اقتصاد میهن: در حال صحبت کردن با دوستی هستم که مدتهاست او را به خاطر مشغلههای زندگی ندیدهام، خیلی هیجان دارم و خوشحالم که بعد سالها میتوانیم گپی بزنیم و دلی از عزا درباره شرح اتفاقات زندگیمان در بیاوریم، در همین حین مدام دستی دامنم را میکشد و مدام میگوید: «مامان، مامان»، پسر دو سالهام هست، چند بار دستش را پس میزنم چون سخت مشغول حرف زدن با هیجان زیاد هستم.