توسعه بیرویه کشاورزی، روشهای آبیاری غلط، افزایش احداث صنایع آببر در مناطق خشک، افزایش جمعیت بدون درنظر گرفتن شاخصهای توسعهای و مواردی دیگر از جمله دلایلی هستند که درخصوص معضل آب شنیده و گفته میشود.درهمینباره «مهدی معتق» کارشناس محیط زیست از مرکز تحقیقات علوم زمین آلمان معتقد است بخش زیادی از سیاستگذاری حوزه آب در کشور مربوط به برنامههای قائم به شخص است طوریکه برنامههای منسجم کمتر دیده میشود. ادامه گفتوگو در ادامه آمده است.
چرا نباید بحران آب را تقصیر تحریم و کاهش بارشها انداخت؟ این روزها مشکلات کمبود آب در ایران خیلی جدی شده است خیلیها معتقدند یکی از دلایل این معضل کاهش بارندگی طی سالهای گذشته است، نظر شما چیست؟
وقتی آمار بارشها را در گذشته بررسی میکنیم متوجه تغییرات آنچنان شگرفی در ایران نمیشویم؛ گویی کمبود بارشها در یک بازه زمانی فقط سبب توجیه ناکارآمدیها شده است. بنابراین بهتر است بگوییم ما انسانها مقصر مشکلات پیش آمده هستیم، بنابراین ما انسانها مظلوم نیستیم بلکه مقصر اصلی مشکلات هستیم.
یعنی مدیریت منابع آب نقش بیشتری در معضل کم آبی دارد؟
بله، ما وقتی از مدیریت ناکارآمد منابع آب صحبت میکنیم، باید ببینیم چه عاملی سبب شده تمام شاخصهای آب، خاک و محیط زیست در سالهای گذشته در تمام دولتها بد و بدتر شود.
ما در این سالها دائماً تحریم بودیم، تحریمها بهویژه درخصوص خرید تجهیزات مشکلاتی ایجاد کردند، بهنظر شما نقش تحریم در مدیریت ناکارآمد منابع آب چیست؟
برخی در بحث کمبود آب و مشکلات آن بلافاصله ایده تحریم را مطرح میکنند، من با این ایده موافق و مخالف هستم. اگرچه وجود تحریمهای غیرانسانی در همه مسائل تاثیر خودش را گذاشته است اما برای بحران آبی ایران به صراحت عرض میکنم اگر تحریم هم نبودیم با توجه به مدیریتی که داشتیم مشکلات ادامه پیدا میکرد. اینجانب در کارهای مربوط به فرونشست ایران و همچنین متخصصان دیگر از زوایای علمی خودشان دردهههای گذشته بارها هشدار داده بودند اگر مدیریت آب ایران درست نشود در آینده مشکلات زیادی را برای کشور ایجاد میکند. خیلی ازکارهایی که برای رفع تنشهای آبی و مدیریت مصرف میتوان انجام داد اصلا ربطی به تحریم ندارد.
بهطور مشخص مشکل مدیریت منابع آبی ایران چیست؟
در ایران برنامهها متاسفانه قائم به فرد است، یادم هست بیست سال قبل شخصی که سالها مسئولیتهای مختلف اجرایی داشت، در مصاحبهای گفته بود ایران تنها کشوری در خاورمیانه است که برنامه آبی مشخصی برای بیست سال آینده خود دارد، حال آن برنامه چه بود عمدتا سدسازی و انتقال آب که متاسفانه نتایج آن برنامه شد وضعیت اسفناک امروز زاینده رود و دریاچه ارومیه و غیره، چراکه آن برنامه، یک برنامهی جامع نبود و به قول معروف محفلی و دوستانه بوده است، حتی همین برنامه هم در دولتهای بعدی با تغییرات زیادی همراه شد. لذا آشفتگی در سیاست اجرایی که هرکسی ساز خودش را میزند و میخواهد از دید خود و وزارت خانه و سازمان مطبوعش مسئلهای را حل کند مشکل اصلی مدیریت منابع آبی کشور است.
سایر کشورها چطور، آنها هم با مشکلات مدیریت منابع آب مواجه هستند؟
قطعاً ایران تنها کشوری نبوده که این مشکلات را داشته است، شاید شماره یک این مشکلات در سالهای گذشته همین آمریکا و چین بودهاند، منتهی این مشکلات در بعضی از این کشورها با یک برنامه منسجم به آرامی در حال مرتفع شدن هست که متاسفانه ما آن برنامه را فعلا نداریم. شاید اولین تجربه ما درباره وجود یک برنامه جهت احیا اکوسیستم آسیب دیده ایران، مسئله احیای دریاچه ارومیه بود که در آنجا ستادی تشکیل شد تا یک برنامه منسجم را بین وزارت خانههای مختلف، کشاورزان، صنایع و ... مطرح کند. هر چند بخاطر مشکلات عدیده و همچین پارهای از رویکردهای اشتباه، ستاد احیا دست آورد آنچنانی در دوره آقای روحانی نداشت ولی به شدت معتقدم باید از تجربه این اقدام استفاده کرد، از شکستهای آن درس گرفت، نقاط قوت را تقویت کرد تا در سالهای آینده مشکلات کمتر شود. در این شرایط فعلی اگر یک فردی یا سازمانی یا دولتی بگوید من میتوانم در یک بازه کوتاه مثلا پنج و شش ساله مشکلات آب فلان منطقه را حل کنم با عرض معذرت سخن درستی نمیگوید و دارد سوءاستفاده میکند.
شما از برنامههای قائم به فرد در ایران گفتید و توضیح دادید کشورهای موفق برنامه منسجم دارند، برای اینکه برنامهها انسجام داشته باشد چه راهکاری وجود دارد؟
برای پاسخ به این سوال باید بگوییم ما در سیاست اجرایی خودمان نه آن اقتدار دولتهای اقتدارگرا مانند چین را داریم که برنامهها از بالاترین سطوح مدیریتی کاملاً رصد و اجرا میشود و نه شیوه اجرایی کشورهای دموکرات را داریم. شما در خصوص کرونا دیدید که کشور چین چطوری یک شهر یازده میلیونی مانند ووهان را قرنطینه کرد و برای آنها به مدت چندین ماه خوراک و پوشاک و بقیه احتیاجات زندگی رادر قرنطینه خانگی فراهم آورد. یا مثلاً درخصوص آلمان باید گفت با وجود اینکه انتخابات این کشور برگزار شد اما برای مدتی هیچ وزیری مشخص نشد، چراکه احزاب برنده باید اول برنامهریزی میکردند و بعد وزیری که سکاندار هر وزارتخانه میشود فقط آن برنامهها را اجرا میکند، یعنی برنامهها قائم به شخص وزیرنیست. مثلاً وزیر بهداشت در آلمان یک بانکدار بود، هیچ ارگان پزشکی هم در این کشور اعتراض نمیکرد که شایسته سالاری نیست؛ چراکه میدانند آن فردِ سیاستمدار فقط مجری برنامهها است.
بهفرض شکل گرفتن برنامههای منسجم در مدیریت منابع آب آیا میشود الگویی برای ایران پیشنهاد داد؟
ببینید؛ ما گاهی از کشور هلند و آلمان درباره مدیریت آب آنها مثال میزنیم، من با همکاران آلمانی طی چند سال گذشته بازدیدی از هرمزگان داشتیم، این جمله را خود دوستان آلمانی وقتیکه آب انبارهای هرمزگان را دیده بودند به من گفتند، وقتی آنها دیدند مردم چطور بهصورت تاریخی از هوش و زکاوت خودشان استفاده کردند تا آبهای بارش را جمع کنند، میگفتند اگر ما آلمانیها را اینجا رها میکردند ما میمردیم. بیدلیل نیست که ایرانیان توانستهاند هزاران سال تمدن را در هرمزگان و سیستانوبلوچستان و جنوب ایران حفظ کنند. میخواهم بدون بزرگ نمایی و تعصب ملی بگویم، ما یک دانش بومی غنی در خصوص مدیریت آب و مصرف آن داشتهایم، طوریکه حتی در جدیدترین کتابهای دنیا درخصوص مدیریت منابع آب همیشه بهدست آوردهای ایرانیان اشاره میکنند، بنابراین یک دانش بومی غنی داشتیم اما متاسفانه با سیاستهای جدید اقدامات گذشته را تکرار نکردیم. ما بهجای کارهای ساده رفتیم سراغ کارهای بهظاهر بزرگ مانند سد سازیها و انتقال آبهای غلط و نادرست که نان و درآمدی برای عده خاصی داشت، اما از دانش بومی خودمان که گذشتکان ما با آنها توانستند در یک اقلیم خشک هزاران سال زندگی کنند که کار هرکسی هم نبوده، آن دانش را به راحتی کنار گذاشتیم و نتیجه این اقدامت همین معضلات امروز است.
و اما سخن پایانی
باید گفت مشکلات آب راه حل دارد و چندان هم کار پیچیدهای نیست اما یک مدیریت منسجم میخواهد تا بتوانیم در مواردی که امکان دارد منابع آبهایی که از دست دادیم و اکوسیستمی را که نابود کردهایم در یک فرآیند طولانی مدت مجدد احیا کنیم، بهقول دانشمند برجسته ایران دکتر سید آهنگ کوثر ما اگر وزارت تفکر داشته باشیم ۴۰ سال هم با بیآبی میتوانیم زندگی کنیم.