سؤالی که ذهن بسیاری از فوتبالیها را درگیر کرده، این است که مهدی شریفینیکنفس که خبر متواریشدنش به خارج از کشور منتشر شده با وجود متخلفبودن و داشتن پرونده مشهور پتروشیمی در دادگاه چطور به عنوان عضو رسمی هیئتمدیره یکی از پرطرفدارترین تیمهای فوتبال ایران درآمده است؟آیا وزارت ورزش و شخص وزیر که رئیس مجمع این دو باشگاه است، اصولا نظارتی روی انتخاب و معرفی افراد ندارد؟ یا اینکه این افراد به صورت «دستوری» وارد باشگاه میشوند و وزارت فقط باید احکام آنها را امضا کند.
مهدی شریفینیکنفس؛ علامت سؤال بزرگ وزیر ورزش
هواداران استقلال در فصل جدید، حسابی از وزارت ورزش و نحوه نظارت این ارگان بر تیمشان شاکی بودند که چرا افراد نالایق را در پستهای مهم هیئتمدیره و مدیریت منصوب میکنند که توانایی جذب اسپانسر یا درآمدزایی را ندارند. با این انتقادات بود که وزارت ورزش و جوانان تصمیم گرفت برای فرار رو به جلو و البته با پاککردن صورتمسئله که همان مدیریت صحیح مالی است، افرادی را وارد هیئتمدیره باشگاه استقلال کند که به قول معروف دستشان به دهانشان میرسد. با این کار حداقل وزارت ورزش نسبت به برآورد مسائل مالی باشگاه استقلال خیالش راحت خواهد شد.
اولین قدم در دوره جدید معرفی عبدالرضا موسوی و مهدی شریفینیکنفس به عضویت هیئتمدیره باشگاه بود. عبدالرضا موسوی که ایرلاین معروفی را در اختیار دارد، در اولین اقدام بخش بزرگی از طلب بازیکنان استقلال را تسویه کرد و با حضور در اردوی آبیها نشان داد که در چند روز محبوبیت خاصی بین آنها پیدا کرده است. موسوی، اما با حرکتی جدید، صورتحساب اکثر هزینههایی را که برای تیم انجام میدهد در صفحه شخصی اینستاگرام خود منتشر میکند تا به نوعی به هواداران باشگاه ثابت کند بدون چشمداشت برای استقلال هزینه کرده است. موسوی در اظهارنظری جالب حتی اعلام کرده اگر باشگاه پرسپولیس نیز نیاز مالی داشته باشد، مشکلی بابت کمک و حمایت از این تیم ندارد، چون پرسپولیس نیز تیمی ایرانی است. اما فرد جنجالی هیئتمدیره باشگاه استقلال که خبرساز شد، کسی نیست جز «مهدی شریفینیکنفس»!
انتخابات هیئتمدیره جدید باشگاه استقلال در تاریخ سیزدهم بهمن ماه ۹۸ برگزار شد و با حکم سلطانیفر وزیر ورزش و جوانان فردی به نام مهدی شریفینیکنفس به عنوان یکی از اعضای جدید هیئتمدیره این باشگاه تهرانی معرفی شد، اما این عضو جدید باشگاه استقلال در گزارشی که باشگاه خبرنگاران به آن اشاره کرده، یکی از متهمان فراری فساد کلان اقتصادی است و او با همکاری عدهای توانسته از کشور فرار کند و به امارات برود. او در پرونده ششمیلیاردو ۶۵۶ میلیون یورویی پتروشیمی و کاتالیستهای تقلبی نقش داشته و به همین دلیل هماکنون از کشور متواری شده است.
در پرونده پتروشیمی نام ۱۴ متهم به چشم میخورد که برای آنها کیفرخواست صادر شده و بر اساس این کیفرخواست اتهام این افراد مشارکت و معاونت در اخلال کلان اقتصادی در حوزه پتروشیمی است. با چنین اتهام سنگینی، او بعد از عضویت در هیئتمدیره باشگاه استقلال به دلیل اینکه ممنوعالخروج نبود توانست از کشور فرار کند. با علم به این موضوع که نام او به طور مشخص در دادگاههای پرونده بزرگ پتروشیمی مطرح شده است مشخص نیست وزارت ورزش و جوانان چطور چنین شخصی را به عضویت در هیئتمدیره منصوب کرده است؟
در واقع این وزارتخانه حتی زحمت «یک سرچ ساده» به خود را نداده که دادگاههای اخیر پرونده اقتصادی را بررسی کند تا چنین سرنوشتی بار دیگر یقه باشگاه پرهوادار را بگیرد؟ آیا وزارت مستقیما وارد کار شده یا اینکه مجبور به واردکردن این فرد به هیئتمدیره شده است؟ البته استقلال تنها باشگاه بزرگی نیست که تا الان قربانی این سیاست عجیب و غریب شده است؛ این موضوع در پرسپولیس بیشتر سابقه داشته است و هواداران این تیم، بیشتر با این ساختار آشنا هستند که فردی پولدار به عضویت هیئتمدیره باشگاه درمیآید و بعد از مدتی به دلیل اتهام به فساد بازداشت و زندانی میشود.
تنها موردی که سرخها میتوانند از بابت آن خوشحال باشند، عدم حضور بابک زنجانی در این تیم است و مشخص نیست اگر او باشگاه پرسپولیس را خریده بود، این تیم الان منحل شده بود یا خیر. با این حال آشنایی هواداران پرسپولیس با چنین موضوعاتی برمیگردد به حضور حمیدرضا سیاسی در هیئتمدیره پرسپولیس؛ این فرد اقتصادی بعدها به عنوان رئیس هیئتمدیره قدرت بیشتری گرفت و توانست مدیرعامل و سرمربی تیم یعنی علی دایی را کنار بزند تا حمید درخشان سرمربی این تیم شود. علی دایی از پرسپولیس شکایت کرد و چیزی در حدود سه میلیارد تومان در سال ۹۴ از این باشگاه دولتی طبق قرارداد دریافت کرد و بحرانهای شرکت بهنام پیشرو و شکایت ۲۵میلیاردتومانی که هنوز هم پابرجاست، از اثرات حضور حمیدرضا سیاسی در این تیم است؛ هرچند این اتفاق در دوره حمیدرضا گودرزی رخ داده است. ماجرا از این قرار بود که در سال ۱۳۹۳، بعد از اینکه سیاسی بهعنوان مدیرعامل باشگاه منصوب شد، قرارداد با شرکت بهنام پیشرو را ملغی اعلام کرد و با شرکت جدیدی قرارداد بست. به همین دلیل، بهنام پیشرو نیز از باشگاه پرسپولیس شکایت کرد. طبق گفته حمیدرضا سیاسی در گفتگو با کیهان ورزشی، او ۲۰ میلیارد تومان در آن سال از جیب هزینه کرد که حتی یک ریال آن نیز به حسابش برنگشت و در واقع کمک بلاعوض از سوی او به باشگاه بود.
دیدار او با مقامات باشگاه رئالمادرید و قرارداد با شرکت sis (که البته شخص سیاسی آن را رد میکند)، دلیلی شد بر بازداشت مدیرعامل باشگاه پرسپولیس به مدت ۱۲۸ روز. البته آنروزها مباحثی مربوط به بحث خرید و فروش تراکم و ارتباط با برخی پروندههای شهرداری تهران نیز به احکام حمیدرضا سیاسی اضافه شد؛ موضوعی که روزنامه قانون به آن اشاره کرده بود. بعد از سیاسی اوضاع پرسپولیس تا مدتها حاشیهدار دنبال میشد تا اینکه از سوی وزارت ورزش، علیرضا نژادفلاح به باشگاه آمد و کارش را آغاز کرد.
هدایتی بعد از سیاسی؛ ادامه حاشیه سرخ
نژادفلاح بعد از حمیدرضا سیاسی تصمیم گرفت به دلیل کسب نتایج ضعیف، حمید درخشان را کنار بگذارد و برانکو ایوانکوویچ را به پرسپولیس بیاورد. برانکو از سال ۲۰۰۶ مشکل مالیاتی داشت که روی هم انباشته شده بود؛ حسین هدایتی در آن سال پذیرفت مالیات برانکو را پرداخت کند تا سرمربی سابق تیم ملی ایران بتواند بدون مشکل وارد ایران شود و هدایت پرسپولیس را بر عهده بگیرد. هدایتی به مرور به خواستههایش رسید و در باشگاه محبوب خود قدرت گرفت. او که قصد داشت بهزودی این باشگاه را خریداری کند، به عضویت هیئتمدیره باشگاه پرسپولیس درآمد تا در کنار اسپانسرینگ شرکت «استیلآذین ایرانیان»، حالا با عقد قراردادی سهساله در دوره مدیریت علیاکبر طاهری، برنامه خود را پیش ببرد.
طاهری که نشان داده بود اختلاف نظر گستردهای با هدایتی دارد، قرارداد سال دوم و سوم با استیلآذین را به صورت یکطرفه فسخ کرد تا هدایتی از این باشگاه دور شود. اما هدایتی در پرونده محرومیت چهارماهه طارمی و باشگاه پرسپولیس نیز نقش داشت که پیشتر بارها به آن اشاره شده است. در پایان حسین هدایتی که همزمان شرکت استیلآذین را نیز در اختیار داشت، به دلیل عدم تسویه با بانکهای کشور، به دلیل بدهی عظیم بانکی بازداشت و راهی زندان شد. در واقع یکی دیگر از کسانی که صلاحیتش از سوی وزارت ورزش تأیید شده بود، راهی زندان شد؛ فردی که خواستار خرید باشگاه بزرگ پرسپولیس بود!
سرنوشت سابقهدارهای باشگاههای خصوصی چه شد؟
موضوع «میلیاردهای فوتبال» فقط مختص تیمهای دولتی نیست؛ دست بر قضا، تیمهای خصوصی ید طولایی در چنین موضوعی دارند. برادران شفیعزاده یکی از مشهورترین افرادی بودند که به واسطه ثروت زیادی که داشتند، تیمداری کردند؛ اما در نهایت از فوتبال رفتند. موضوعی که درباره برادران شفیعزاده مطرح است، این است که آنها در دوبی حضور دارند و به دلیل بدهیهای کلان بانکی و سایر پروندهها به کشور برنمیگردند. فوتبال اصفهان نیز چنین افرادی را به خود دیده بود. بهروز ریختهگران کسی است که حرف از خصوصیسازی عظیم و ساخت ورزشگاه اختصاصی برای تیمهای اصفهانی زده بود؛ اما بعد از مدتی، به دلیل بازشدن پرونده پتروشیمی، بازداشت و راهی زندان شد. تیم فولاد ماهان نیز بعد از رفتن این شخص به زندان، منحل شد و به تاریخ این شهر پیوست. تیم داماش گیلان نیز به دلیل حضور افراد اقتصادی دچار چنین پروندههایی شد که با اعدام مهآفرید خسروی (یکی از محکومان اختلاس سههزارمیلیاردی بانک صادرات)، این تیم نیز تا مرز انحلال پیش رفت.
این چرخه نشان میدهد که متواریشدن «مهدی شریفینیکنفس»، با وجود عضویت در هیئتمدیره یکی از باشگاههای پرطرفدار ایران، احتمالا آخرین «فرار» نخواهد بود. وزارت ورزش و جوانان بارها نشان داده که برای بازکردن مسئولیت بزرگ مالی از سر خود، افرادی را به عضویت در هیئتمدیره این دو باشگاه پرهوادار منصوب میکند که در واقع با هزینههای شخصی، به مرور بار زیادی را روی دوش باشگاه ایجاد میکنند؛ افرادی که مشخص نیست با چه پیشینه مدیریتیای میتوانند از فیلتر بزرگ «گزینش و تأیید صلاحیت» عبور کنند.