به کارخانه نمیشود فرمان داد که بیشتر از ظرفیت خود تولید کند. نه، این نشدنی است. اصلا هم به این جناح و آن گروه کاری ندارد. دولتِ سابق و لاحق هم نمیشناسد. نه به زبانِ آن نظریهپردازِ پیدا و پنهانِ زِمَن کار دارد و نه به قلمفرسایی روزنامهچیانِ جوانِ وطن! یادمان هست و از یاد هم برود در آرشیوها محفوظ و در فضای مجازی در گردش است که میگفتند از وقوع ترسالی و شرمساری برای کسانی که ایران را خشکسال میدانستند و برای مدیریت منابع آب، هشدار میدادند. اما طبیعت، راه خود را رفت و امروز میبینیم که شرمساری برای مدعیانِ ترسالی ماند و خسکسالی برای مردم و زمینی که هر روز خشکتر میشود و صنعت و کشاورزی که هر روز در تنشِ آبی افزونتر گرفتار میشوند.
حال آیا کسی از مدعیان، احوال میپرسد که براساس کدام دادههای علمی متقن، دیگران را به وابستگی بیگانه متهم و به نادانی تحقیر و مردم را در بهرهبرداری بیحساب، دلیر میکردند؟ بله، طبیعت ثابت کرده که دستورپذیر نیست. اقتصاد و بازار هم همین راه را میروند لذا میبینیم که دلار، مرز ۳۰ هزارتومان را هم رد میکند و همراهش، دیگر کالاها هم از نردبان قیمتها بالا میروندو اصلا هم توجه ندارند که دولت عوض شده است!
البته نگاه رسانهای و انتشار اخبار و سبک سخن گفتن برخی تریبونداران عوض شده است؛ افزایش قیمتها در دولت سابق نشان ضعف دولت بود و در دولت لاحق، توطئه دشمنانِ دولت! توجه ندارند که دولتها عوض میشوند، اما نه ملت عوض میشود و نه هوش و ذهنِ او. چنین میشود که به طنز میگیرند برخی گفتهها را. باری، طبیعت و اقتصاد دستورناپذیر هستند، اما تجربه بشری ثابت کرده است که هر دو در برابر مدیریت به پذیرش میرسند.
با مدیریتِ منابع موجود آبی و اقتصادی میتوانیم از حجمِ مشکلات بکاهیم. میتوانیم با میدان دادن به مدیرت علمی و استفاده از همه ظرفیتهای حرفهای و توان فرزندان عالمِ وطن گاههای عملی برداریم. میتوانیم با تبیینِ صادقانه شرایط برای مردم و ارائه راهکارهای اجرایی و منطقی، آنان را با برنامهها همراه کنیم. در واقع فقط در راهبردِ همه با هم میتوانیم از مشکلات بکاهیم والا طبیعت با دستور و اقتصاد با فرمان، رام و همراه نمیشوند.
غلامرضا بنی اسد