پناهیان در سخنان خود با اشاره به وجود یک معنویت و اصول اخلاقی خاص در دوران جاهلیت و عدم وجود رشد سیاسی در آن زمان، به هدف پیامبر اسلام اشاره کرد و گفت: «مردم مدینه قبل از پیامبر اکرم از یک دین و معنویت غیرسیاسی برخوردار بودند. دین به معنای روشی برای عبادت، دین به معنای تاکیدی بر اخلاقیات، دین به معنای یک اعتقادی به خدا. ولی پیامبر اکرم که آمدند میخواستند مردم را از نظر سیاسی رشد بدهند، اما مردم در امتحان فاطمیه نشان دادند که آن رشد لازم را پیدا نکردند.»
وی برای تائید گفتار خود به آیه ۱۴۴ سوره آل عمران اشاره کرد و در توضیح عبارت "أَفَإِنْ مَاتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلَى أَعْقَابِکُمْ" (آیا اگر پیامبر به مرگ یا شهادت درگذشت شما باز به دین جاهلیّت خود رجوع خواهید کرد؟) گفت: هشدار خداوند در این آیه، در خصوص بازگشت مردم به معنویت غیرسیاسی دوران جاهلیت است که با وجود داشتن کعبه و خدا، نقشی در اداره جامعه نداشتند.
یکی از احادیث مشهور و دارای سند روایی محکم و غیرقابل خدشه که منتسب به نبی مکرم اسلام است و بارها در مجالس گوناگون به عنوان دلیلی بر اخلاقی بودن دستورهای اسلام و اتکای آن بر اخلاقیات عنوان شده است این روایت است که پیامبر اسلام هدف از مبعوث شدن خود را تکمیل فضائل اخلاقی بیان میکند: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاق» (سنن البیهقی- حدیث ۱۹۰۹۶)
بیان این موضوع، منحصر به همین یک مورد نیست و در موارد متعدد دیگری نیز نبی مکرم اسلام بر اولویت مکارم اخلاق در اصول بعثت خود اشاره کرده و به طور مثال در جای دیگری میفرماید: «عَلَیْکُمْ بِمَکَارِمِ الْأَخْلَاقِ فَإِنَّ رَبِّی بَعَثَنِی بِهَا» (برشما باد تحصیل مکارم اخلاق؛ زیراکه خداوند عز و جل، مرا برای آنها برانگیخت) (وسائل الشیعه-۱۲:۱۷۴) . با این وصف به نظر میرسد جملات بیان شده توسط حجت الاسلام پناهیان ناقص و تک بعدی باشد چراکه برای تبیین دلایل یک واقعه حادث شده پس از وفات پیامبر اکرم که همان شهادت حضرت زهرا (س) است، دلیل اصلی بعثت نبی اکرم را تحت الشعاع قرار داده و از اولویت خارج کرده است.
همگان میدانند که اساس اسلام و پایه اصلی دستورهای دینی، توجه به اخلاقیات و اهتمام در ترویج آن است چراکه اگر اصول اخلاقی مورد رعایت همگان قرار گیرد و تک تک افراد جامعه، خود را ملزم به رعایت آن بدانند اکثر قریب به اتفاق معضلات جامعه حل خواهد شد، از معضلات اجتماعی و اقتصادی گرفته تا مشکلات سیاسی و در نتیجه، کلیت جامعه رشد خواهد کرد. اما اگر به رشد سیاسی اکتفا شود قطعا توجه به دیگر جهات، دچار نقصان میشود و جامعه به مشکلات عدیدهای گرفتار خواهد شد.
اگر اخلاقیات که دلیل بعثت پیامبر اسلام بوده، مورد اهتمام قرار گیرد، حاکمان با مردم خود صادق خواهند بود، جان آنها برایشان اهمیت خواهد یافت، روان آنها ارزش خواهد یافت، وضعیت معیشت و سلامتشان، دغدغه خواهد شد و بسیاری از مسائل دیگر که توجه به آنها موجب اعتماد بیشتر مردم به حکومت و حاکمان و مشارکت فعالتر خواهد شد و رشد سیاسی جامعه را ارتقا خواهد داد.اگر اخلاقیات که اساس دعوت پیامبر اکرم به اسلام است مورد توجه قرار گیرد، آنگاه عدالت از یک واژه کاسبکارانه در دهان ظالمان به یک رفتار عملی و حقیقی تبدیل خواهد شد که در نتیجه، همان جمله امیرالمومنین (ع) را یادآور میشود که فرمود: «سوگند به خدا، این کفش وصلهدار در نزد من محبوبتر از زمامداری بر شماست، مگر اینکه حقی را بر پا دارم یا باطلی را از میان بردارم.»
عدالت در رفتار با خودی و غیرخودی، تخصیص عادلانه امکانات به خودی و غیرخودی، تریبون دادن به صاحبان اندیشه؛ چه خودی باشد و چه غیرخودی، برخورد مناسب قضایی با خودی و غیر خودی و احقاق حق؛ ولو اینکه فرد مخالف افکار و سلایق ما برای فرجام خواهی رجوع کرده باشد و بسیاری از موارد دیگر که اهتمام به آنها میتواند با ارتقای وضعیت عدالت در جامعه و توجه به این اصل اخلاقی، موجب رشد سیاسی جامعه نیز بشود.
وقتی گفته میشود «الناس علی دین ملوکهم» (مردم بر همان مشی حاکمان حرکت میکنند) منظور این است که هر اصول اخلاقی که مورد توجه حاکمان و دولتمردان قرار گیرد مورد توجه و اهتمام مردم هم قرار خواهد گرفت و هرچه مورد بیتوجهی حاکمان قرار گیرد نیز مورد بیتوجهی مردم قرار خواهد گرفت. چه آنکه در دوران دفاع مقدس، به واسطه اعتماد متقابل میان مردم و مسئولین، مردم از جان و مال و عزیزان خود میگذشتند و مسئولان نیز از کوششی برای اعتلای کشور دریغ نمیکردند، اما در دو دهه اخیر، هم وضعیت اخلاقی جامعه و هم وضعیت اخلاقی مسئولان جامعه و عدم توجه به مکارم اخلاق، گویای پسرفتهای فراوانی است که معضلات اجتماعی و اقتصادی موجود، بیانگر بخشی از عمق فاجعه است.
به نظر میرسد آقای پناهیان در خصوص وضعیت سیاسی زمان قبل از بعثت، دوران رسالت و پس از وفات پیامبر اسلام، مطالعه دقیقی انجام نداده است چراکه باید پی میبرد که حتی وقایع پس از وفات پیامبر نیز ناشی از عدم پایبندی به اخلاقیات است که موجب بدعهدی، هتک حرمت و خروج جامعه از روال طبیعی خود بود نه فقط عدم رشد سیاسی.اما موضوع دیگر برخورد دوگانه نهادهای قضایی با ماجراست. احتمالا اگر چنین جملاتی درباره حضرت محمد از زبان یک فرد غیر خودی گفته میشد، اکنون به اتهام توهین به مقدسات در بازداشت به سر میبرد اما در رفتاری عجیب نه تنها با یک طیف خاص برخوردی صورت نمیگیرد بلکه جایگاهشان نیز مدام والاتر میشود.
البته منظور این نیست که قوه قضاییه با گویندگان هر سخنی حتی نقد، برخورد کند بلکه منظور آن است که اگر بنا به رواداری است، این قانون باید شامل همه قرار بگیرد و اگر بنا به برخورد است، قانون برای همه باید به تساوی رعایت شود. نه آنکه محمود کریمی از قمار ائمه معصومین سخن بگوید اما از کنار گذر کنند یا حامد کاشانی روحانی جوان اصولگرا و پای ثابت برنامههای مذهبی صداوسیما بگوید توحید توهمی بیش نیست اما در برخوردی دوگانه از کنارش گذر کنند.