهای اجاره نیز به صورت خودکار و با همین نرخها، برای سال دوم تمدید میشود. هرچند گزارشها نشان میدهد که این اقدام دولت چندان موفقیتآمیز نبوده و «نرخگذاری دستوری» هم صاحبخانهها و هم مستاجران را با مشکلاتی مواجه کرده است.
دولت از سوی دیگر اعلام کرده که برای هر سال یک میلیون مسکن خواهد ساخت. وعدهای که از ابتدا با تردید ناظران و کارشناسان حوزه مسکن روبرو شد. نبود منابع مالی و افزایش تورم دو چالش بزرگ در راه ساخت خانه به صورت انبوه است. چنانکه در یک سال گذشته مشخص نیست که چه تعداد واحد ساخته شده و چه تعداد آماده تحویل است؟ اصولا کسی نمیداند که آیا در این یک سال خانهای هم ساخته شده است یا نه. هرچند برخی کارشناسان معتقدند که ساخت خانه در شهرکهای اقماری به کاهش قیمت در کلانشهرها منجر نمیشود. چون مشکل نبود مسکن بیش از هر چیز در «کلانشهرها» به ویژه در تهران است و ساخت خانه در ۴۰ یا ۸۰ کیلومتری یک کلانشهر، بدون ایجاد زیرساختهای حمل و نقلی و تسهیلات زندگی در این شهرکها- که عمدتا با برجهای بزرگ و در هم تنیده، تراکم جمعیتی زیادی را در خود جای میدهند- تلاش برای خانهدار کردن مردم فقط به افزایش واسطهگری و سفتهبازی در بازارها میانجامد.
۳۲ میلیون نفر درگیر اجاره مسکن
براساس آمارهای رسمی، تعداد اجارهنشینان در ایران از ۱۲درصد در سال۱۳۶۵ به ۲۳درصد تا سال۸۵، به ۲۷درصد تا سال۹۰ و به ۳۸درصد تا سال۹۹ رسیده است. این به آن معنی است که ۳۲میلیون ایرانی درگیر مساله اجارهبهای مسکن هستند. این عدد از این منظر حائز اهمیت است که طبق آمارها، در مناطق شهری کشور ۴۳درصد از هزینههای مستاجران مربوط به مسکن است؛ رقمی که معادل ۲.۲ برابر میانگین هزینههای خانوارها در جهان است. درحالی که مسکن و خدمات وابسته به آن در سبد هزینهای خانوارهای شهری ایرانی سهم نزدیک به ۴۳درصدی دارد، در کشورهای عضو OECD بهطور میانگین حدود ۲۳درصد، در کشورهای عضو اتحادیه اروپا ۲۳.۹درصد و در حوزه یورو ۲۳.۶درصد از هزینههای خانوار مربوط به مسکن است. اگر گزارش اخیر بانک مرکزی از تحولات بازار مسکن پایتخت مبنا قرار گیرد؛ متوسط قیمت یک واحد مسکونی ۵۰ متری در تهران به حدود دو میلیارد تومان میرسد. رقمی که معادل ۳۰ سال حقوق یک کارگر است! البته باید توجه داشت که این محاسبه بدین معناست که اگر قیمت مسکن و حقوق کارگران هیچ تغییری نکند، ۳۰ سال زمان میبرد که یک کارگر بتواند یک سرپناه حداقلی بخرد.