بررسیهای میدانی از سه منطقه پرتردد تهران یعنی میدان انقلاب، بازار تهران و خیابان امیرکبیر نشان میدهد که کاسبها بیش از همه با بانکها قهر کردهاند. برخی از آنها طی ماههای گذشته با افزایش حداقل ٣٠درصدی قیمت محصولاتشان روبهرو بودهاند، به همین دلیل سود بیشتری نسبت به سود سپردههای بانکی بردهاند؛ هرچند بازار رکود دارد اما خودشان میگویند: «بار کمی گرانتر، کمی ارزانتر، بالاخره فروش میرود.» برخی از کاسبها پولشان را به جنس تبدیل کرده و در انبارها گذاشتهاند و برخی دیگر وارد بازار مسکن یا خودرو شدهاند. در نقطه مقابل بخشی از مردم میگویند پول آنچنانی برای پسانداز ندارند اما اگر داشته باشند، بانک را انتخاب میکنند، چون قادر به تحمل ریسک بازارهای دیگر نیستند. البته در هفتههای اخیر، افرادی از اقشار پاییندست جامعه هم وارد بورس شدهاند؛ نتیجه اینکه با کاهش نرخ سود بانکی، دست بانکها از خزانه بخش قابل توجهی از شهروندان کوتاه شده است.
قهر کاسبها با بانکها
صدای اگزوز دهها موتورسیکلت، کلمات را از دهان حمید میدزدد: «حدود ١٠سال است که در خیابان امیرکبیر تهران لاستیکفروشی دارم.» بوی تند تایر خودروهای سواری و لیفتراک، فضای مغازه را پر کرده است. حمید به کوهی از لاستیکها تکیه داده و با موبایلش بازی میکند. او و همکارانش، مدتهاست که با سپردههای بانکی قهر کردهاند و علاقهای به بلوکهکردن پولهایشان در بانکها ندارند، چون سودشان را از خریدوفروش در بازار به دست میآورند: «کاسبها پولشان را در حسابهای بلندمدت نمیگذارند، چون سودش پایین است. آنها بیشتر جنس میخرند و در انبارها میگذارند تا بتوانند در آینده به قیمت بیشتری بفروشند. شرایط اقتصادی هم طوری شده که قیمتها روز به روز بیشتر میشود، به همین خاطر کاسبها درنهایت به سود مورد نظرشان میرسند؛ حالا کمی ارزانتر، کمی گرانتر.» نگاه حمید به دهها لاستیکی که کج و معوج روی هم تا سقف مغازه چیده شدهاند، میافتد: «سهماه پیش، قبل از شیوع ویروس کرونا، قیمت هر جفت لاستیک خودروی سواری ساخت ایران، حدود ٤٠٠هزار تومان بود اما حالا به ٥٣٠هزار تومان رسیده است.
لاستیکهای لیفتراک از این هم گرانتر شدهاند. مثلا دو سهماه پیش، هرجفت لاستیک لیفتراک ایرانی ١٣میلیون تومان بود اما حالا ١٧میلیون تومان شده است. با این شکل رشد قیمتها، نیازی نیست که کاسبها پولشان را در بانک بگذارند.» آنطور که حمید میگوید، بیشتر مغازهدارها به خرید جنس روی آوردهاند اما برخی دیگر هم هستند که وارد بازار خودرو یا ملک شدهاند. سعید در چندقدمی حمید، زیر آفتاب ایستاده و دستانش را روی پیشانی ستون کرده. عرق، پیراهنش را به کمرش چسبانده. او چندماه پیش در راسته امیرکبیر مغازه داشت اما آن را ٥٠٠میلیون تومان فروخت تا با پولش سرمایهگذاری کند؛ انتخاب او بانک نبود: «من ١٠٠میلیون تومان از پولم را در بانک گذاشتم و به رئیس بانک هم گفتم که هروقت بخواهم، باید بتوانم آن را برداشت کنم. بقیه پولم را به بازار خودرو آوردم و حالا چندماهی میشود که خریدوفروش خودرو انجام میدهم؛ پراید، پژو، سمند؛ هرچه بشود. البته در ماههای اخیر بازار خودرو رکود داشته اما هرچه باشد، سودش از بانک بیشتر است. من سهماه پیش یک دستگاه پراید خریدم ٤٥میلیون تومان، الان شده ٥٢میلیون تومان.»
عدم تمایل به سپردهگذاری در بانکها به دلیل سود پایین نسبت به سایر بازارها در بین بیشتر کاسبها دیده میشود؛ داود در بازار تهران مغازه فروش لوازم یکبارمصرف دارد. از ترس کرونا، سرتاسر مغازهاش را با پلاستیک پوشانده و خودش پشت دخل، زیر باد کولر نشسته است: «جنسهای مغازه من در ٦ ماه گذشته حداقل ٣٠درصد گرانتر شدهاند. مثلا سفره کاغذی بستهای ٩هزار تومان بود اما حالا ١٢هزار تومان شده است. یا هر لیوان کاغذی دانهای ١٠٠ تومان بود که حالا ١٧٠ تومان به مشتریها میفروشم. من عمدهفروشی میکنم، برای همین اختلاف قیمتها میلیونی میشود. چرا باید پولم را در بانک بگذارم؟ من سودم در بازار است. البته در گذشته که بانکها سود روزشمار میدادند، ماهانه حدود یکونیم تا ٢میلیون تومان سود میکردم و حداقل میتوانستم به این شکل چکهایم را پاس کنم، اما الان اینطور نیست.» بانک مرکزی از اوایل بهمن ٩٧، پرداخت سود روزشمار را متوقف کرد. همان زمان برخی کارشناسان نسبت به خروج سرمایهها از بانکها هشدار دادند. داود از جایش بلند میشود و دخل را زیرورو میکند: «از قدیم عرف بوده که بازارها پولهایشان را به ملک یا زمین تبدیل میکنند. الان هم همین روند وجود دارد؛ مثلا خودم ملک خریدم با چک یا نقدی، به هرحال خرید میکنی»
بیپولها؛ سهم بانک
آفتاب تند و تیز اواخر اردیبهشت روی آسفالت خیابان انقلاب افتاده است. از وقتی کرونا آمده، در چهره بیشتر مردم فقط چشمها دیده میشود. زنی جوان ماسک به صورت زده و در چند قدمی یکی از بانکهای دولتی ایستاده. صدایش بم و گرفته میآید: «من پارسال با پولم چهارقطعه نیم سکه خریدم. آنموقع قیمتش ٢میلیون و ٤٠٠هزار تومان بود. هنوز هم سکهها را نگه داشتهام چون نیازی به پولشان ندارم و فقط برای حفظ پولم آنها را خریدم. الان پول آنچنانی ندارم اما اگر داشته باشم در بانک میگذارم چون به بقیه بازارها اطمینان ندارم. ممکن است ریزش کنند یا قیمتهایشان دوباره پایین بیاید. بعضیها میگویند بورس ریسک دارد، من هم آدم ریسکپذیری نیستم.»
در چند قدمی، داخل یکی از شعبهها، صدای زنی جوان در بلندگو افتاده است: «شماره ٢٣٥ به باجه ٢»؛ مردی میانسال لحظهای به فیشش نگاه میکند؛ نوبت او نیست. یک برگ چک ٥میلیون تومانی آورده تا پاس کند: «فکر نکنم در حسابش پول باشد، دفعه قبل که نبود.» احمد پیک موتوری است و به بانک بیشتر از همه جا اعتماد دارد. مشکلش این است که پولی برای سپردهگذاری ندارد: «من پولی ندارم که بتوانم در بانک پسانداز کنم اما اگر هم داشتم در بازارهایی مثل دلار و سکه و بورس نمیگذارم چون میترسم. من اعتماد بیشتری به بانک دارم؛ هر شرایطی برای اقتصاد پیش بیاید، بالاخره پول آدم را میدهند.» مرکز آمار ایران اخیرا گزارش داده که دهکهای اول تا سوم درآمدی درسال ٩٧ با کسری درآمد روبهرو بوده و دهکهای میانی هم درآمد آنچنانی برای پسانداز نداشتهاند. با توجه به تداوم چالشهای اقتصادی درسال ٩٨ و احتمالا ٩٩، پیشبینی افزایش کسری درآمد یا سقوط دهکهای بالاتر به دهکهای پایین درآمدی وجود دارد. در کنار افرادی که پسانداز آنچنانی ندارند، کارمندان، مشتریهای همیشگی بانکها هستند. ناهید کارمند شرکتی دولتی است. او اخیرا پولهایش را به بانکی خصوصی برده تا سود بیشتری ببرد: «بانکهای دولتی بیشتر قانون سود ١٥درصدی را رعایت میکنند، اما بانکهای خصوصی به نحوی سود بیشتری میدهند. البته از خواهرم که کارمند بانک است، شنیدهام که بانک مرکزی خیلی اصرار دارد که همه قانون را رعایت کنند.» ناهید بخشی از پولش را در بورس گذاشته چون به این بازار آشنایی دارد: «من چندسال پیش هم در بورس بودم. سود کردم و حالا هم که شاخص بالاتر رفته است. باید به سازوکار بورس آشنا بود تا ضرر نکرد. وگرنه افراد ناآشنا دچار مشکلات زیادی میشوند.»
کاهش سود چه تأثیری دارد؟
کاهش نرخ سود بانکی به ١٥درصد درحالی است که بانکها در گذشته برای جلوگیری از خروج نقدینگی با روشهایی سود بانکی را به بالای ٢٠درصد هم میرساندند. این اتفاق بیشتر از همه در بانکهای خصوصی رخ میداد اما رقابت ناسالم به بانکهای دولتی هم کشیده شد. بانک مرکزی اکنون تأکید کرده که باید نرخ سود بانکی کمتر از ١٥درصد باشد. رئیسکل بانک مرکزی، افزایش نرخ سود بانکی را یکی از عوامل ناترازی بانکها دانسته و گفته است: «بانک مرکزی به دنبال ایجاد تغییر در ترکیب پایه پولی کشور است. اگر نقدینگی سرگردان بود به راحتی میتوانستیم آن را در بخشهای مختلف جابهجا کنیم اما درحال حاضر بخش عمده نقدینگی مربوط به سودهای بانکی است. افزایش نقدینگی به جای پرداخت سود تسهیلات باید به افزایش پایه پولی منجر شود تا بتوانیم آن را به بخشهای مولد کشور تزریق کنیم.»
کاهش نرخ سود اما منتقدان خاص خودش را هم دارد؛ خروج نقدینگی از بانکها و حرکت به سمت بازارهای غیرمولد و افزایش تورم، مهمترین محور انتقادهاست. یک کارشناس اقتصادی با بیان اینکه علت کاهش سود بانکی، کاهش تورم اردیبهشتسال جاری نسبت به فروردین٩٩ است ، میگوید: «علاوه بر تورم، نرخ سود بین بانکی هم نسبت بهسال گذشته کمتر شده، بنابراین طبیعی است که نرخ سود سپردهها کاهش پیدا کند.» هادی حقشناس با بیان اینکه در شرایط اقتصادی نامطلوب، کاهش نرخ سود سپردهها طبیعی است، ادامه میدهد: «در حال حاضر فضای کسب و کار در اقتصاد ایران مثبت نیست به همین دلیل کاهش نرخ سود فقط میتواند باعث شود که مردم سراغ بازارهای دیگر بروند. یکی از این بازارها بورس است که طی ماههای گذشته جذابیت بالایی پیدا کرده و حرکت نقدینگی به سمت آن، به سود دولت است. بازارهای دیگر مثل دلار و سکه و خودرو اما چندان مورد توجه مردم قرار نمیگیرند چون قیمتهایشان پیش از این با افزایش زیادی روبهرو شده است.» این کارشناس اقتصادی با تأکید بر اینکه نقدینگی به سمت تولید حرکت نمیکند، معتقد است کاهش نرخ سود نمیتواند منجر به جذب سرمایهها به بانکها شود، بنابراین تأثیری در بهبود شرایط اقتصادی کشور نخواهد داشت. او میگوید: «طی دوسال گذشته رشد اقتصادی منفی بوده است. این موضوع نشاندهنده رکود در اقتصاد است که یعنی کسب و کار مردم رونق ندارد بنابراین بیشتر مردم تصمیم میگیرند برای حفظ سرمایهشان به جایی بروند که سود بیشتری میدهد. درحال حاضر هم فقط بورس چنین شرایطی دارد.»