خبر مختصری که حکایتهای بیشماری در دل خود دارد. از اینکه نیمی از مردم ایران در فقر مطلق به سر میبرند. خانوادههایی که حداقل موادغذایی و پروتیینی را دریافت نمیکنند. جمعیتی که خیلی دور از ذهن نیست به زودی امکان ادامه تحصیل هم نداشته باشند.
سال ۹۹ به نیمه رسیده بود که اعلام شد خط فقر یک خانواده چهارنفره به ۱۰میلیون تومان رسیده است. این در حالی است که قبل از آن، نگرانیها محدود به ۲۰میلیون خانوار بود؛ جمعیتی که نیازمند کمکهای معیشتی بودند. خانوارهایی که برای استفاده از خدمات رفاهی و فرهنگی درآمد کافی نداشتند.
هرگاه صحبت از جمعیت، آسیبها، حاشیهنشینی، بیکاری و… به میان میآید، پای خط فقر در میان است. خطی که هر بار در نیمنگاهی به وضعیت اقتصادی مرزی را برای خود تعیین میکند. خطی که زمانی مرزش به یکمیلیون تومان هم شاید نمیرسید. اما در تابستان ۹۷ خود را نزدیک ۲میلیون و ۷۳۰هزار تومان رساند؛ برای یک خانواده ۴نفره. البته خط فقر به این رقم اکتفا نکرد و سالهای بعد خود را به نزدیک ۷میلیون و ۳۰۰هزار تومان رساند. مرزی که در سال ۹۹ روی عدد ۱۰میلیون تومان ایستاد.
به روایت آمارها
خط فقر مطلق در سالی که گذشت، روی عدد ۱۰میلیون تومان ایستاد. سالی که در شهریورماه تورم نقطهایاش را ۳۴٫۴درصد اعلام کرد. نرخ تورمی که در بخش خوراکیها، آشامیدنیها و دخانیات با افزایش ۵٫۵ واحد درصدی خود را به ۳۱٫۵ درصد رساند. کالاهای غیرخوراکی و خدمات هم افزایش ۳٫۳واحددرصدی را تجربه کرد و به ۳۵٫۹درصد رسید. قیمت حمل ونقل هم رشدی ۸۰٫۸درصدی داشت. میوه و خشکبار هم رشدی ۴۷٫۵درصدی را پشتسر گذاشت و قیمت نان و غلات، رشدی ۴۵٫۲درصدی داشت. هرچند گزارش «یارانههای پیدا و پنهان» سازمان برنامه و بودجه کشور هم در همان برهه منتشر شد. گزارشی که میگفت نزدیک به ۶۰درصد کم درآمدترین خانوارهای ایرانی زیرپوشش هیچ کدام از سازمانهای حمایتی نیستند و مستمری دریافت نمیکنند.
آبشدن طبقه متوسط
سالهاست حال اقتصاد خوب نیست؛ بیش از نیمقرن. سالهایی که اقتصاد با رشد پایین دست به گریبان است، بهطوری که میانگین رشد اقتصادی همواره زیر ۵درصد بوده است. رشد بیجانی که در دهه ۹۰ از قافله تورم و… جا ماند تا میانگین آن به یک برسد. تورم هم متهم بعدی است. متهم ردیف چندمی که به رشد جمعیت زیرخط فقر کمک کرده است. اقتصاد در سالهای اخیر تورم دورقمی را تاب آورده است، به جز سالهای محدودی. تورمی که هیچگاه درآمد خانوارها به گرد پای آن نرسیده تا قدرت خرید خانوارها از ناتوانیاش گلایه کند. البته نکته قابل تأمل این است که در این میان زنگ خطر برای جامعه به صدا درآمده؛کاهش طبقه متوسط. اینکه طبقه متوسط و کمتوقع ایرانی در حال کاهش استانداردهای زیستی خود است. طبقهای که به تدریج به سمت طبقه پایینتر و وارد مرحله فقر نسبی میشود.
طبقه متوسط. طبقهای که توسعه و رشد اقتصادی را روی ریل نگه میدارد. بخشی از جامعه که سنگ محکی برای سنجش توسعهیافتگی جوامع است. تورم و رشد کمرمق اقتصادی نفس را در سینه طبقه متوسط حذف کرده. طبقهای که به روایت آمارها سفره اش را کوچکتر کرده. کمیت زندگیاش بر کیفیتش ارجح شده و حتی برای ادامه حیات مجبور به مهاجرت به حاشیه شهر شده است؛ یعنی ترکیبشدن با دهکهای پایین جامعه.
فقر و آسیبپذیران
خط فقر روی ۱۰میلیون ایستاده. خطی که حالا دونیم شده؛ نیمی فقیر و نیمی غنی. خطی که پشتسر خود بیکاری، عدم نقدینگی دولت، تحریم و… را میبیند. واقعیت این روزها این است که گرانیها باعث شده قیمتها و فقر افسارگسیخته افزایش پیدا کند. در چنین شرایطی باید منتظر وقوع اتفاقات ناخوشایند در جامعه باشیم، بهطوری که افزایش آسیبهای اجتماعی و جرایم بخشی از آنهاست. در سهماهه اول سال ۵۰درصد سارقان خرد شناسایی شدند که سرقت اولی هستند. این افراد معمولا به خاطر معیشت و فقر گرفتار این جرایم میشوند.
فقر، پدیدهای که هربار از آن سخن به میان میآید، باید از پسلرزههای آن در خانوادهها غافل نبود. عموما خانوادههای تحت پوشش نهادهای حمایتی، حاشیهنشین در سکونتگاههای غیررسمی، زنان و کودکان بیسرپرست و… مستمری دولت برای خانواده ۵ نفری و بیشتر ۵۰۰هزار تومان در ماه است. مبلغی که بیشک این خانوارها را از فقر و گرانی درامان نگه نمیدارد. اگر تورم ۳۰ تا ۴۰درصد گسترش یابد، نهایت مستمری که افزایش پیدا میکند، ۱۵درصد خواهد بود. آمارها میگویند افراد بیکار و ساکنان سکونتگاههای غیررسمی ۱۱میلیون نفر را تشکیل میدهند. جمعیت ساکن در محلههای ناکارآمد شهری هم از 21میلیون نفر تشکیل شده است.
رابطه تنگاتنگ فقر و انحرافات
فقر و انحرافات اجتماعی. دو پدیدهای که همیشه به باور صاحبنظران با هم مرتبط بودند. هرچند نمیتوان رابطه مستقیمی میان فقر و انحرافات ترسیم کرد اما همبستگی این دو را هم نمیتوان کتمان کرد. فقر یکی از مسائل اجتماعی است. مسألهای که بیشک در وقوع انحرافات و افزایش میزان آن تأثیرگذار بوده، بهویژه در زمینه جرایم زنان، اعتیاد و سرقت. با این تفاسیر فقر و نابرابریهای اقتصادی را میتوان جزو مهمترین معضلات جامعه بشری قرار داد. در واقع فقر یکی از بنیادیترین مشکلات و ناهنجارترین دردهای زندگی انسان است. مشکلی که با در نظرگرفتن پیشرفت و توسعه گسترده جوامع بشری تمایلی به کاهش نداشته بلکه در حال افزایش هم هست. به روایت آمارهای موجود.
مشکلات فقر صرفا منحصر به پیامدهای خود فقر نیست، بلکه مشکلات این مسأله اجتماعی زمانی شدت پیدا میکند که آن بسترساز انحرافات میشود. ارتباط بین فقر و انحرافات اجتماعی، موضوعی نو و بدیع نیست. جوامع انسانی در طی حیات خویش به شکلی، با این دو مقوله درگیر بودهاند. ارتباط بین فقیران، گرسنگان و بیخانمانها با سارقان، قاتلان، معتادان در حوزههای مختلف علمی از قبیل، علوم اجتماعی، اقتصادی و روانشناسی، موضوع تحقیق و پژوهشهای مختلف قرار گرفته و از منظرهای گوناگون به آن توجه شده است.
جامعه بشری قرن بیستویکمی
در قرن ۲۱، فقر يکي از بزرگترين و بحثانگيزترين موضوعات مطرح در کشورهاي در حال توسعه جهان به شمار ميرود. هر روز بر شمار افرادی کـه درآمـد روزانـه کمتـر از دو دلار دارنـد، افـزوده میشود. گروههای وسيعی از مردم فاقد بهداشت و درمـان مناسـب هـستند. بـه عبـارتی، فقـر و تبعـات منفـی حاصل از آن، توسعه انسانی را محدود ميیسازد و فقرا نيز اغلب با منتهای درجه آسيبپذيری در حـوزه فقـدان سلامتی، آشفتگی اقتصادی و بيماريهای طبيعی و… مواجهند.
فقر همواره بهعنوان يک مسأله جهاني مطرح بوده. مسألهای که ريشه گرفتاريیها و عقبماندگيیهای بخش اعظم کرهزمين، از جمله بخش مهمی از جامعه ما را تشکيل میدهد. تحقيقـات مختلـف از افـزايش نـابرابری و فقر در جهان خبر ميیدهد. بهعنوان مثال در جامعه بشری در آستانه شروع سال ۲۰۰۰ در چنین شرایطی به سر میبرد. به روایت گزارش توسعه انسانی سازمان ملل متحد. ۵۴ کـشور فقيرتـر از سـال ۱۹۹۰ بودند. در ۱۴ کشور، کودکان بيشتري قبل از ۵سالگي ميمردند. در ۱۲ کشور، نـرخ ثبـتنـام مدارس کاهش يافته بود. از ميان ۶۷ کـشور (فقيـر)، نسبت جمعيت فقير در ۳۷ کشور افزايش يافته بود. در ۲۱ کشور، نـرخ گرسـنگی افـزايش يافتـه بود.
و اما هشدار بانک جهانی
کرونا همهگیر شد و به جان جوامع افتاد. اقتصادهای ناتوان نفسشان به شماره افتاد و بانک جهانی از افزایش فقر شدید خبر داد. فقر شدید در ۲۰سال اخیر. کرونا ۸۸ تا ۱۱۵میلیون نفر از جامعه بشری را دچار فقر مطلق کرد. فقری که بنا بر گزارش بانک جهانی به معنای زندگی با ۹۰/۱ دلار در روز است. فقری که امسال گریبان ۱/۹ تا ۴/۹ درصد از جمعیت جهان را خواهد گرفت. این نشاندهنده سیر قهقرایی به سوی نرخ ۲/۹درصدی فقر مطلق سال ۲۰۱۷ است. اگر بحران کرونا به وجود نمیآمد، امسال فقر مطلق به ۹/۷درصد جمعیت جهان کاهش مییافت.
دیوید مالپاس رئیس گروه بانک جهانی گفت: «پاندمی کرونا و رکود اقتصادی جهان امسال ۴/۱درصد از جمعیت جهان را به تعدادی که دچار فقر مطلق بودند، اضافه کرد. برای بازگرداندن روند این سقوط جدی در کاهش فقر و توسعه جهان، کشورها باید خود را برای اقتصاد پساکرونا آماده کنند و به سرمایهها، مهارتها و نیروی کار اجازه دهند به بخشها و تجارتهای جدیدی منتقل شوند.»
بانک جهانی تخمین زد نرخ فقر مطلق جهانی تا سال ۲۰۳۰ به ۷درصد برسد.در حالی که در حال حاضر کمتر از ۱/۰ جمعیت جهان با درآمد کمتر از ۹/۱ دلار در روز زندگی میکنند (خط فقر مطلق)، نزدیک به یکچهارم جمعیت دنیا درآمدی کمتر از ۲/۳ دلار در روز دارند (خط فقر) و بیش از ۴۰درصد جمعیت جهان (حدود ۳/۳ میلیارد نفر) با کمتر از ۵/۵ دلار در روز زندگی میکنند.