در فرونشست، خاک میمیرد و امکان احیای سفرههای زیرزمینی برای همیشه از دست میرود. زمین تشنه مدام دهان باز میکند و بخشی از سرزمین را با هر آنچه در آن وجود دارد، میبلعد. درههای دهان گشوده در استهبان فارس تا میناب هرمزگان- که یکی از مرغوبترین دشتهای کشور را بلعیده- تنها یکی از نتایج خالی شدن سفرههای زیرزمینی است. آمارهایی هم که «محمد درویش» کارشناس محیط زیست به «ایران» میدهد تصویر ترسناکتری از نتیجه تصمیم تازه کمیسیون تلفیق مجلس ترسیم میکند. او میگوید: «بر اساس آمارهای سازمان زمینشناسی، وزارت نیرو و شرکت منابع آبی کشور، ایران در شمار ۵ کشور دارای بدترین وضعیت آبی قرار دارد. ما بسیاری از ذخایر استراتژیک خود را مصرف کردهایم.»
به گفته او، تا پیش از این تصمیم، تراز آب در ۶۰ دشت ایران سالانه دو متر پایینتر میرود. درویش از تصمیم مجلس برای لغو ممنوعیت کشت برنج در خارج از استانهای شمالی به عنوان یک تصمیم خیلی خطرناک یاد میکند و میگوید: «مرز بحرانی فرونشست زمین در آمارهای جهانی چهار میلیمتر در سال است. اما در ایران برای مثال فرونشست در دشتهای بین جهرم تا فسا ۱۴۰ برابر شرایط بحرانی جهان است.» گزارشهای زمینشناسی فرونشست سالانه جهرم تا فسا را ۵۴ سانتیمتر اعلام میکند.
فرونشست زمین به استان فارس محدود نمیشود، همین طور که برنج تنها در این استان کشت نمیشود. فرونشست در جنوب تهران و در شهریار به ۲۶ سانتیمتر رسیده است. درویش این میزان را ۹۰ برابر شرایط بحرانی فرو نشست در جهان میداند. فرونشست در خراسان نیز سالی ۲۵ سانتیمتر شکاف میاندازد. اصفهان نیز سالی ۱۵ سانتیمتر فرو نشست میکند. فرونشست هر سال ۲۱ سانتیمتر در یزد پایینتر میرود. زمین به دلیل کاهش سطح سفرههای زیرزمینی در کرمان، سمنان و بخشی از اردبیل هم همین وضعیت را دارد. فرونشست حتی به چهارمحال و بختیاری هم رسیده تا دشت خانمیرزا در لردگان از بی آبی خودسوزی کند.
فرونشستها در سواحل خلیج فارس و دریای عمان هم دهان دریده و دشت میناب را با مرکبات و نخیلاتش بلعیدهاند. در نتیجه بسیاری از نخلداران و صاحبان باغهای مرکبات به سمت قاچاق سوخت رفتهاند. به گفته درویش، وضعیت همدان و بوئین زهرا هم اسفبار است. فرونشست طاهرآباد کاشان را هم در خود فرو برده. مسافران قطار سراسری شمال به جنوب را هم در ورامین تهدید میکند. فرو نشست در اطراف راه آهن سراسری در سمنان، محوطه ۷ هزار ساله تپه حصار دامغان را هم نشانه رفته است. درویش میگوید: «این وضعیت نشان میدهد ما بیشتر از میزان تغذیه سفرههای زیرزمینی از منابع آبی بهرهکشی کردهایم.
در این وضعیت باید به سمت اصلاح الگوی کشت و مصرف آب متناسب با توان اکولوژی و بومشناختی منطقه رفت.» اصفهان با کمبود شدید آب روبهرو است. هر سال تابستان مسئولان برای تأمین آب شرب شهروندان، «کاسه چه کنم» به دست میگیرند. اما در همین وضعیت هم در لنجان برنج کاشت میشود. وضعیت فارس یک تراژدی تمام عیار است. فارس سالانه ۵۶سانتیمتر در زمین فرو میرود. تخلیه آبهای زیرزمینی آن در ۵۰سال گذشته، ۱۲ برابر شده؛ حتی بیشتر از میانگین کشوری. وضعیت اندوختههای آبی اغلب ۶۲ دشت آن در شرایط بحرانی قرار دارد. رکورد فارس در فرونشست جهانی است. بعد از فارس، نیومکزیکو قرار دارد که سالانه ۳۴ سانتیمتر نشست میکند. این صدرنشینی نتیجه نابودی ۱۶ دریاچه استان و بهرهکشی از آبهای زیرزمینی آن است.
آمارهای وزارت نیرو نشان میدهد که فارس بعد از ته کشیدن آبهای سطحی، خشک شدن دریاچههایی چون «طشک»، پریشان شدن «بختگان» و برگشتن بخت از «پریشان»، ۸۰درصد آب مصرفی خود را از منابع زیرزمینی بیرون میکشد؛ این یعنی تیر خلاص! یعنی دومینوی مرگ «کم جان»، «مهارلو»، «ارژن»، «کافتر» و... «بختگان». روزگاری نه چندان دور بیش از ۱۷۰ هزار بال پرنده را در خود مأوا میداد. اما همچنان برنج در کامفیروز فارس کاشته میشود. به گفته درویش، کشت برنج در خوزستان، لرستان و کرمانشاه هم به هیچ عنوان با توان اکولوژیکی آن نمیخواند. او میگوید: «حتی در سیستان و بلوچستان هم شاهد کشت برنج هستیم. برای همین وزارت جهاد کشاورزی و وزارت نیرو برای مهار این مشکل بخشنامه کردند که خارج از سه استان شمالی، کشت برنج ممنوع است.» البته این ممنوعیت نتیجه بخش نبود.
برای همین هم «عیسی کلانتری» رئیس پردیسان پیشنهاد داد برنج شالیزارهای خارج از استانهای شمالی کمتر از بازار قیمت بخورد تا کشاورزان به سمت کشتهای کم آب بر بروند. درویش به تکلیف تدوین شده مجلسیها در قانون پنج ساله توسعه ششم نقبی میزند و میگوید: «بهارستان در تصویب این برنامه دولت را مکلف کرده در طول ۵ سال نیازهای آبی کشور را ۲۵ درصد کاهش دهد. حالا مجلسیها به قانونی که خود تصویب کردهاند، معترضند. رد قانون مصوب شده در بهارستان از سوی مجلسیها تأسفآور است.»
عزتالله رئیسی، کارشناس آب نیز تعیین نوع محصول برای کشت را خارج از وظایف مجلسیها میداند و میگوید: «این تصمیمها باید بر اساس تراز سطح آبهای سطحی و زیرزمینی، توسط وزارت نیرو گرفته شود نه مجلس.» او آشی را که کمیسیون تلفیق برای محیط زیست با آزادسازی کشت برنج پخته است، بسیار خطرناک میداند و میگوید: «برنج به هیچ وجه نباید خارج از استانهای شمالی کاشته شود، چون به بحرانهای شدید منجر میشود.»
مرتضی افتخاری رئیس سابق مؤسسه تحقیقات آب وزارت نیرو نیز نه تنها کاشت برنج خارج از استانهای شمالی را اصولی نمیداند که میگوید: «کشت برنج در استانهای شمالی یعنی گلستان، مازندران و گیلان هم باید براساس میزان بارشها کم و زیاد شود.» مجلسیها در حالی ممنوعیت کشت برنج در سراسر کشور را لغو کردند که آسمان امسال تنها ۳۰ درصد آب مورد نیاز کشور را تأمین کرد و ۷۰ درصد آن را نبارید! با این وضعیت خشکسالی آیا آشی که مجلس برای محیط زیست پخت، از گلو پایین میرود؟