چه در نتیجه همین آدرس اشتباهی به رییسجمهوریدادنهاست که ایشان به جای کالبدشکافی ریشههای واقعی مشکلات اقتصادی کشور و میزان مسوولیت هر یک از وزیران کابینه و مدیران اجرایی دولت خود در به وجود آوردن این مشکلات، هر بار که در جلسه هیات دولت اقدام به سخنرانی میکنند، موضوع درگیر بودن کشور در جنگ اقتصادی را پیش میکشند و گناه تمامی مشکلات ریز و درشت اقتصادی کشور را به گردن تحریمهای اقتصادی آمریکا میاندازند و آدرس کاخسفید را به عنوان سرچشمه این مشکلات به مردم میدهند؛ صحبتهایی که اگر آقای رییسجمهور هر روز دقایقی از اوقات خود را به مطالعه مطبوعات یا سیری در شبکههای اجتماعی اختصاص میدادند، به احتمال قریب به یقین بر زبانشان جاری نمیشد.
دلیلش این است که اکثریت قریب به اتفاق نویسندگان و تحلیلگران مطبوعات و رسانههای مستقل افرادی از همین مردم کوچه و بازار هستند که مثل سایر مردم فشارها و درد و رنجهای ناشی از مشکلات اقتصادی را با گوشت و پوست و استخوان خود لمس میکنند، به هیچ حزب و دسته و کانون قدرتی وابستگی ندارند، اهل رانت و رانتخواریهای متداول در جامعه نیستند، غرض و مرض و دشمنی شخصی با دولت و ارکان آن ندارند، اغلبشان مشاهدهگران باتجربه و توانمندی هستند و چون به جز خیر و صلاح ملک و ملت به چیز دیگری نمیاندیشند، در نوشتههای خود نه به افشاگری که به روشنگری واقعیتهای پنهانمانده از چشم آقای رییسجمهور و دولتمردان همکار ایشان میپردازند و بیهیچ چشمداشتی راه را از چاه به دولت و دولتمردان نشان میدهند اما همانطور که در آغاز این یادداشت به آن اشارت رفت حلقه مشاوران و اطرافیان آقای رییسجمهور با مصلحتاندیشیهای خاص خود شرایطی را فراهم نمیآورند تا ایشان بتوانند دقایقی از اوقات پرمشغله شبانهروز خود را صرف مطالعه مقالات و گزارشهای مطبوعات و دیگر رسانههای موثق خبری کنند.
به طور منطقی هیچ رییس دولتی حتی اگر مدرک دکترا نداشته باشد، دوست ندارد از دوران خدمت خود خاطره تلخ و آزاردهنده در افکار عمومی باقی گذارد اما این مقصود تنها زمانی برای یک رییس دولت حاصل خواهد شد که شخصا و مستقیما در جریان واقعیتهایی که در ارتباط با مسائل اقتصادی و اجتماعی در جامعه میگذرد قرار داشته باشد و مشاوران و دستیاران نتوانند میان او و واقعیتها دیواری به بلندی دیوار چین ایجاد کنند.
مطبوعات و دیگر رسانههای مستقل و غیروابسته که اندیشهای جز عشق وطن و راحتی و آسایش مردم و پیشرفت و توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور در سر ندارند، امکان تحقق چنین هدف بزرگی را برای آقای رییسجمهور که آخرین ماههای دور دوم زمامداری خود را سپری میکند، فراهم ساختهاند. آقای رییسجمهور تنها از طریق چنین مطبوعاتی میتوانند با آمارهای واقعی مربوط به شاخصهای اقتصادی با واقعیتهای بسیار تلخ مربوط به فقر و فلاکتی که جامعه را فراگرفته است، به بلای هولناکی که نولیبرالهای اقتصادی با رهاسازی بازار ارز و قیمتها بر سر مردم و تولید و صنعت کشور آوردهاند، آشنا شوند و پی ببرند که بسیاری از این گرفتاریها منشأ داخلی دارد و به ضعف مدیرانی که اغلب نه برمبنای ضابطه و شایستهسالاری که با فرهنگ رابطهسالاری و قوم و خویشسالاری عهدهدار مسوولیتهای بزرگ دولتی شدهاند، مربوط میشود و باز آقای رییسجمهور با برقراری ارتباط مستقیم با نویسندگان، گزارشگران و اصحاب مطبوعات به واقعیتهای دست اول و بدون رتوش از اوضاع اقتصادی کشور و زندگی مردم دسترسی پیدا میکردند و کمتر تحت تاثیر آمارسازیهایی که مشاوران و دستیارانشان برای خوشامد ایشان تهیه و به ایشان ارائه میکردند، قرار نمیگرفتند و در حالی که خط فقر در جامعه به بالاترین سطح خود در نیمقرن اخیر رسیده و سفرههای مردم از ضروریترین اقلام غذایی خالی شده و میلیونها نفر در اثر بیماری کرونا شغل و منبع تامین معیشت خود را از دست دادهاند، آقای رییسجمهور در یک سخنرانی نمیگفتند که شاخصهای اقتصادی ما از کشور صنعتی و پیشرفته آلمان هم بهتر و مطلوبتر است. ایکاش قبل از اتمام دوره ریاستجمهوری آقای دکتر روحانی ایشان چنین ارتباط مستقیمی را با مطبوعات و دیگر رسانههای مستقل و غیروابسته به این یا آن کانون قدرت برقرار کنند و ثمرات خوب و گرهگشای آن را هم به چشم ببینند.
نویسنده : غلامرضا کیامهر