اگر چنین پدرانی بتوانند با استدلالهای منطقی و بیان همه واقعیتها و نیز بیان درست هر راهی که میشده است بروند و رفتهاند را به فرزندان بگویند آنها از سرزنشها دست برمیدارند. اما اگر پدرانی باشند که از سر عمد یا بنا بر تصمیمهای نادرست و بنا بر رفتارهایی که میشد جور دیگری باشند بیپول و کمدرآمد شده باشند نمیتوانند دل فرزندان رنجکشیده از بیپولی را به دست آورند و یا به سختی اعتماد آنها را جلب میکنند.
دولت امروز ایران همان پدر بیپولی است که هشتاد و چند میلیون ایرانی انتظار دارند بتواند دخلی به اندازه خرج کشور فراهم کند اما نتوانسته است. انداختن توپ به زمین دولت روحانی از سوی مدیران ارشد دولت فعلی پس از مدتی دیگر از سوی شهروندان قبول نخواهد شد و آنها خواهند پرسید خوب شما چه کردهاید؟ واقعیت این است که دولت سیزدهم باید به مثابه قوهای از قوای کشور که در نوک نگاه شهروندان ایستاده و شهروندان این نهاد و رییس دولت را مسوول بیپولی کشور میداند که در ادامه مسیر خود منجر به حذف کالاها از سفرههای آنها شده و در این راه باقی مانده آنچه به سفرهها میرسد و کمیت و کیفیت جذابی هم ندارد را نیز تهدید میکند باید همه حقیقت را به شهروندان بگوید.
دولت سیزدهم اگر ادعا دارد مردمی است و اگر سران سه قوه و ادارهکنندگان اصلی سه قوه ادعا دارند که با هم صمیمی هستند باید به شهروندان توضیح دهد میتوانسته کاری کند که درد بیپولیاش در کوتاهمدت درمان شود و آن کار را انجام داده است. به طور مثال آیا دولت میتواند به شهروندان توضیح دهد یکی از دلایل اصلی بیپولی دولت در شرایط امروز دور بودن از درآمدهای صادرات نفت به دلیل تحریم است؟ به نظر میرسد دولت در وضعیتی قرار دارد که درد بیپولی مردم را حالا خوب میفهمد و میداند که نداری و تنگدستی چگونه روزگار شهروندان را سیاه و کمر آنها را تا میکند.