در حالی که باکو تمامی ابزارهای خود را برای توهین به ایران اسلامی بکار گرفته است و از نمایندگان مجلس جمهوری آذربایجان گرفته تا الله شکور پاشازاده، رئیس اداره مسلمانان قفقاز در راستای هتاکی به ایران فعال شده اند، در جمهوری اسلامی ایران نمایندگان مجلس و فعالان رسانهای و روحانیون حاضر نمیشوند که دستکم توهینهای همتایان آذربایجانی خود به جمهوری اسلامی ایران را تقبیح یا دست کم رد کنند یا حتی توصیهای از سر خیرخواهی به باکو برای پرهیز از این نوع پرده دری بکنند!
ممکن است این وضعیت نشانه جدی گرفته نشدن جمهوری آذربایجان و توهینهای رسانهای آن باشد. شاید اکثریت دست اندرکاران بر این تصورند که باید همانند موجهای قبلی فوران تبلیغات ضدایرانی در باکو، این بار نیز با مدارا و مماشات طرف ایرانی، این موج از دیوانگی باکو را نیز پشت سر گذاشت و نهایتا باکو پس از مدتی جوسازی رسانهای ساکت خواهد شد. اما، با توجه به اینکه در موج جدید فوران توهینهای باکو به جمهوری اسلامی ایران، شبکههای تلویزیون دولتی نیز همانند یا بدتر از شبکههای غیررسمی باکو وارد میدان شده اند و حتی الله شکور پاشازاده که تاکنون در پیشبرد اقدامات خصمانه باکو ضد ایران کاملا منافقانه اقدام میکرد، این بار کاملا از موضع دشمنی وارد عمل شده است، به نظر میرسد سکوت ایران در مقابل توهینهای باکو زیانبار خواهد بود و به ساکت شدن باکو و اتمام یاوه گویی پس از مدتی منجر نخواهد شد و اگر هم پس از مدتی این موج ساکت شود، تبعات آتی خواهد داشت.
بخصوص که این تبلیغات صرفا به توهین خلاصه نمیشود و بخشی از آن نیز تحریکات قومیتی است که خواه ناخواه بر برخی عناصر یا بخشهایی از مردم هم در جمهوری آذربایجان و هم در ایران تاثیر دارد و اذهان و افکار آنها را در مورد جمهوری اسلامی ایران مسموم میکند. سخنان الهام علی اف، رییس جمهوری باکو در دیدار با دبیرکل سازمان کشورهای ترک زبان نیز نشان میدهد که جمهوری آذربایجان و ترکیه در دوره جدید، بطور سازمان دهی شده تری نسبت به گذشته تحریکات قومیت گرایانه را ضد ایران در دستور کار قرار داده اند و قصد دارند سطح و ماهیت و سازمان دهی آن را ارتقاء دهند.
اطلاعیه اخیر سازمان امنیت دولتی جمهوری آذربایجان در خصوص به اصطلاح شناسایی “حسینیون” و “جنبش اتحاد مسلمانان” جمهوری آذربایجان نیز نشان میدهد که باکو در هدف گذاری خود برای منکوب و نابودسازی جریان تشیع اصیل در جمهوری آذربایجان از تمامی خلأها و نارساییهای موجود در ایران در زمینه حفاظت از اطلاعات شخصی فعالان شیعه جمهوری آذربایجان بطور جدی سوء استفاده میکند و این فعالان فرهنگی شیعه را به عنوان عناصر مخرب در روابط ایران و جمهوری آذربایجان جلوه میدهد و متاسفانه همین حیله باکو در اذهان و افکار خیلی از فعالان و دست اندرکاران و ناظران مسایل ایران و جمهوری آذربایجان موثر واقع میشود و همین نیز شرایط را برای کارهای فرهنگی فعالان شیعی جمهوری آذربایجان در ایران سختتر میکند.
تمامی این موارد موجب شده است که باکو در دشمنی با ایران به سرعت پیش برود و در مدت کوتاهی چند گام به پیش نهد و وارد فرایندی برگشت ناپذیر بشود. البته، از زاویه دید باکو، این فرایند بخصوص در بخش هویتی و به اصطلاح خلق هویت آذربایجانی در مقابل هویت ایرانی در گذشته نیز خیلی جدی و برگشت ناپذیر بوده است. اما، اکنون خصومت ورزی باکو ضد ایران که بطور واضح تری در رسانههای باکو خود را نشان میدهد، وارد مرحله امنیتی و عملیاتی شده است. یعنی اگر در گذشته دشمنان ایران در باکو خود را پنهان نگه داشته بودند و در زیر نقاب روابط دیپلماتیک و… مخفی میشدند، چند هفتهای است که این نقاب را کنار زده اند و به صراحت اعلام میکنند که ایران را دشمن خود میدانند و برای پیشبرد این دشمنی با ایران، خریدهای تسلیحاتی خود از اسرائیل و سایر منابع نظیر ترکیه و پاکستان و سایر فروشندگان تسلیحات را دوچندان خواهند کرد.
در رسانههای باکو ایران به این تهدید میشود که موشکهای بالستیک نقطه زن جدید از پاکستان و سامانه دفاع هوایی گنبد آهنین از اسرائیل و رباتهای جنجگو از ترکیه در راه جمهوری آذربایجان است و جمهوری آذربایجان خیلی قدرتمند شده است و دیگر اینجا همانجایی نیست که به قول الله شکور پاشازاده، ایرانیها با آفتابه به آنجا میآمدند!
چنین اعتماد به نفس کاذبی که در باکو پس از جنگ دوم قراباغ و غلبه بر ارمنستان شکل گرفته و اسرائیلیها و ترکیه ایها هم دائم بر آن دامن میزنند، در کنار طرحهای خطرناکی همچون دالان تورانی ناتو که طراح اصلی آن انگلیس و آمریکا و مستشاران صهیونیست باکوست، نشان میدهد که در پس موج جدید تهاجم رسانهای باکو به ایران، طراحیهای جدی وجود دارد و همین مساله “دالان تورانی ناتو” یا به قول الهام علی اف “دالان زنگزور” نهایتا برای ایران و جمهوری آذربایجان مشکل اساسی ایجاد خواهد کرد و چه بسا به درگیری نظامی میان دو کشور منتهی شود.
تصور اینکه جمهوری آذربایجان کشور کوچکی است و در شرایطی که آمریکا و اسرائیل از درگیری نظامی مستقیم با ایران ابا دارند، نباید نگران درگیری نظامی با جمهوری آذربایجان بود و اساسا چنین درگیری امکان پذیر نیست، دستکم به معنای نادیده گرفتن بخشی از واقعیات موجود است. باید به یاد بیاوریم که در سالهای گذشته تا همین حدود یک سال پیش، خیلیها در روسیه و ایران، درگیری نظامی میان کشورهای هم ریشه و برادر روسیه و اوکراین را نیز دور از ذهن تلقی میکردند، اما طراحیهای غربیها کار را به شکلی پیش برد که این درگیری به رغم دور از ذهن بودنش محقق شد.
بنابراین، برای اینکه جمهوری آذربایجان کوچک دچار ارزیابی اشتباه نشود و در مسیر دشمنی با ایران، جلوتر از وضعیت کنونی نرود، اقدامات عاجل و ضروری لازم است که یکی از ابتداییترین این اقدامات ضروری، پاسخ محکم، منطقی و سنجیده به توهینها و هتاکیهای باکو به ایران اسلامی است و دستکم باید شبهه افکنیهای کسانی مثل الله شکور پاشازاده که ایران را به چهل سال رفتار منافقانه با جمهوری آذربایجان و خنجر زدن از پشت به باکو متهم و افکار شیعیان جمهوری آذربایجان را درباره ایران مسموم میکنند، از طرف افراد مطلع و کسانی که پاشازاده مدعی شده است آنها را دوستان ایرانی خود میدانست، پاسخ گفته و روشنگری شود. وگرنه هم مردم جمهوری آذربایجان به ایران بدبین خواهند شد و هم باکو در این شبهه باقی خواهد ماند که میتواند سطح اقدامات ضدایرانی خود را ارتقاء بخشد و حتی همانطور که توسط برخی سخنگویان امنیتی و تحلیگران خود بیان کرده است، در آینده وارد کارهایی نظیر آدم ربایی و خرابکاری و بمب گذاری و ترور مخالفان خود در ایران بشود و خود را برای جنگ با ایران آماده کند!
وجود چنین تصوراتی در مقامات کشور کوچکی که کمترین عناصر لازم برای دولتمداری و استقلال واقعی را دارد و در واقع عروسک خیمه شب بازی است که اکنون گردانیدن آن بیشتر به دست اسرائیل و ترکیه و انگلیس افتاده، بسیار خطرناک است.