کد خبر : 91800 تاریخ : ۱۴۰۰ شنبه ۲۰ آذر
اراجیف سخیف! حسن عباسی، تئوریسن جریان ارزشی که منتقد خدا هم شد! اقتصاد میهن: «خدایا این مردم غیر از تو هیچکس را ندارند، تکیه‌شان نه به آمریکاست، نه به اروپا، نه به چین، نه به روسیه، نه به ژاپن و نه به هیچکس دیگه، این‌ها فقط تو را دارن، فقط شعارشان این است که الله اکبر، تو فقط مقام کبریایی، شعارشان این است که لا اله نیست هیچ الهه‌ای الا تو، خدا اینا غیر از تو کسی رو ندارند، ببینم تو هم غیر از این‌ها کسی را داری؟ خدایا تو غیر از مردم ایران کی را داری؟ ۳۳۰ میلیون آمریکایی عوضی را داری؟ خدایا تو ۴۰۰ میلیون اروپایی عوضی را داری؟ خدایا تو یک میلیارد چینی خفاش‌خور را داری؟ کی را داری که عبودیت تو را پذیرفته باشند؟ این‌ها غیر از تو کسی را ندارن، تو هم غیر از این‌ها کسی را نداری»
حسن عباسی، تئوریسن جریان ارزشی که منتقد خدا هم شد!

این جملات شبیه جملاتی است که کاراکتر مجید در فیلم سوته‌دلان بر زبان آورده بود. «وای که چقدر دشمن داری خدا! دوستاتم که مائیم یه مشت عاجز علیل ناقص عقل که در حقشون دشمنی کردی؟» در آن فیلم، این جملات از زبان یک دیوانه خارج شده بود اما در عالم واقعیت این جملات از زبان فردی خارج شده که احتمالا رکورددار سخنرانی در دانشگاه‌های ایران است؛ فردی که پیش از این دکتر خطاب می‌شد و وقتی درباره مدرک تحصیلی او، مطالبی در رسانه‌ها منتشر شد، لقب خود را از دکتر به استاد تغییر داد: استاد حسن عباسی! در همین انتخابات ۱۴۰۰ هم ده‌ها سخنرانی در دفاع از ابراهیم رئیسی انجام داد تا همچنان پیوند‌های محکم و ناگسستنی او با اصولگرایان مشخص شود.

حسن عباسی در این سخنرانی از یک طرف برای خدا تعیین تکلیف می‌کند و از طرف دیگر، همه جمعیت کره زمین به جز مردم ایران را تحقیر می‌کند. این البته یکی از سبک‌های سخنرانی اوست که باعث محبوبیت او بین جوانان عمدتا هیجان‌زده و بی‌مطالعه پای منبرش شده است.سخنان حسن عباسی واکنش‌های زیادی در شبکه‌های اجتماعی داشته است؛ حتی برخی او را به کفر متهم کردند و کار تا اینجا بالا گرفته است. از جمله مسلمانانی که نوشتند جمله او بر خلاف نص قرآن است زیرا در قرآن آمده که خداوند بی‌نیاز است. یکی از کاربران نوشته «یک نفر به حسن عباسی انقلابی خبر دهد که یک مسلمان ۱۰ مرتبه در روز می‌گوید الله صمد، یعنی خدا بی‌نیاز از همه چیز و همه کس هست و او به ما نیازی ندارد. ضمن اینکه در نژادپرستی از هیتلر و شرکا هم به تنهایی پیشی گرفته است. تفکرات حسن عباسی به شدت خطرناک و مسموم است.»

با این حال عمده انتقادات به حسن عباسی نه از این زاویه، بلکه به خاطر جملات فاشیستی او بود که همه دنیا را تحقیر کرده است و «خفاش‌خور» و «عوضی» توصیف کرده است.کاربر دیگری نوشت: «این آیه را دست به دست کنید تا برسد به گوش حسن عباسی. ان تکفروا انتم و من فی الارض جمیعـا فان الله لغنی حمید. خدا محتاج عبودیت شما نیست و آن چیزی هم که نزدش ارزش دارد ملت نیست، امت است. امت از هر نژاد و از هر ملتی، امتی که در دل خودش مومنانی از مللی که به آنها دشنام دادید را هم دارد.»

سابقه سخنرانی‌های حسن عباسی

زمانی که شبکه نمایش خانگی و سینمای خانگی و اینترنت در ایران راه افتاد، آهسته آهسته از تعداد از افرادی که پای منبر می‌رفتند، کم شد و به این ترتیب چهره‌های جدیدی روی کار آمدند که فعالیتشان بر اساس نقد فیلم و سینما آغاز شد؛ حسن عباسی یکی از همین چهره‌ها بود که با نقدهای عجیبش درباره کارتون‌هایی مثل یوگی و دوستان شناخته شد، وقتی می‌گفت مقصود آن کارتون حضرت نوح بوده است! به مرور چنین اباطیلی توسط او بیشتر گفته شد و چون از زاویه اصولگرایی ارزشی و انقلابی گفته می‌شد و خودش نیز سابقه حضور در سپاه را هم داشت، سخنان او بیشتر توسط خود اصولگرایان دست به دست شد و کار به جایی رسید که جریان ارزشی او را به مقامی رساند که نه تنها منتقد سپاه و ارتش و مجمع تشخیص و تمام نهادهای زیرمجموعه رهبری بشود، بلکه برای خدا هم خط و نشان بکشد. در هیچ کدام از موارد هم کسی نمی‌توانست خدشه‌ای بر او وارد کند، زیرا مسئول بزرگ کردن و باد در آستین کردن او، همان کسانی بودند که امروز عباسی برای همه‌شان تعیین تکلیف می‌کند.

در برخی موراد هم البته نهادهایی مثل سپاه مجبور شدند سخنان او را اصلاح کنند. مثل زمانی که دربارهٔ نحوه تأمین بودجه سپاه از طریق گروگان‌گیری و باج‌گیری گفته بود: «ببینید شیوه بودجه درآوردن سپاه چگونه است؟ یک جاسوس می‌گیرد (جیسون رضائیان) و در قبال آزادی‌اش، دولت ایران یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار از آمریکا می‌گیرد؛ بنابراین سپاه با یک جاسوس بودجه یک میلیارد و ۲ میلیاردی را که دولت می‌خواهد بدهد، درمی‌آورد. یا در قبال خون‌بهای شهید قاسم سلیمانی، دولت ۳ میلیارد دلار درآمد خالص از قطر داشته‌است.» سردار رمضان شریف سخنگوی سپاه به سرعت پاسخ داد و گفت سخنان عباسی فاقد وجاهت است: «ماموریت‌ها و عملکرد سپاه در پاسداری از انقلاب اسلامی و صیانت از امنیت و آسایش ملت ایران کاملاً در چارچوب قوانین و مقررات کشور و مبتنی بر عقلانیت، درایت ومنطقی قوی است و طرح این گونه ادعا‌ها فاقد وجاهت قانونی است.»

عباسی در سخنرانی‌های پرتعداد خود در دهه هشتاد نیز با مقایسه تعداد کلاهک‌های هسته‌ای کشور‌های دنیا، به صراحت خواستار دستیابی ایران به سلاح اتمی می‌شد و هدف آن را، مقابله با کشور‌های همسایه قلمداد می‌کرد. این در حالی بود که ایران در مذاکرات هسته‌ای رسما اعلام کرده طبق فتوای رهبری به سمت بمب اتم نخواهد رفت. البته این سخنرانی‌ها هرگز به پایان نرسیده و آخرین سخنرانی او، شب شانزده آذر برای دانشجویان بسیجی ساکن اصفهان بوده است. او در این سخنرانی جنبش دانشجویی را به سخره می‌گیرد و می‌گوید جنبش دانشجویی، شهید حججی بود که دانشجوی دانشگاه علمی-کاربردی بود و به شهادت رسید یا دانشجویان پیرو خط امام بودند که بعد از تسخیر سفارت در دفاع مقدس به شهادت رسیدند.

البته حسن عباسی، همه ایرانیان را لایق بهشت رفتن نمی‌داند. او در سخنرانی مشهوری که به دعوت بسیج دانشجویی و بسیج اساتید در دانشگاه آزاد کرج در خرداد ۱۴۰۰ بیان کرده بود، به صراحت گفته بود یقیناً لیبرال‌ها به بهشت نمی‌روند. این سخنرانی به صورت آنلاین برگزار شده بود. او در این سخنرانی توضیح می‌دهد که نظریات اقتصادی ریشه‌ای ایدئولوژیک دارند و ایدئولوژی اسلام از هر ایدئولوژی دیگری برتر است.او در آن سخنرانی تاکید می‌کند راه علاج کشور ما شناخت اسلام و پیاده کردن اسلام است و تاکید می‌کند اصولا دانشگاه رفتن و دانشگاهی شدن افتخار نیست و به نامزد‌های انتخابات که مدرک تحصیلی رئیسی را زیر سوال برده بودند، ایراد می‌گیرد.

در واقع حسن عباسی، هیچ فرد زنده‌ای جز خودش را قبول نمی‌کند؛ چنانچه پیش از این هم درباره مدیران اقتصادی دانشگاه امام صادق گفته بود «کل اعضای هیات علمی اقتصاد دانشگاه امام صادق در بیست سال گذشته از مسئولان اقتصادی کشور بودند. چرا اقتصاد کشور، اسلامی نشده است؟ آقای مصباحی مقدم شما در مجمع تشخیص مصلحت نظام هستید ما باید بیاییم دم در مجمع، التماس کنیم طرح‌های‌مان را بگیرند؟»سریال سخنرانی‌های بی‌منطق عباسی پایان ندارد و عجیب آنکه در مراسم عمومی هم معمولا جزو مدعوین است. این یعنی مقامات نظام نمی‌دانند با او چه کنند! البته در منطق آزادی بیان هیچ ایرادی ندارد که او هم مثل همتایان خود هر از گاهی جملات بدون استناد و جاهلانه‌ای بگوید و برود اما نکته مهم اینجاست که چرا مقامات نظام با دیگر منتقدان یا سخنرانان همچون او برخورد نمی‌کنند و این آزادی بیان را به همه نمی‌دهند؟ از این منظر باید به منطق «یک بام و دو هوای» مسئولان شک کرد.

موسسه اندیشکده یقین حسن عباسی

حسن عباسی دو دهه است موسسه‌ای به نام اندیشکده یقین را مدیریت می‌کند. در توضیحات این موسسه که محل تامین منابع مالی خود هیچگونه شفافیتی ندارد آمده است «اندیشکده یقین به عنوان مرکز بررسی‌های دکترینال به عنوان یک نهاد عمومی تصمیم‌ساز تلاش دارد در رقابت با نهاد‌های رسمی به ویژه با مراکز تحقیقات استراتژیک کشور، تصمیم‌سازی و چاره‌اندیشی را از انحصار این نهاد‌های متصلب خارج سازد و تفکر استراتژیک را از محافل آکادمیک رسمی به میان توده‌ی مردم به ویژه جوانان کشانده و انحصار آموزشی آن را بزداید. باور عمومی در اندیشکده یقین این است که اگر سواد تصمیم‌سازی و بینش استراتژیک توده‌ی مردم به ویژه جوانان، ترفیع و ارتقاء یابد، تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری به حقیقت نزدیک می‌شود و انحراف‌ها و اعوجاج‌های سیاست‌گذاری کنونی در کشور، به حداقل می‌رسد»

عباسی در موسسه خود نشست‌های مختلف برگزار می‌کند و خودش به سخنرانی‌های متعدد می‌رود. با این حال هیچگاه معلوم نشده دخل و خرج این موسسه از کجاست و چه کسی او را حمایت مالی می‌کند. نکته تاسف برانگیز این است که جامعه مذهبی کشور هم حاضر نیست به گزاف گویی‌های حسن عباسی پاسخ درخوری بدهد. حسن عباسی می‌گوید مخالفان او از آمریکا میلیارد‌ها دلار بودجه می‌گیرند. شاید آن‌ها از انگ زدن‌های او می‌ترسند.

در حالیکه متخصصان یکی‌یکی خانه‌نشین می‌شوند و باندهای خانوادگی بر سر کار می‌آیند، فعلا دور، دور چهره‌هایی همچون روح الله مومن نسب و علی اکبر رائفی پور و حسن عباسی است. نسل جدید اصولگرایان ظاهرا اکنون به بزرگان خود توجهی ندارند و معتقدند آنها به مرور زمان محافظه‌کار شده‌اند، با همین منطق شیفت سیاسی آنها از روحانیون پیشکسوت، به ارزشی‌های بدون تعارف و به اصطلاح ترمز بریده میل کرده است؛ آن‌ها مداحی را بیشتر از سخنرانی دوست دارند و قهرمان نسل آن‌ها اکنون روحانیونی مثل هاشمی و بهشتی نیست بلکه منبر رائفی پور و حسن عباسی برای آن‌ها جذاب‌تر است. اگرچه برخی اصولگرایان حسن عباسی را کمدین می‌خوانند، اما حقیقت آن است که او با همین کسوت نیز تاثیر زیادی در لایه‌های اصولگرایی گذاشته و در فضایی که تفکر خاموش می‌شود، او فرصت پیدا می‌کند و لیست انتخاباتی هم منتشر می‌کند و گاه تهدید می‌کند که اگر اصلاح طلبان را تکه‌تکه کردیم، کسی گلایه نکند! جمهوری اسلامی فعلا نمی‌داند با دست‌پرورده خود چه کند!