به این ترتیب، اکنون روابط تجاری میان ترکیه و جمهوری آذربایجان وارد فاز تازهای خواهد شد و منطقه خودمختار نخجوان که تا پیش از این از نظر اقتصادی و جغرافیایی به ایران وابسته بود، راه تازهای برای ارتباط با سرزمین اصلی، یعنی جمهوری آذربایجان پیدا خواهد کرد. اما این تمام ماجرا نیست.
ایران را دور زدند
در هفتههای گذشته، ترکیه و چین نخستین مبادله کالا از طریق مسیری ریلی که بین دو کشور احداث شده و شرق آسیا را به غرب این قاره متصل میکند، کلید زدند. همین چند روز پیش، پس از نزدیک به یک دهه، نخستین محموله باری ترکیه به چین، بدون گذشتن از ایران، از طریق ریلی-دریایی از «استانبول» در ترکیه به شهر «شیآن» چین رسید. این محموله باری، پس از گذر از خاک ترکیه و گرجستان، وارد خاک جمهوری آذربایجان شده و در بندر باکو، به وسیله کشتی، عرض دریای خزر را طی کرده و در خاک قزاقستان، دوباره وارد مسیر ریلی شده است. در نهایت، پس از طی کردن نزدیک به ۵ هزار کیلومتر مسیر ریلی در خاک قزاقستان و چین، این قطار به مقصد رسید.
جاده ابریشم، چگونه ایران را دور زد؟
این محموله، طی ۱۲ روز مسیری به طول ۸ هزار و ۶۹۶ کیلومتر را پشت سر گذاشته و این در حالی است که طی کردن همین مسیر از طریق دریایی، حدود یک ماه زمان میطلبد. نکته، اما اینجا است که این مسیر به عنوان بخشی از پروژه «راه ابریشم جدید» (موسوم به طرح «یک کمربند-یک جاده»)، قرار بود از ایران هم عبور کند و به این ترتیب، ایران بخشی از «راه ابریشم» کهن را احیا کرده و به درآمد ترانزیتی بالایی برسد. محمود احمدینژاد، در دوران ریاست جمهوری خود اعلام کرد که خط آهن شمال شرق کشور به ترکمنستان متصل شده، اما این مسیر، در واقع هنوز هم عملیاتی نشده است. این، اما در حالی است که دولت حسن روحانی هم با وجود وعدههای مکرر، نتوانسته مسیر کوتاه رشت-آستارا را تکمیل کند تا راه آهن ایران و جمهوری آذربایجان به یکدیگر متصل شوند. هر دو این مسیرهای ریلی، اما در واقع قرار بود نقش ایران به عنوان یکی از کلیدی تری قطعات پازل تکمیل «راه ابریشم» جدید را پر رنگ کنند.
قرار بود مسیرهای ریلی نقش ایران به عنوان یکی از کلیدی تری قطعات پازل تکمیل «راه ابریشم» جدید را پر رنگ کنند
بر عکسِ ایران، اما ترکیه در طول دو دهه اخیر، بیشترین تلاش خود را به کار گرفته تا در نقشه آینده قدرت اقتصادی در جهان که یکی از ارکان آن امکان ترانزیت گستردهتر کالا است، جایی برای خود دست و پا کند. عادل کارا اسماعیل اوغلو، وزیر ارتباطات و زیرساختهای ترکیه، چندی پیش در گفتگو با پایگاه اینترنتی «حریت» در این کشور، در مورد مسیر ریلی میان ترکیه و چین گفت: حرکت این قطار نوید یک دوره جدید در صادرات را برای ترکیه میدهد. کارا اسماعییل اوغلو با تاکید بر اینکه ترکیه در طول ۱۸ سال گذشته زیرساختهای ارتباطی خود را با طرحهای مختلف تقویت کرده و بهبود بخشیده است، هدف ترکیه را قرار گرفتن این کشور در بین یکی از ۱۰ قتصاد برتر جهان خواند و گفت: با بهره برداری از این مسیر به این هدف یک گام دیگر نزدیکتر شده ایم.
ترکیه اخیراً در مسیر خط آهن قارص-گرجستان-جمهوری آذربایجان، هم درصدد توسعه روابط تجاری خود با این دو کشور برآمده و هم درصدد سهم گیری از تجارت ترانزیت کالا از طریق چین به بازارهای اروپایی است. علاوه بر این، تلاش ترکیه برای احداث تونلی ریلی در زیر دریای «مرمره»، امکان ترانزیت کالا از آسیا به اروپا را برای این کشور فراهم کرده است.حالا، اما به نظر میرسد ایران، در همکاری میان ترکیه و چین که هر دو داعیه روابط خوب با ایران دارند، از یک طرح ترانزیتی بسیار پر منفعت کنار گذاشته شده است. با توجه به واقعیتهای دنیای اقتصاد و سیاست، این، اما چندان عجیب هم نیست.ایران تمام طول دهه ۱۳۹۰ هجری خورشیدی را با رشد اقتصادی نزدیک به صفر از سر گذرانده و به اندازهای درگیر مشکلات ریز و درشت داخلی شده که به نظر میرسد فرصتهای اقتصادی این کشور بزرگ غرب آسیا در رقابت با کشورهای کم ظرفیت تر، یک به یک از دست میروند.
از «آلمان و فرانسه خاورمیانه» تا رقیب منطقهای
با قدرت گیری بیش از پیش ترکیه در صحنه سیاست بین الملل، از تلاش برای فتح بازارهای عراق و سوریه تا حضور نظامی در لیبی، تلاش برای استخراج گاز در آبهای مورد مناقشه با یونان در دریای مدیترانه و تا ارتباط گیری تجاری گسترده با کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و انتخاب جمهوری آذربایجان به عنوان یک متحد هم زبان، اکنون ایران از ناحیه این همسایه خود هم تحت فشار قرار گرفته است.
احمد داووداوغلو، وزیر امور خارجه و نخست وزیر اسبق ترکیه، در سفری به تهران در سال ۱۳۹۲، در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه، ایران و ترکیه را به «آلمان و فرانسه خاورمیانه» تشبیه کرد و گفت: ترکیه و ایران طی چهار قرن گذشته تقریبا هیچ جنگی علیه یکدیگر نداشته اند. از طرفی، ظرفیتهای «مکمل بودن» ایران و ترکیه از لحاظ جغرافیا، اقتصاد و انرژی بسیار بیشتر از آلمان و فرانسه است. اگر ایران و ترکیه همواره کنار یکدیگر باشند، این امر نه تنها به نفع آنها خواهد بود، بلکه ثباتی بزرگ را در پی خواهد داشت.
او ادامه داد: همچنین، طولانیترین کریدور حمل و نقل از شمال غرب به جنوب شرق، متعلق به ایران و ترکیه است. آرزوی من این است که «ترابزون» [بندری در ترکیه]و «بندرعباس»، این راههای حمل و نقل، پرمشغلهترین بنادر شوند، زیرا آنها کوتاهترین مسیر برای دستیابی به اروپا-آسیا هستند.اکنون، اما به نظر میرسد وعده همکاری گسترده میان دو کشور و بدل شدن به «آلمان و فرانسه خاورمیانه» جای خود را به رقابت منطقهای سبعانهای داده که سخنان رجب طیب اردوغان در باکو که در ایران برداشتی جدایی طلبانه از آن صورت گرفت، تنها یک بیان «رتوریک» از اصل ماجرا و زیرلایه آن است.
ترکیه، ایران را رقیب اصلی خود میداند
صادق ملکی، کارشناس مسائل ترکیه، چند روز پیش در مورد قد علم کردن ترکیه به عنوان رقیب قدرتمند ایران در منطقه به شرق گفت: در سالهای اخیر یکی از مسائل ژئوپلیتیکی که محل رقابت و چالش بین ایران و ترکیه بود، مسیر ترانزیت انرژی بود. ما در پی ترانزیت انرژی از مسیر عراق و سوریه به مدیترانه بودیم. این مسیر با نگاهی به وضعیت منطقه الان به محاق رفته است.او ادامه داد: اتصال نخجوان به جمهوری آذربایجان، مزیتهای استراتژیک انرژی ما را نه تنها به حاشیه برده است، بلکه با جایگزینی آن، حتی شاید بعدها، در ترانزیت زمینی نیز دیگر ترکیه (و بخوانید قفقاز و آسیای میانه) نیازی به ما نداشته باشند. ترکیه در بخشهایی ضمن اینکه مزیتهای استراتژیک ما را از بین میبرد، با بسیاری از همسایگان دور و نزدیک که ادعا دارد با آنها پیوندهای قومی دارد، پیوندهای اقتصادی، سیاسی و حتی بعضا نظامی قوی برقرار کرده که این پیوندها کمک بزرگی برای دستیابی این کشور به اهداف خود است.
ملکی ادامه داد: از همه مهم تر، ترکیه با سیاست غیرایدئولوژیک، منافعمحور و حرکت بر مبنای واقعیتهای حاکم بر صحنه قدرت در بازی بین المللی، در لیگ بزرگان بازی میکند. هم با روسیه و هم با آمریکا کار میکند، با اسرائیل رابطه خوب دارد و مورد حمایت نسبی در نظام بین الملل هم هست؛ بنابراین وقتی شرایط منطقه را نگاه میکنید، مشاهده میکنید که ترکیه در تحولات و تعاملات دست بالاتری دارد و این دست بالاتر را هم ما در تحولات جنگ قره باغ دیدیم.
از برادر بزرگ تر، تا ناظری بی عمل
اما ایران همیشه هم تا این حد در مورد اوضاع همسایگان خود منفعلانه عمل نکرده است. در سالهای ابتدایی دهه ۱۳۷۰ هجری خورشیدی، روسیه که وارث میراث فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بود، بیش از آن ضعیف به نظر میرسید که بتواند در جمهوریهای اقماری خود کاری از پیش ببرد. در آن زمان ترکیه هم کشوری بود با اقتصادی آشفته و سیاستی که گاه و بیگاه با کودتاهای نظامی در نوردیده میشد. به این ترتیب، در دعوای جغرافیایی میان جمهوریهای تازه تاسیس «آذربایجان» و «ارمنستان»، فارغ از اروپا و آمریکا، ایران تنها کشوری بود که توانایی تاثیرگذاری بر اوضاع را داشت.
مرحوم هاشمی رفسنجانی، رییس جمهور وقت ایران، در بخشی از خاطرات سیاسی خود که روز پنجشنبه، ۱۷ اردیبهشت ماه سال ۱۳۷۱ نوشته شده و به حضور نمایندگان آذربایجان و ارمنستان در ایران به جهت حل اختلافات ارضی اشاره دارد، مینویسد: «.. پیش از ظهر کارهای دفترم را انجام دادم. برای رسیدن به کار میهمانان، ملاقاتهای متفرقه را حذف کردم. ساعت ۱۱ صبح دو هیات آذری و ارمنی آمدند. برای روان شدن کار در جلسه رسمی و علنی، ساعتها وقت مان را صرف مذاکرات مقدماتی کردیم. معلوم شد آقایان محمد اف و پتروسیان، در گذشته تا این لحظه همدیگر را ندیده بودند، گرچه تلفنی مذاکره داشتهاند. در اتاق حوضخانه، در دایره اطراف حوض نشستیم. من بین دو نفر آنها نشستم و ابتدا در کلیات مانند ضرر نزاع و مصالح صلح و سپس درباره متن سند تنظیم شده برای امضای دو طرف صحبت کردم. در مورد کلیات اتحاد نظر بود، اما در بعضی مضامین و عبارات سند، اختلاف پیش آمد.»
از آن روز که حل اختلافات ارضی جمهوری آذربایجان و ارمنستان در محل کار رییس جمهوری ایران صورت میگرفت تا امروز که ترکیه، در غیاب ایران، برنده یک مناقشه ژئوپولتیک شده نزدیک به سه دهه میگذرد. از آن روز تاکنون، ترکیه از یک اقتصاد بیمار، به یکی از ۱۵ اقتصاد بزرگ در جهان بدل شده و جمهوری آذربایجان هم آن اندازه جسارت نظامی به دست آورده که با همکاری اسرائیل و ترکیه، خاک خود را پس بگیرد. ایران، اما اکنون در موقعیتی است که نه تنها در تصمیمات مهم منطقهای جایی ندارد، که کشورهای به ظاهر هم پیمانش (بخوانید چین و ترکیه) مسیری ریلی را ایجاد کرده اند که ایران و منافع اقتصادی اش را دور میزند.
محمد مهدی حاتمی