پس از شکست آلمان نیروهای متفقین هر کدام بخش هایی از آن را تحت کنترل خود در آوردند که نتیجه آن ایجاد دو کشور مستقل جمهوری فدرال آلمان( آلمان غربی) و جمهوری دمکراتیک آلمان( آلمان شرقی) بود. در این بین شهر برلین هر چند در آلمان شرقی قرار گرفته بود اما به جهت آهمیت ویژه ای که داشت به دو بخش برلین غربی و شرقی تقسیم و دو کشور هر کدام بخش سمت خود را تحت کنترل گرفتند.
در ابتدا زندگی برای مردمان برلین عادی و تردد در دو سمت برای آنان باز و بدون مشکل بود و بر همین مبنا بسیاری از کسب و کارها و ارتباط های مستقل از نوع حاکمیت بخش شرقی یا غربی، در دو طرف ایجاد شد. به تدریج برای مردمان دو طرف اختلافات سطح زندگی و نوع آزادی فردی مبتنی شیوه حکمرانی طرفین آشکار گردید؛ این اختلاف موجب مهاجرت گسترده از سمت شرقی برلین به سمت غربی آن گردید.
حکومت آلمان شرقی برای جلو گیری از مشکلاتی که به دلیل مهاجرت ها به وجود آمده بود، به جای تلاش در ارتقای سطح زندگی و آزادی های مشروع مردمان برلین شرقی، اقدام به مسدود سازی و ایجاد دیوار حائل بین دو طرف برلین کرد، به گونه ای که صبح رو ۱۳ آگوست سال ۱۹۶۱ هنگامی که برلینی ها از خواب بیدار شدند متوجه شدند که سربازان به طور کامل دو بخش شهر را با سیم خاردار از هم تفکیک کرده اند و البته در ادامه و در مدت زمان کوتاهی دیوار معروف برلین احداث و به نماد تفکیک جهان شرق و غرب تبدیل گردید. در طول حدود بیست و هشت سال مردمان برلین شرقی به شیوه های مختلف از جمله کندن تونل های طولانی و یا استفاده مخفیانه و همراه با خطر جدی از مسیر های زیر زمینی ترن زیر زمینی مربوط به دوران گذشته، اقدام به فرار می کردند.
با اینکه بسیاری از افراد سعی میکردند از این مانع عبور کنند، تبلیغات رسمی ادعا می کرد که دیوار برلین راهی برای حفاظت از آلمانی های شرقی و بیرون نگه داشتن فاشیسم است. در روز ۲۳ آگوست ۱۹۸۹ مرزهای مجارستان و اتریش باز شد و از آنجا که مهاجرات بین کشورهای بلوک شرق بدون مشکل بود، ساکنان برلین شرقی از طریق مجارستان راهی برای دسترسی به آلمان غربی و سایر کشورهای غربی پیدا کردند؛ در پائیز همان سال با کنار رفتن دولت قبلی آلمان شرقی و بر سرکار آمدن دولت جدید، دولت تصمیم گرفت اجازه محدود تردد به بخش غربی را صادر کند. با هجوم مردم برای اخذ اجازه برای رسیدن به برلین غربی و ناتوانی مامورین در کنترل آنها، سر انجام مامورین مرزها را گشودند و مردم نه تنها از دیوار عبور که آن را تخریب نیز کردند و بدین ترتیب ساخت دیوار برلین به افتضاع تبلیغاتی برای شوروی و آلمان شرقی تبدیل شد.
مردم پشت دیوار فیلترینگ
حال حکایت دیوار برلین بسیار نزدیک به حکایت تلگرام و شبکه های اجتماعی و مردم پشت دیوار فیلتر مانده است. مردمان واقعی دو طرف دیوار مردمانی عادی با زندگی و مراودات روزانه مشخص هستند؛ قطع به یقین هستند کسانی که به قصدهای نا مبارک سعی عبور و ورود را دارند اما چاره کار ایجاد دیوار و مسدود سازی زندگی و ارتباطات مردمان نیست.
در حال حاضر از سنخ های مختلف و افکار متفاوت در بستر شبکه های اجتماعی به مبادله نظرات و افکار پرداخته و گفتگوی می کنند. این مراودات فکری چپ و راست نمی شناسد، حتی در بسیاری گروه های تخصصی ایجاد شده تفاوت های فکری و نظری بسیار آشکاری را شاهد هستیم که در نهایت احترام به گفتگو می نشینند. تاسف آنجاست که بسیاری افراد برای استفاده از شبکه های اجتماعی جهت کسب و کارهای قانونی، مبادلات فکری مقبول، مراودات اجتماعی و سایر نیازهای مشروع در بستر برخی شبکه های اجتماعی اجبار به استفاده از فیلتر شکن و دور زدن الزام نامناسب و غیر ضروری ایجاد شده را دارند.
تبلیغات فعلی ادعای حفاظت از ما مردمان در برابر تهاجمات دشمن را در شیپور می دمد، اما واقعیت این است که آن طرف دیوار نیز مردمانی به مانند خود ما زندگی می کنند همانگونه که ساکنین برلین غربی به همان اندازه ساکنین شرقی دیوار آلمانی بودند. نمی دانم چگونه و چه زمانی این دیوار نیز فرو می ریزد، اما به فرو ریختن آن به همان میزان باور دارم که طلوع خورشید را در طلیعه صبح اطمینان دارم.