نوشته حاضر که در سایت اندیشکده مطالعات خاورمیانه منتشر شده این مسایل را طرح کرده ونتیجه گرفته است چین عربستان را برایران ترجیح می دهد و دوستی اش با ایران را تنها به این دلیل ادامه می دهد که ایران را از دست زدن به اقدامهای سخت دورکند وتنگه هرمز همواره باز بماند. بخش هایی از این نوشته را می خوانید:
شماری از تحلیلگران معتقدند چین با دور زدن تحریمها و خرید حداقلی نفت از ایران قصد دارد که انعطافپذیری تهران در مقابل تحریمها را بالا ببرد تا بدین وسیله مانع از عملی شدن تهدیدات تهران مبنی بر بستن تنگه هرمز شود. بنابراین واضح ست که این نگرانی برای چین وجود دارد که ایران اخلال جدی در ترانزیت انرژی در تنگه هرمز ایجاد کند و باعث توقف در تراتزیت انرژی به سمت چین شود. بنابراین رهبری چین نمیتواند موضوع امنیت در خلیج فارس که طرفین اصلی آن ایران و عربستان هستند را نادیده بگیرد. با این وجود چین کشوری بدون تعهدات سیاسی و امنیتی پیشین در منطقه است و قابلیتهای نظامی امنیتی بسیار پائینتری نسبت به ایالات متحده در خاورمیانه و خلیج فارس دارد.
بنابراین برای چین غیرممکن است که در حمایت از ایران و یا برای تامین امنیت در خلیج فارس دست به هرگونه نمایشی بزند که بر خلاف منافع مستقیم عربستان به عنوان متحد استراتژیک ایالات متحده باشد. از اینرو ایجاد راههای تنفس اقتصادی برای ایران در زمان تحریم به نوعی مصونسازی چین در مقابل بالا گرفتن تنشها در منطقه است تا مانع از انجام اقدامی رادیکال از سوی ایران شود. از سوی دیگر پیوندهای اقتصادی فزاینده میان چین و عربستان نیز عاملی متوازن کننده برای سیاست چین در قبال تهران و ریاض عمل میکند. به عنوان مثال حجم سرمایهگذاری چین در عربستان تا سال ۲۰۲۰ حدود ۴۰ میلیارد دلار بوده است در حالی که این رقم در جمهوری اسلامی ایران حدود ۲۶ میلیارد دلار بوده است. از سوی دیگر حجم تجارت خارجی چین با این دو کشور گویای تمایل رهبری چین برای حفط روابط حسنه با هر دو کشور به طور همزمان است.
چین ومنافع اقتصادی
بدون شک چین در میانه رقابت ایران و عربستان به منافع اقتصادی خود میاندیشد و انگیزهای برای قربانی کردن یک طرف به نفع دیگری ندارد. با این وجود حجم روابط تجاری چین با ایران و عربستان نشان دهد که این کشور در قالب راهبرد مصونسازی تابع معادلات بینالمللی و فشارهای ساختاری حاکم بر منطقه است و تمایلی به پرداخت هزینهای برای نقص تحریمها ندارد. مگر تا اندازهای که به خویشتنداری تهران در منطقه کمک کند. حجم روابط تجاری چین با ایران پس از خروج آمریکا از برجام کاهش و با عربستان افزایش یافته است. به طوری که واردات چین از ایران از ۱۶ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۵ به حدود ۴/۱۳ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۹ کاهش یافته است.
اما این رقم برای عربستان از ۳۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۵ به بیش از ۵۴ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۹ رسیده است. بنابراین اگرچه چین در چارچوب راهبرد مصونسازی تلاش دارد که اختلافات دوجانبه ایران و عربستان تاثیر منفی بر رابطهاش با این دو کشور نداشته باشد اما رهبری چین تمایل و آمادگی لازم برای مقابله با فشارهای ساختاری و بینالمللی را ندارد. عربستان سعودی نیز از شرایط موجود استفاده بهینه را برده و تا حد امکان جایگاه خود را در روابط تجاری با چین ارتقا داده و خود را به این کشور نزدیک کرده است.
در مورد فروش تسلیحات چینی به ایران و عربستان دادهها و اطلاعات دقیقی در دست نیست. اما در هر صورت بعید به نظر میرسد که قصد چین از معاملات تسلیحاتی با تهران و ریاض برهم زدن موازنه میان طرفین باشد. انگیزه اصلی چین کسب منافع اقتصادی از فروش تسلیحات است. بر اساس اطلاعات موسسه تحقیقات بینالمللی صلح استکهلم چین در سال ۲۰۱۹ با حدود ۵/۱ میلیارد دلار در جایگاه چهارم صادرکنندگان تسلیحات در جهان قرار گرفته است و به نظر میرسد که در سالهای آینده به طور جدیتر وارد بازار تسلیحات در جهان شود. مانورهای مشترک تسلیحاتی را میتوان مقدمهای برای این امر در نظر گرفت.
در همین راستا میتوان به مانورهای مشترک چین با ایران و عربستان اشاره کرد. به عنوان مثال عربستان و چین در سال ۲۰۱۶ نخستین تمرین مشترک نظامی ضد تروریسم در استان سین کیانگ چین را برگزار کردند. عربستان تا کنون فقط با ایالات متحده چنین مانورهایی داشته است. همچین درنوامبر سال ۲۰۱۹ نیروی دریای چین و عربستان در پایگاه دریایی ملک فیصل تمرین دریایی سه هفتهای را به اجرا گذاشتند. درست یک ماه بعد چین و ایران به همراه روسیه مانور دریایی گستردهای را در دریای عمان و شمال اقیانوس هند اجرا کردند. با توجه به شواهد مذکور میتوان نتیجهگیری کرد چین بدون درگیر شدن در معادلات امنیتی میان ایران و عربستان مایل به تقویت همکاریهای نظامی و امنیتی با هر دو طرف است و از این طریق به ریاض و تهران نشان میدهد که انگیزهای برای سوگیریهای امنیتی در منازعات این دو کشور ندارد.