این آگهی تبلیغاتی آن قدر واکنشهای منفی زیادی را برانگیخت که او پس از چند ساعت، آن را حذف کرد، اما انتقادات مخاطبان عصبانی، همچنان ادامه دارد. آنچه بیش از هر چیز خشم کاربران شبکههای اجتماعی را برانگیخته، این است که رامبد جوان در شرایطی این آگهی را ساخته که حداقل در ظاهر به نظر میرسد خودش شرایط مالی کاملا مناسبی دارد، اما حالا به مردم پیشنهاد لاغری به علت گرانی مواد غذایی را میدهد»!
اما انگار اظهارنظر برخی مجریها تمامی ندارد، انتشار ویدئویی در یک برنامه صداوسیما در فضای مجازی دوباره خبرساز شده است.در این برنامه که با حضور مادران اجرا میشود مجری از مهمانان برنامه درباره ترمیم لباسهای پاره فرزندانشان سوال میکند. این برنامه هم سیلی از واکنشها را برانگیخت و برخی گفتند رویای یمنی شدن ایران دارد به حقیقت میپیوندد! از طرفی کامران بارنجی روزنامهنگار در اینباره نوشت: «بعد از رامبد جوان که توصیه کرد این گرانیها فرصت خوبی است که مردم رژیم بگیرند، حالا در یک برنامه دیگر تلویزیون مادرها دور هم جمع شدهاند و درباره نحوه پوشاندن لباس پاره به فرزندان حرف میزنند.
ظاهرا لنگ پوشیدن و نان خشک خوردنی که آقای ولایتی درباره آن حرف زد به حقیقت میپیوندد.» البته آموزش پوشاندن لباس دسته دوم و نان خشک خوردن موضوع جدیدی نیست، چراکه سال گذشته علیاکبر ولایتی گفته بود «از یمنیها یاد بگیرید! لنگ میپوشند و نان خشک میخورند» اما گویا این سخنان را تنها برای مردم بازگو کرده بود و مدتی بعد ویدئویی از کف زدن برای فرزندان برجسازش در شبکههای اجتماعی منتشر شد. گویا خون آقازادهها رنگینتر از مردم عادی است که آنها باید غرق در رفاه باشند و مردم زیر بار فشار اقتصادی کمر خم کنند و برخی بیایند تبلیغ زندگی فقیرانه را کنند تا فقر در کشوری که دارای منابع عظیم نفتی و گازی است، نهادینه شود.
برهمین اساس جامعهشناسان بر این باورند که رسانه ملی با بیان چنین اظهارنظرهایی تلاش میکند فقر را در نگاه جامعه عادیانگاری کند. در نتیجه مردم آزردهخاطر میشوند وقتی میبینند سرگرم تحمل هزینههای آمریکاستیزی بودهاند، دختران و پسران شمار قابل اعتنایی از مدیران اصلاحطلب و اصولگرا در آمریکا درس میخوانند و زندگی میکنند، اما همین مسوولان در رسانه ملی دم از زندگی به سبک یمنیها و فقیرانه میزدند!
شکاف عمیق بین ملت و دولت
در همین راستا دکتر علیرضا شریفییزدی جامعهشناس گفت: متاسفانه اخیرا در بین افراد مختلف باب شده که برای نادیده انگاشتن مشکلات کشور دست به سری اقداماتی میزنند که طبیعتا راهحل واقعبینانهای نیست و چهبسا باعث خشم بیشتر افراد جامعه میشود. این در حالی است که جامعه امروزی ایران به دلیل سوءمدیریت برخی از مسوولان علیالخصوص از دولت نهم تا دوازدهم وضعیت اقتصادی و معیشت نسبت به نیمه دهه ۸۰ بسیار وخیم شده است. به همین خاطر بخش عظیمی از طبقه متوسط به سوی فرودست جامعه فرو غلتیده است. اگرچه در این بین گروه اقلیتی هم هستند که با سوءاستفاده از وضعیت موجود هر روز به سرمایه خود اضافه میکنند، اما به طورکلی در حال حاضر اختلاف طبقاتی به قدری عمیق شده که این شکاف بر روح و روان جامعه تاثیر گذاشته است.
حال در این بین برخی افراد از سر دلسوزی یا نیت خیرخواهی سخنانی را بیان میکنند که از تبعات آن آگاهی ندارند، برخی هم صرفا برای توجیه شرایط موجود تلاش میکنند تا از طریق رسانه و فضای مجازی اوضاع را تا حدی کنترل کنند. این افراد مردم را به پذیرش وضعیت موجود دعوت میکنند تا امید آنها از دست نرود. اما متاسفانه تاکنون اینگونه رفتارها در جامعه نتیجه معکوس داشته است. از طرفی زمانی که مردم با اظهارنظرهای عجیب و غریب افراد سرشناس مواجه میشوند میزان خشم آنها افزایش پیدا میکند، چرا که در حال حاضر به دلیل فشارهای اقتصادی که روی دوش مردم است، با خشم نهفتهای روبهرو هستیم که در پی آن مردم هر روز به هر نحوی خشمشان را همانند اعتراضهای اخیر کشاورزان اصفهان یا دیگر گروههای اجتماعی در شهرستانهای محروم بروز میدهند.
بنابراین اظهارنظرهای مسوولان جز نمک به زخم مردم پاشیدن و افزایش خشم عمومی چیزی در پی ندارد. این جامعهشناس اظهار کرد: مسوولی که فرزندانش در خارج از کشور تحصیل و زندگی میکند، نمیتواند برای مردم نسخه مدارا بپیچد. همچنین افراد معروفی که فرزندشان را در کشور دیگر به دنیا آورده و زندگی مرفهی دارد نباید مردم را ترغیب به زندگی فقیرانه کند. همگان باید این نکته را بدانند که سبک زندگی هر شخصی مربوط به خود اوست، پس بهتر است درخصوص هر موضوعی اظهارنظر نکنند، چرا که این سخنان غیر از اینکه مردم را دچار سرخوردگی، ناامیدی کند و منجر به افزایش فاصله ملت از دولت بشود، هیچ نتیجه دیگری ندارد. به نظرم اگر اسم این رفتارشان را دلسوزی میگذارند، راهش این نیست. به جای اینکه جامعه را به سوی فقر و زندگی در شرایطی که هست بکشند باید مشکلات ایران را با جامعه جهانی حل کنیم تا سریعتر باری از دوش مردم برداشته شود. من بر این عقیدهام که با یک برنامهریزی مشخص در یک بازه زمانی کوتاه و میانمدت باید بار سنگین مشکلات معیشتی مردم را از دوش آنها برداریم. همراهی برخی رسانهها با سخنان بیهوده مسوولان به جای اینکه مردم را تحت تاثیر قرار دهد، منجر به از دست دادن مخاطبانشان شده است. مشکلی که مدتها است رسانههایی همانند رسانه ملی که باید ضریب نفوذشان در مردم صد باشد اما مخاطب آنها روزبهروز رو به کاهش است.
به نظرم بهتر است مسوولان اظهارنظرهای شخصی خود را در رسانهها بیان نکنند، زیرا چنین رفتارهایی منجر به افزایش ناامیدی در بین مردم و فاصله گرفتن مردم از مسوولان میشود. آنها اگر اظهارنظری دارند، بهتر است برای خودشان نگه دارند و بپذیرند که حرفهای آنها برای جامعه سندیتی ندارد، چراکه دیگر مردم توجهی به سخنان بیپایه و اساس نمیکنند. شریفییزدی در پایان خاطرنشان کرد: برخلاف نظرات مسوولان که بر این باورند بزرگترین مشکل ایران فرهنگی است، مهمترین مشکل ما فشارهای اقتصادی است. در نتیجه مسوولان باید به هر طریقی هر چه سریعتر بیکاری، رکود و تورم وحشتناک چند دهک را کاهش دهند؛ تنها راه کاهش آن ارتباط اقتصادی با جهانیان است. به جای بیان اظهارنظرهای نامربوط باید از این حالت انزوا خارج شویم، تا مردم کمی نفس بکشند. چرا که اگر مسوولان به چنین اظهارنظرهایی ادامه دهند صددرصد شکاف بین توده مردم و دولت تا جایی بیشتر میشود که کنترل از دست همگان خارج میشود. البته در حال حاضر هم بخش عظیمی از مردم کاری به سیاستگذاران ندارند. چهبسا این روزها مردم در جهت مخالف مسوولان عمل میکنند.
به عصبانیت مردم دامن نزنید
همچنین محمدرضا محبوبفر( کارشناس و پژوهشگر مسائل اجتماعی) نیز درخصوص عادیانگاری فقر در جامعه میگوید: به نظرم به قدری در جامعه شاخص فلاکت و فقر افزایش پیدا کرده که دولت جدید در شرایط فعلی با سختیهای جدی روبه رو است. بنابراین دولت چارهای ندارد که از طریق صداوسیما به عادیسازی فقر و محرومیت بپردازد. چرا که وقتی فقر در جامعهای عادی شود، قاعدتا جامعه هم به فقر عادت میکند. بنابراین اگر مذاکرات به نتیجه نرسد ما زمستان مالی بدی در پیش داریم. وی افزود: افرادی همانند رامبد جوان که طی چند دهه کار در صداوسیما موفق شده مخاطبانی جذب کند، در خصوص رژیم غذایی صحبت میکند. این در حالی است که رامبد جوان در ویدئویی که منتشر کرده به مساله گرانی و تورم اشاره کرده است اما اینکه به مردم توصیه میکند در چنین شرایطی با وضعیت موجود بسازند، جالب است.
محبوبفر گفت: متاسفانه این روزها مردم آه در بساط ندارند که ناله کنند. حال در برنامه دیگری مجری در فصل سرد زمستان سعی دارد مردم را به ترمیم لباسهای کهنه تشویق کند. چنین رفتارهایی نشاندهنده وضعیت بد اقتصادی و کاهش قدرت خرید مردم است. فقر به گونهای در میان مردم رخنه کرده که براساس گزارشها ۵۱ درصد تهرانیها مستاجرند، ۳۱ درصد تهرانیها حاشیهنشین و بیخانمان هستند. در نتیجه جمع این آمار یعنی ۸۲ درصد مردم پایتخت زیر خط فقر و حتی در فقر مطلق به سر میبرند. وی ادامه داد: این در حالی است که تهران یک استان برخوردار است و قطعا وضعیت در شهرستانها بدتر است. بنابراین بیش از نیمی از ایرانیها زیر خط فقر زندگی میکنند و افرادی که به دولت و مسوولان وابستهاند در رفاه کامل زندگی میکنند.
چهبسا خانوادههای مسوولان در خارج از کشور زندگی میکنند و خبری از رژیم غذایی و لباس کهنه ندارند. این پژوهشگر مسائل اجتماعی با اشاره به حذف طبقه متوسط اظهار کرد: به نظرم در حال حاضر جامعه به دو طبقه فرودست و ثروتمندان یا آقازاده تقسیم شده است. انباشت بحرانهای اقتصادی و معیشتی همراه با بحران آب و محیطزیست مردم را عصبانی میکند که اخیرا شاهد عصبانیت مردم بودیم. بنابراین انباشت بحرانها در جامعه به یک ابربحران تبدیل شده است که راه فراری هم از آن وجود ندارد. مگر اینکه دولت در سطح بالا تغییر رفتاری دهد. در حال حاضر مردم خشمگین هستند و آنها بر این عقیدهاند که چرا کشوری همانند ایران که رتبه دوم نفت و گاز دنیا را دارد و یا چهارمین کشور دنیا از لحاظ منابع طبیعی است، به چنین وضعیتی دچار شده است.