اوضاع تاسفبرانگیز خانه پدری جلال آلاحمد، در کوچه «کارکن اساسی» خیابان خیام تهران و بالاگرفتن اعتراضها به اوضاع این خانه در فضای مجازی، باعث شد تا در این مطلب، درباره خانههای بلاتکلیف یا در معرض تهدید مفاخر کشورمان بنویسیم. شنیدن اوضاع نابسامان این خانهها، زمانی غمبارتر میشود که تلاش کشورهای همسایه، بهخصوص ترکیه را برای مصادره مشاهیر ایرانی، همچون مولانا و فارابی میبینیم.
خانه حمید سبزواری؛ زیر باران جفا
تکلیف خانه حمید سبزواری را که قرار بود به موزه شعر انقلاب تبدیل شود، باران مشخص کرد. خانه پدر شعر انقلاب در سبزوار تا پیش از تخریب توسط باران، دست کمی از خانه پدر شعر نو نداشت. سال 96 بود که خانواده زندهیاد سبزواری و دانشگاه حکیم سبزواری، با امضای قراردادی، از تبدیل این خانه به موزه شعر انقلاب خبر دادند؛ اما این قرارداد هیچوقت عملی نشد تا اینکه بارانهای سیلآسای بهار امسال پیشدستی کرد؛ به این ترتیب بخشی از این خانه 700 متری تخریب شد و شهرداری نیز برای رفع خطر، با حکم دادستانی، بخشی از دیوار منزل را خراب کرد. خانه حمید سبزواری سه بخش دارد که قدمت بخش غربی آن، به اواخر دوره قاجار میرسد و بخش دیوار جنوبی و هشتی ورودی آن که از خشت و گِل بود، تخریب شده است.
خانه شهریار؛ در انتظار نگاه مهربان
خانه شهریار شعر فارسی، در محله مقصودیه تبریز، در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. این خانه در سال 67 و بعد از درگذشت شهریار، توسط شهرداری تبریز خریداری شد. سرنوشت خانه این شاعر در تبریز، به تلخی شاعران همعصر او نبود و چندی بعد، به خانه موزه تبدیل شد و در این خانه موزه، آثار و وسایل شخصی، شامل کتاب، دستخطها، یادبودها و لوازم زندگی این شاعر تبریزی به نمایش گذاشته شد. اما انگار، این روزها، خانه شهریار وضعیت خوبی ندارد و هر لحظه احتمال خرابشدن آن میرود. ظاهراً مشکل اصلی خانهموزه شهریار، فقدان استحکام لازم در بناست. چندی پیش، علی اصغر شعردوست، رئیس هیئت امنای خانهموزه شهریار، به وضعیت فعلی این خانه اشاره کرد و گفت: این خانه به استحکامبخشی نیاز دارد و به محض تأمین بودجه، برای مرمت و احیای آن اقدام میشود.
خانه پدری جلال آلاحمد؛
تنها و رها شده خانه پدری جلال آلاحمد، نویسنده، مترجم و منتقد ادبی، پاتوق معتادان خیابان خیام شده است؛ خانه سید احمد حسینی طالقانی، پدرجلال که یکی از روحانیون بنام دوره خود بود. چند سال پیش، این خانه به نام «خانه باستانشناسان ایران» نامگذاری شد؛ اما هیچوقت رنگ باستانشناسی به خود ندید!
تا این که در سال 95، برای تاسیس سفرهخانه سنتی به مزایده گذاشته شد. از این مزایده هم استقبال نشد و حالا، به همین دلیل، این خانه به حال خود رها شده است. عکسهایی که طی چند روز گذشته از وضعیت این خانه منتشر شده است، نشان میدهد هیچ تلاشی برای حفظ، مرمت یا حراست از این خانه تاریخی صورت نگرفته است و انگار باید همچنان داغ تنهایی را تحمل کند، تا پایان کار.
خانه نیما یوشیج؛ حسرتکش بدعهدیها
خانه نیما یوشیج، پدر شعر نو، در مجاورت خانه جلال آلاحمد و سیمین دانشور، در بنبست «ارض»، جایی در دزاشیب تهران قرار دارد. نیما و همسرش، عالیه جهانگیر، این خانه را 71 سال پیش ساختند. سال 80، این خانه در فهرست آثار ملی کشور ثبت شد، اما سال 96، آن را از این فهرست خارج کردند!
با گذشت زمان، این خانه که روزگاری پاتوق شاعران معاصر کشور بود، به مخروبهای متروک و پناهگاه معتادان تبدیل و همین باعث شد تا رسانهها و مردم، به این وضعیت، واکنش منفی نشان دهند. این واکنشها ادامه داشت تا شهرداری تهران، خردادماه سال گذشته اعلام کرد خانه نیما را خریده است و قصد ساماندهی آن را دارد.اما از آخرین اخبار چنین برمیآید که طرح مرمت این خانه متوقف شده و انگار قرار است دوباره گرد فراموشی و بیتوجهی بر سرای نیما بنشیند.
خانه ملکالشعرا بهار؛ زبانم لال، انبار لوازم خانگی!
خانه محمدتقی بهار، روزنامهنگار و شاعرخراسانی، در کوچه بهار، واقع در خیابان طالقانی تهران است. این خانه 600 متری که آن را در دوره پهلوی اول ساختهاند، بارها دستخوش تغییر شد و خانهای که در روزگاری، محل رفتوآمد افراد سرشناس بود، چندسال بلاتکلیف بود و حتی تا مرز تبدیل شدن به انبار لوازم خانگی نیز پیش رفت. با تلاش شهرداری منطقه هفت تهران، امسال خانه بهار از حالت مسکونی به فرهنگی تغییر وضعیت داد تا این ملک، به راحتی قابل خریدوفروش نباشد. گفته میشود تاکنون حکمی برای تخریب این خانه صادر نشده و کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران به صورت جدی پیگیر تخصیص اعتبار برای تملک آن است؛ اما اگر از مرز حرف و ادعاها عبور کنیم و سری به این خانه تاریخی و پرخاطره بزنیم، میفهمیم که با این وعدهها دردی از آن دوا نمیشود .
اکرم انتصاری