کد خبر : 90060 تاریخ : ۱۴۰۰ چهارشنبه ۱۷ شهريور
مرگ با هزار ضربه چاقو،استراتژی آمریکا و اسرائیل علیه ایران ! اقتصاد میهن: آموس هارل در هاآرتص نوشت: دیدار اخیر بین نفتالی بنت، نخست وزیر اسرائیل و جو بایدن در واشنگتن، به طرف اسرائیلی این امکان را داد تا با رئیس جمهور آمریکا رابطه ای اساسی و حتی تا حدی صمیمانه برقرار کند.
مرگ با هزار ضربه چاقو،استراتژی آمریکا و اسرائیل علیه ایران !

بنت موفق شد بیانیه ای را از زبان میزبان خود بشنود که مطابق با جاه طلبی های قبلی اسرائیل در مورد مهمترین مسئله اش بود. بایدن وعده داد که ایران هرگز یک کشور هسته ای نخواهد بود و قول داد که برای دستیابی به این هدف، همه گزینه های ممکن را حفظ خواهد کرد. در ادامه این مطلب آمده است: بیانیه رئیس جمهور آمریکا  که در پایان جلسه بیان شد، از قبل بین طرفین هماهنگ شده بود. آویو کوخاوی، رئیس ستاد کل ارتش اسرائیل کسی است که به بنت توصیه کرده بود به عنوان بخشی از بیانیه، این نکته مطرح شود که در صورت شکست دیپلماسی، «گزینه های دیگر» هم موجود هستند.

اسرائیل بسیار مایل است تصویر تهدید نظامی پروژه هسته ای را حفظ کند، اگرچه می داند این که آیا یک توافق هسته ای جدید امضا می شود یا نه، در درجه اول به ایرانی ها بستگی دارد. با این حال، اگر ایران، سرانجام به این نتیجه برسد که به توافق تمایل دارد، آمریکایی ها  فرصت را از دست نخواهند داد. در این بین، تهران این کار را به تاخیر می اندازد. تصور اسرائیل این است که برای ایران راحت است که ایالات متحده را تحت فشار بگذارد. این هفته ایران اعلام کرد که قصد دارد مذاکرات هسته ای را چند ماه دیگر از سر بگیرد. در این میان، غنی سازی اورانیوم با سرعت ادامه دارد. اسرائیل همچنان به آمریکایی ها و اروپایی ها در مورد نتیجه این اقدام هشدار می دهد. این توافق ممکن است پیشرفتی را که ایرانیان تا زمان امضای آن به دست آورده اند، موجه کند.

اگر هیچ توافقی امضا نشود، بنت در کنار ایالات متحده به دنبال ترویج استراتژی جدیدی علیه ایران خواهد رفت که از آن به عنوان “مرگ با هزار ضربه چاقو ” یاد می شود، یا به زبان ساده تر، “کارزار بین جنگ ها”. این استراتژی به نبردهایی اشاره می کند که اسرائیل در دهه گذشته انجام داده است و در ابتدا بر جلوگیری از قاچاق اسلحه از طریق سوریه به حزب الله لبنان متمرکز بود. از آن زمان به بعد به جبهه های دیگری از جمله حملات سیستماتیک به منافع ایران در سراسر خاورمیانه گسترش یافته است. اسرائیل می خواهد ایالات متحده را در این پروژه وارد کند و آن را گسترش دهد تا باعث تاخیر در پیشرفت پروژه هسته ای ایران شود.

تحقیر استثنایی که بایدن در خروج از افغانستان متحمل شد، به شکل متناقضی ممکن است او را مجبور کند که موضع کمی سخت تری در برابر ایران اتخاذ کند. استراتژی ایالات متحده بر چین متمرکز است و آن را دارای اولویت بالاتری نسبت به آسیای مرکزی و خاورمیانه می داند، اما ظاهراً تحقیر و نمایش ضعف هم برای دولت بایدن حد و حدودی دارد، حتی اگر این تحقیر در عرصه ای  باشد که در حال کم اهمیت شدن و به حاشیه رفتن است.

سیاست بنت تا حدودی رویکرد متفاوتی از بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر سابق اسرائیل را منعکس می کند. یک هفته پیش، بخشی از یک گفتگو در کانال ۱۲ اسرائیل، در شبکه های اجتماعی بازتاب شدیدی داشت. عاموس یادلین، رئیس سابق اداره اطلاعات نظامی ارتش، در جریان تبادل نظر با سردبیر روزنامه اسرائیل هیوم، نتایج پروژه هسته ای دولت اسرائیل را فاش کرد. از نگاه او، خروج آمریکا از توافق و سیاست فشار حداکثری که دولت ترامپ تحت حمایت نتانیاهو اتخاذ کرد، نتیجه مطلوبی را برای اسرائیل به همراه نداشته است. با آغاز ماه مه ۲۰۱۹، یعنی یک سال پس از خروج آمریکا از توافق، ایران پیشرفت خود را در زمینه توان هسته ای افزایش داد.

به گزارش رسانه های بین المللی، اسرائیل طی دو سال گذشته فعالیت های مخفیانه گسترده ای را انجام داد که منجر به انفجارهای پی در پی در سایت های هسته ای ایران شد. با این حال، به نظر می رسد که نتانیاهو بیشتر به اقدامات ایالات متحده امید بسته بود.او امیدوار بود که فشارهای خارجی باعث فروپاشی حکومت در تهران و یا ایجاد رویارویی آشکار بین ایران و آمریکا شود و این موضوع ترامپ را متقاعد به حمله به ایران کند. این امیدها برآورده نشد و در این مدت، پس از خروج آمریکا از برجام و افزایش نقض تعهدات از جانب ایران، بر خلاف آنچه انتظار می رفت، به ارتش اسرائیل دستور داده نشد که برنامه ها و آمادگی های خود را برای حمله به روزرسانی کند.

اخیراً بودجه دفاعی اسرائیل افزایش یافته است. بخشی از بودجه ارتش اسرائیل برای این نیازها در نظر گرفته شده است. ستاد کل ارتش اکنون در تلاش است تا شکاف هایی را که طی چند سال گذشته در زمینه توانایی فعالیت در کشورهای دور( که “حلقه سوم” نامیده می شود) به وجود آمده، برطرف کند.

اسرائیل به ندرت در شرایط صلح بوده و در بهترین حالت، بین درگیری های متناوب از دوره ای آرامش نسبی برخوردار شده است.  “کارزار بین جنگ ها” به این نکته اشاره دارد. این استراتژی  سبب یک تغییر اساسی در الگوی امنیتی اسرائیل در سیزده سال گذشته شده و  یکی از اصلی ترین عوامل دوره طولانی آرامش نسبی است که اسرائیل در این مدت تجربه کرده است. استراتژی ”کارزار بین دو جنگ» شامل اقداماتی پیشگیرانه و مخفی است  که بر اساس عملیات اطلاعاتی با کیفیت بسیار بالا و انجام عملیات مخفیانه و موثر، صورت می گیرد. اهداف اصلی استراتژی «کارزار بین دو جنگ» بسیار ساده است و بر ۳ محور بنا شده:

۱- به تاخیر انداختن جنگ از طریق تضعیف مداوم نیروهای مختلف مقابل و آسیب رساندن به سرمایه ها و توانایی های آنها.

۲- ایجاد مشروعیت برای اسرائیل از طریق افشای آن دسته از فعالیت های نظامی مخفیانه طرف مقابل که ناقض قوانین بین المللی است و موجب مشروعیت زدایی از دشمن می شود.

۳- ایجاد شرایط بهینه برای وزارت دفاع اسرائیل در صورتی که جنگ واقعی در بگیرد.