ساعت ۲ بعد از ظهر ۱۸ دی ۱۳۴۶، تیتر درشت روزنامه کیهان و اطلاعات، مردم ایران را غافلگیر کرد. کیهان در شماره ۷۳۳۳ خود تیتر زد: «غلامرضا تختی خود را کشت!» تیتر اول شماره ۱۲۴۸۰ اطلاعات هم این بود:«پیش از ظهر امروز تختی خودکشی کرد» اینها نخستین خبر از مرگ تختی بود که منتشر شد.
طرفداران قتل غلامرضا تختی بر این باورند که به دلیل وجود اعتقادات مذهبی و همچنین اراده و ایمانش، احتمال خودکشی وی به هیچ وجه وجود نداشته است و همه مدارک و صحنهسازیها بر وجود قتل به وسیله سازمان اطلاعات و امنیت کشور(ساواک) و حمایت رژیم پهلوی انجام گرفته است.
چنانچه شواهدی هم در این باره ارائه دادند که بروز اختلاف غلامرضا تختی با همسرش شهلا توکلی را به کلی رد میکند و بر علاقه و احترام آنها صحه میگذارد. حبیبالله بلور، استاد کشتی تختی و جلال آلاحمد از مهمترین چهرههای شناخته شده در این زمینه هستند که شائبه خودکشی مرحوم تختی را رد میکنند، از طرف دیگر عمده مردم در آن زمان به دلیل محبوبیت و قدرت و ارادهای که از تختی سراغ داشتند و دشمنی و عنادی که رژیم پهلوی با وی داشت، خبر خودکشی تختی را با وجود القائات متعدد روزنامهها و جراید حکومتی در آن زمان، باور نکردند.
درباره احتمال خودکشی، عوامل متعددی چون فشارهای اقتصادی، اختلافات خانوادگی و تحت فشار قرار دادن غلامرضا تختی به وسیله ساواک و عوامل رژیم به دلیل منش آزادیخواهانه و محبوبیت فراوان نزد مردم (توسط ساواک) بیش از هر چیز انتشار یافته و مهمترین استدلال طرفداران این ایده وجود وصیتنامهای است که مرحوم تختی چند روز پیش از درگذشتش آماده کرده بود.
مدیر هتل آتلانتیک از وجود سه نامه در اتاق تختی در زمان پیدا کردن پیکرش خبر میدهد:«سه نامه در اتاق تختی پیدا شد که در یکی از آنها نوشته بود، خانه قلهک را به خواهرانم واگذارید، مدالهایم را به پسرم بابک میبخشم، اما چون بابک صغیر است، آنها را به موزه امام رضا(ع) بسپارید.» نامه دیگر مربوط به «وصیت نامه» تختی بود. بابک تختی(فرزند تختی) ضمن تایید خودکشی مرحوم تختی به مخالفت با جمشید مشایخی پرداخت- که در تلویزیون گفته بود دلیل خودکشی تحتی اختلاف فکری و فرهنگی با همسرش بود- و ضمن رد صحبتهای او درباره اختلاف فرهنگی و طبقاتی پدر و مادرش گفت:«در مملکتی که فقط یک رادیو تلویزیون دارد و دسترسی به وسایل فرهنگی ساده نیست، به سادگی همه چیز را به ابتذال میکشانند.
آقای مشایخی میگوید تختی نمیتوانست با زنش زندگی کند. اصلا این تختی نیست که شما میشناسید، آقای مشایخی! اصلا تختی لات و لمپن نبود. معیارها و ارزشهایشان با شما تفاوت داشته است…دروغ شهیدسازی تختی را جلال آلاحمد شروع کرد.
او به دروغ گفت تختی را کشتند. این باعث و بانی بسیاری از اتفاقات غلط شد. آقای ساعد (مدیر وقت هتل آتلانتیک) خیلی ستم کشید. چند بار زندان رفت.پیش مرحوم طالقانی رفت و به وی گفت اگر ما قاتل تختی هستیم یا ما را بکشید یا بگذارید زندگی خودمان را بکنیم. تا قبل از انقلاب مادرم قاتل تختی بود و بعد از انقلاب آقای ساعد شد. آقای طالقانی باعث این شد که این فشار را از ایشان بردارند.ولی این روایت تا سالی که من رفتم پیش او، در سال ۷۸، برای من مسئله بود که چرا رفته هتل و چرا این هتل؟ فکر نمیکردم این هتل الان در تهران وجود داشته باشد که حالا مدیرش باشد که من بتوانم با وی صحبت کنم.»
به نظر میرسد با وجود تایید آشکار بابک تختی فرزند غلامرضا تختی مبنی بر خودکشی پدرش، هنوز نمیتوان به طور قطعی مرگ جهان پهلوان تختی را ناشی از خودکشی آن خواند، هرچند که برپایه موارد گفته شده دلایل و مدارک دال بر این ادعا بیشتر و واضحتر است، اما به دلیل نبود اسناد و اطلاعات دقیق و همچنین گرایشهای سیاسی و جناحی افراد آگاه نمیتوان به طور دقیق مرگ مرحوم تختی را ناشی از خودکشی خواند تا همچنان راز مرگ دهشتناک و مرموز این ورزشکار محبوب معاصر برای همیشه باز باشد و انتظار برای ادله کافی و موثرتر برای اثبات قتل یا خودکشی این واقعه به قوت خود باقی بماند.