۱۳۹۹ پنج شنبه ۴ ارديبهشت چاپ

پایان ماه عسل ترامپ و بن سلمان؛ چرا گاو شیرده آمریکا دیگر شیر نمی دهد؟

پایان ماه عسل ترامپ و بن سلمان؛ چرا گاو شیرده آمریکا دیگر شیر نمی دهد؟

اقتصاد میهن: ویروس کرونا در ادامه سلسلسه شگفتی آفرینی های خود، معجزه جدیدی را رقم زده است. ابرقدرتی که مدتها تهدید می کرد درآمد نفتی ایران را به صفر خواهد رساند حالا می رود که درآمد نفتی خودش نه فقط صفر که حتی منفی شود!!

این مسئله البته از عوارض طبیعی کاهش فعالیت های اقتصادی و صنعتی در جهان و در نتیجه کاهش نیاز جهانی به نفت است اما این سوال مهم را پیش می آورد که چرا عربستان سعودی مثل همیشه برای ایالات متحده جانفشانی نمی کند!؟  گزافه نیست که در چند دهه اخیر، عربستان سعودی بزرگترین برگ برنده ایالات متحده در منطقه غرب آسیا بوده است. شریکی راهبردی که به درستی آن را گاوشیرده آمریکا نام نهاده اند. از تخریب چهره اسلام با صدور اسلام وهابی به جهان بگیرید تا پرورش تروریست های تکفیری مورد نیاز آمریکا و مقابله با جمهوری اسلامی، همه بخشی از دستورکارهایی بوده اند که برای ارباب آمریکایی انجام شده اند. اما شاید مهمتر از همه اینها، منفعت های اقتصادی سعودی هاست.

پس از آخرین جنگ اعراب و اسراییل در 1973 میلادی، طی یک قرار نانوشته، عربستان نفت خود را فقط با دلار آمریکا فروخته و با توجه به اهمیت راهبردی کالای نفت، نتیجتاً نقش مهمی در تقویت و استیلای دلار بازی می کند. عربستان اما در یک گام بزرگتر، دلارهای آمریکایی را که از سرتاسر جهان جمع می کند دوباره به اقتصاد آمریکا باز می گرداند. این کار از طریق سرمایه گذاری سنگین سعودی ها در اقتصاد آمریکا و همچنین خرید حجم قابل توجهی از کالاها و تسلیحات آمریکایی صورت می گیرد. علاوه بر این ها، سعودی ها به عنوان بزرگترین فروشنده نفت، با کنترل عرضه آن، قیمت را به دلخواه مشتری آمریکایی تنظیم می کنند.

با ظهور همزمان محمد بن سلمان و دونالد ترامپ در سوی سعودی و آمریکایی به نظر می رسید عاشقانه های این دو متحد به اوج خودش برسد. برای بلندپروازی های بن سلمان چه کسی بهتر از ترامپ و برای منفعت طلبی های ترامپ چه کسی بهتر از یک جوان خیره سر و جویای نام؟  شرایط برای محمد بن سلمان ظاهراً خیلی خوب پیش می رفت. روزی نبود که در رسانه های غربی به عنوان قهرمان اصلاحات، آزادی، مبارزه با فساد و پیشرفت در عربستان مطرح نشود. یگانه رهبر عربی که در مقابل ایران ایستاده و هر روز با اقدامات و سخنان گزنده خود جمهوری اسلامی را به چالش می کشد.

ماه عسل ترامپ و بن سلمان، اما گویی چندان به طول نکشید. آزادی های بی حد و حصر ترامپ به شاهزاده سعودی، از او هیولایی ساخت که دیگر نمیشد چهره اش را تطهیر کرد. به خاک و خون کشیدن زنان و کودکان یمنی، ربودن نخست وزیر لبنان و قتل خاشقچی فقط بخش کوچکی از اقدامات عجیب و غریب بن سلمان بودند. اقداماتی که برای طرف غربی، حتی چشم انداز پرطمطراق 2030 را هم از رونق می انداختند.  با افول ستاره شاهزاده جوان در دنیای غرب، فقط یک چیز او را همچنان به رئیس جمهور آمریکا گره میزد: باج خواهی! عربستان برای ترامپ حکم قلکی را داشت که هروقت ته جیب آمریکا خالی میشد می توانست به آن دستبرد بزند. حالا گاه با امضای قراردادهای تسلیحاتی چند صد میلیارد دلاری و گاه خیلی ساده تر با یک تماس تلفنی و گرفتن چندصد میلیون دلار به صورت دستی!!

برای ترامپ شاهزاده سعودی یک مهره طلایی بود که بیش از اسلافش میشد او را تلکه کرد. برای بن سلمان هم، دولت ترامپ یک فرصت نادر تا هم بر تخت پادشاهی بنشیند و هم در غرب آسیا یکه تازی کند. اما بخش سعودی این معادله کم کم رنگ باخت. صورتحساب های آمریکایی پرداخت میشد ولی ما به ازائی در کار نبود. ترامپ نمیخواست پول مفتی را که بدست آورده، به شیوه اسلافش با مداخلات هزینه بر در غرب آسیا از دست بدهد. وضعیت طوری شده بود که نه خودش برای رهایی بن سلمان از باتلاق یمن چاره ای می کرد و نه حتی تسلیحات گرانقیمتش، شهرها و پالایشگاه های عربستان را از گزند موشک های یمنی مصون می داشت.

یک روزنه امید دیگر محمد بن سلمان، پروژه تضعیف ایران بود که آنهم نه تنها موفقیتی در برنداشت بلکه از قضا سرکنگبین صفرا فزود! بن سلمان حق داشت به تدریج از آمریکایی ها قطع امید کند. ابرقدرتی که از پس حفاظت از پهپاد 300 میلیون دلاری خود برفراز خلیج فارس و پایگاه میلیاردها دلاری اش در عین الاسد عراق برنمی آید چگونه می خواهد از منافع عربستان محافظت کند!؟

اکنون احساس سعودی ها این است که کلاه گشادی سرشان رفته است. آن ها مقصر همه این بی توجهی ها و رفتار محتاطانه آمریکا را صنعت نفت شیل آن می بینند. صنعتی که با افزایش تکنولوژی و در نتیجه کاهش هزینه های استخراج، به رقیب بزرگی برای تولیدکنندگان نفت متعارف تبدیل شده است. در نتیجه همین شرایط است که ایالات متحده در جایگاه پیشین عربستان به عنوان بزرگترین تولید کننده نفت جهان نشسته و در نتیجه وابستگی کمتری به منابع نفتی دولت های غرب آسیا احساس می کند. وابستگی کمتر لااقل برای ترامپ یعنی مداخلات کمتر در منطقه، یعنی کاهش بیشتر نیروهای نظامی و همه اینها یعنی کابوس عربستان. عربستان سعودی پیش از این در دو برهه تاریخی، قیمت نفت را به سفارش ایالات متحده ساقط کرده است. بار اول برای زمین زدن شوروی که نتیجه داد و بار دوم برای زمین زدن جمهوری اسلامی پس از انعقاد تفاهم نامه برجام که البته به نتیجه مطلوبشان نرسید.

به نظر می رسد به قاعده ضرب المثل چاه کن همیشه ته چاه است، سعودی ها اینبار این نسخه قدیمی آمریکایی ها را برای خودشان پیچیده اند و در یک اتحاد ناخواسته با روسیه، در پی از دور خارج کردن صنعت نفت شیل آمریکا برآمده اند. صنعت نفتی که گرچه کم هزینه تر از گذشته است ولی هنوز هم از پس قیمت های پایین نفت برنمی آید. عربستان و روسیه گرچه یک هدف اولیه را دنبال می کنند ولی دارای هدف های غائی کاملاً متفاوتی هستند. هدف روسیه خارج کردن یک تولید کننده رقیب از دور رقابت و ضربه زدن به منافع آمریکاست ولی هدف محمد بن سلمان، بازگرداندن ایالات متحده به آغوش نفتی عربستان. اگر سالیان متمادی، آمریکا برای پایین نگاه داشتن قیمت نفت از سعودی ها محافظت کرده است اکنون باید بداند که برای بالا نگاه داشتنش هم محتاج سعودی هاست.

حسین رجایی، کارشناس بین الملل

دیدگاه کاربران

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.

بانک رفاه بانک توسعه تعاون فولاد خراسان بانک تجارت بانک ملی موسسه ملل بانک سینا بانک صادرات ایران بیمه ملت
پربیننده‌ترین
آخرین خبرها