حسین روایتی از جنگل برای ما میگوید که در عین ناباوری باید شنید؛ میگوید قاچاقچی چوب بهراحتی از نیمههای شب به جنگل زده و هنوز پس از ۲۰ ساعت برنگشته، انگار دل ندارد ببیند در جنگلهای هیرکانی درختی سرپا باقی مانده، باید مطمئن شود همه درختان ۱۰۰ تا یک میلیون ساله قطع شدهاند.قاچاقچیهای چوب آنقدر خیالشان راحت است که درختان کنار جاده را قطع میکنند و جاده جنگلی مسدود میشود. چوب راش با قطر ۷۰سانتیمتری را وسط جاده جنگلی منتهی به معدن زغالسنگ که در بالاترین نقطه قلب جنگلهای شمال قرار دارد، رها میکنند و جلوی عبور ماشینهای سنگین حمل زغالسنگ را میگیرند و در مواردی حتی با وقاحت از رانندگان حمل مواد معدنی میخواهند که کمکشان کنند تا چوبها را سریعتر از وسط جاده جمع کنند.
حسین با چشمان گریان از خالی شدن جنگلها میگوید: نمیدانم چگونه جلوی چشم مأموران منابع طبیعی وارد جنگلهای بکر مازندران میشوند و با وجود ثبت دوربینهای منابع طبیعی و گزارش جنگلبانان، بدون هیچ واهمهای بار سه تنی چوب راش و توسکا را به نیسان میبندند و جنگل را به مقصد چوببریهای رها از نظارت ترک میکنند. چوب راش را با قیمت ناچیز کیلویی حداقل دو هزار و ۵۰۰ تومان و توسکا با قیمت کیلویی دو هزار و ۲۰۰ تومان را به مزایده میگذارند و هر چوببری که قیمت بالاتری پیشنهاد دهد، برنده این مزایده خواهد بود.
چینیها یک ضربالمثل دارند که میگوید «اگرچه در کنار جنگل زندگی میکنی، ولی قدر چوب را بدان». اما برخی حاشیهنشینان جنگلهای شمال نه تنها قدر جنگل را نمیدانند، بلکه با بیرحمی هرچه بیشتر با وجود جنگلبانان و مأموران منابعطبیعی، درختان را شکار میکنند؛ دقیقاً در همین هفتهای که گذشت درختی ۱۳۰ساله با قطر ۸۰سانتیمتری را در میانه جاده جنگلی رها کردند و تازه با پُررویی هرچه بیشتر از رانندگان معدن کمک خواستهاند تا برای جابهجایی چوبهای قاچاق به کمکشان بیایند.وقتی مأمور منابع طبیعی این موضوع را به سرجنگلبانی اطلاع میدهد، در جواب به او میگوید: این اتفاق در محدوده تحت حفاظت او صورت نگرفته، بنابراین نمیتواند کاری انجام دهد. به گفته حسین، مأمور منابع طبیعی که در محدوده سری ۶، ۷ و ۱۱ (سطح بیش از ۵۰۰ هکتار از جنگلهای هیرکانی در محدوده چمستان) فعالیت دارد، جنگلهای مازندران رها شدهاند که شاهد آن بهعنوان مثال فعالیت آزادانه ۱۰ قاچاقچی چوب تنها در سطح ۲۰۰ هکتار از جنگلهای منطقه آمل در استان مازندران است.
حاشیهنشینان بیکار جنگل دست در دست چوببرهای متخلف داده و شبانهروز حداقل از یک منطقه ۵۰۰ هکتاری در غرب جاده هراز (رودخانه هراز تا جوربند) ۲۰ تا ۲۵ تن چوب صنعتی قاچاق از جنگل خارج میکنند، بهعبارت دیگر اگر قاچاقچی با یک اره موتوری ماهر روزانه ۱۰ساعت کار کند، در طول یک هفته ۴۰۰ درخت قطع و آماده حمل میشود.به گفته مأمور منابع طبیعی، گستاخی قاچاقچیان چوب به حدی رسیده که نیسان بازداشت شده با بار پر از کاتین (چوبآلات جنگلی) را شبانه بیرون میآورند و درست است که عوامل دوباره دستگیر میشوند، اما کاتین آنها تبدیل به هیزم خشک میشود و با جریمهای ناچیز آزاد میشود و بدتر آنکه بیش از قبل شروع به کار قاچاق چوب میکنند.
به گفته مأمور منابع طبیعی فعال در منطقه جنگلی چمستان، برخی جنگلبانان با وجود دریافت حقوق ۱۰ میلیون تومانی با قاچاقچیان چوب همکاری میکنند، به این ترتیب که یا تعداد چوبهای قاچاق کشف شده کمتری در پروندهشان برای اعلام به دادگستری درج میکنند، یا آن را نادیده میگیرند.حسین معتقد است روند حفاظت و حراست از جنگلهای شمال پس از آغاز اجرای طرح تنفس جنگل دچار مشکلات متعددی شده است؛ چرا که هم تعداد نیروهای منابع طبیعی برای حفاظت کم است و هم واگذاری حفاظت به شرکت چوب و کاغذ در استان مازندران با اما و اگرهای زیادی همراه شده است.
جنگلهای شمال درحال تکهتکه شدن است
جنگلهای رها شده شمال همچون لاشه حیوان توسط لاشخورها درحال تکهتکه شدن است. دیگر نه تنها جنگل، بلکه حیات وحش آن هم در امان نیست. به گفته مأمور منابع طبیعی محدوده جنگلهای نور در استان مازندران، از ۱۵ شهریور تا ۱۵ مهر همزمان با فصل زادآوری آهوان، قاچاقچیان حیوانات هم به قاچاقچیان چوب اضافه میشوند.او تنها در این دوره زمانی شاهد بوده که ۱۰ خودروی حامل گوشت آهوها از این منطقه جنگلی خارج شدهاند و در این زمان نیرویی از محیط زیست استان برای سرکشی نیامده است؛ این قاچاقچیان بیرحم صدای آهوی ماده را تقلید میکنند تا آهوهای نر را در فصل جفتگیری بهسمت خود بکشانند و بعد آن را شکار میکنند و گوشت آن را با قیمت گزاف به خریداران میفروشند.
برخی مردم خواستهاند سفت و سخت با مقطوعالنسل کنندگان جنگلهای شمال برخورد شود. یک شهروند که خود شاهد قاچاق چوب در منطقه جنگلی تالش در استان گیلان بوده گفت: متأسفانه از بین بردن جنگلها و قاچاق چوب در ایام کرونایی به وضوح در شمال دیده میشود.
لزوم تعیین مجازات حبس ابد برای تخریبکنندگان جنگل
دیگر شهروند شمال کشور هم خواسته که مجازات حبس ابد برای تخریبکنندگان جنگلهای شمال در نظر گرفته شود و گفته است که اگر محیط زیست و اداره جنگلها و مراتع رسیدگی نکنند، آیا مردم عادی باید این کار را انجام دهند؟شهروند دیگر این سوال را مطرح کرده که چرا جلوی مافیا و دلال که با تخریب جنگل به ایران لطمه میزنند گرفته نمیشود؟ و معتقد است دست قاچاقچیان چوب با جنگلبانی توی یک کاسه است و درآمد را بین خودشان تقسیم میکنند. یک مخاطب احساسش را نسبت به قاچاقچیان چوب اینگونه بیان کرده که چگونه یک انسان دلش میآید موجود به این زیبایی را که سراسر فایده است، نابود کند؛ چقدر باید سنگدل باشند، این انسانهای بیوجدان باید به اشد مجازات برسند، چرا که ما مسئولیم.
طبیعت ایران در حال از بین رفتن است
یک شهروند از وضعیت قاچاق چوب شکایت دارد و معتقد است کل طبیعت ایران توسط بساز و بفروشها، قاچاقچیان خاک و چوب و... در حال از بین رفتن است. شمال ایران با ویلاسازیهای انبوه و بدون نظارت و قاچاق چوب و ماهیگیریهای غیرمجاز نابود شده است. اینها سرمایه ملی هستند، با همین طبیعت و توریسم میشود سه تا چهار برابر پول نفت درآمدزایی کرد. حداقل از این منابع حمایت شود، حتی با زور توسط نیروی انتظامی و محیطبانان. شهروندی که احتمالاً گیلانی است و در این استان زندگی میکند، از شرایط قاچاق چوب در آن استان نیز گلایهمند است و از شواهدش در ارتباط با قاچاق چوب میگوید. او هر زمان در استان گیلان از خانه بیرون میرود چهار تا پنج کامیون میبیند که در حال بردن چوبها هستند. او تعجب میکند از اینکه مگر چند تولیدی وابسته به چوب در کشور وجود دارد؟
فعالیت فعالان محیط زیست امنیتی نشود
محمد درویش، مدیر کل پیشین مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت محیط زیست خواسته است که فعالیت فعالان محیط زیست امنیتی نشود و پیشنهاد داده شماره سه رقمی از سوی سازمان جنگلها تعریف شود و از مردم خواسته شود در صورت مشاهده قاچاق چوب گزارش دهند و علاوه بر آن به آنها کد پیگیری داده شود تا ترغیب به ادامه همکاریشان شوند و ببینند که پیگیریشان نتیجهای داشته و نمایشی نیست.این فعال محیط زیست گفت: کل پرسنل سازمان جنگلها در سراسر ایران حدود ۱۴ هزار نفر هستند که از این تعداد حدود چهار هزار نفر جنگلبان و قرقبان در جنگلهای سراسر ایران مأمور حفاظت از جنگلها هستند؛ از این تعداد حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد در جنگلهای شمال فعالیت میکنند که این تعداد کم است و برای حفاظت کفاف نمیدهد.
چگونه میتوانیم نسبت به نابودی درختان هیرکانی سکوت کنیم؟
محمد متینیزاده، عضو هیئت علمی موسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور با طرح این سوال که چگونه میتوانیم نسبت به از دست رفتن درختان هیرکانی خاموش باشیم، تصریح کرد: جنگلبانان و همه آنهایی که در موسسات و مراکز پژوهشی، سازمان جنگلها و ادارات منابع طبیعی و دانشگاههای مرتبط میکوشند، برای حفاظت خردمندانه از جنگلها کافی نیستند، این جنگلها برای ماندن و بهرهمند کردن ما و نسلهای پس از ما از خدمات بیمانندشان به عزمی بلند، پیگیری مجدانه و خواستنهای تمامنشدنی از سوی همه مردم ایران نیاز دارند.
وی با تأکید بر این که در چند دهه گذشته توسعه جوامع شهری و روستایی، کشاورزی و پدیده ویلانشینی به کمیت و کیفیت این اکوسیستم به شدت آسیب وارد کرده است، اضافه کرد: اتفاق بسیار ناگوار به گسسته شدن جنگلها و از دست رفتن یکپارچگی آن منجر میشود که این خود مخاطرات را برای جنگل و ساکنان سبزش بسیار سرعت میبخشد. این دکتر جنگلداری به معرفی جنگلهای هیرکانی و ارزش آن پرداخت و گفت: جنگلهای ناب هیرکانی از معدود جنگلهای جهان محسوب میشوند که از عصر یخبندان و نابودی و انقراض آن دوره نجات یافتهاند، یعنی ما در هیرکانی با جنسها و گونههایی روبهرو هستیم که قدمتشان بسیار دیرین (گفته میشود تا ۴۰ میلیون سال) است. ۸۰ گونه درختی (بهطور عمده پهن برگ) و ۵۰ گونه درختچهای به صورت طبیعی در این جنگلها یافت میشود؛ در حال حاضر ۱۵۰ گونه بومی درختی و بوتهای در جنگل هیرکانی وجود دارد.
خزان درختان جنگلی سالهاست که شروع شده و حداقل در ۴۰ سال اخیر سطح جنگلهای هیرکانی از سه میلیون و ۶۰۰ هزار هکتار به حدود یک میلیون و ۸۰۰ هزار هکتار یعنی تقریباً به نصف رسیده است. متینیزاده از مشهورترین درختان این جنگل نام برد و افزود: راش، بلوط، توسکا، ممرز، افرا، انجیلی، نارون، زبان گنجشک، گیلاس وحشی، بارانک، سرخدار، نمدار، شمشاد، لرگ، لیلکی، خرمندی، آزاد، انجیر و از درختچههایش به ازگیل، زالزالک، زغالاخته، آلوچه وحشی، انار، جل، خاس، کوله خاس، سیب وحشی و... از جمله این نوع درختان هستند که حتی دیدن نامشان سبز، پرهیبت، آرامشبخش و روحنواز است. جنگلهای هیرکانی که از دوره یخبندان زمین و میلیونها سال قبل جان سالم بدر بردهاند و به سال ۱۴۰۰ نزدیک شدهاند، فکر نمیکردند اینگونه در قرن ۲۱، قرن تکنولوژی و فناوری، آگاهانه ریشه به تیشهشان زده شود.