۱۴۰۰ شنبه ۳۰ بهمن چاپ

خاک پاکم را گرفتی، درس و مشقم را مگیر …

خاک پاکم را گرفتی، درس و مشقم را مگیر …

اقتصاد میهن: شیما می‌گوید دلیل اینکه حالا سرسختانه در برابر طالبان مقاومت می‌کند، درد همان شلاقی است که 20سال پیش برجانش نشسته است. 20سال پیش، طالب به شیمای هفت‌ساله گفته بود که دیگر حق ندارد به خیابان بیاید. شیما گریه‌کنان راهی خانه می‌شود و از پدر می‌شنود که «خیر است بچه‌، این ظلم باقی نمی‌ماند» و رفته بود.

شیما صدیقی یکی از زنان فعال در افغانستان است. زنی ۲۷ساله که تا همین پنج ماه پیش، کارمند وزارت زنان بود. حالا اما چند ماهی است که خانه‌نشین شده و ظلم و سیاهی روزهای جوانی، خاطرات تلخ کودکی را برای او زنده کرده و در عین حال، قوت مبارزه با طالب را دوباره به جانش بازگردانده است. «۲۰سال پیش طالبان به خانه‌ ما حمله و پدرم را زندانی کردند، چون او یک نظامی سابقه‌دار بود. ما تلویزیون داشتیم و آن موقع خریدن تلویزیون جرم بود. تلویزیون‌مان را هم بردند. صبح‌ها با صدای فریادهای نظامیانی که جلوی خانه‌مان آنها را شکنجه می‌کردند، بیدار می‌شدم. آنها را در سرما در آب سرد می‌انداختند، بعد بیرون می‌کشیدند و بدون لباس شلاق می‌زدند. من از پشت پنجره می‌دیدم‌شان.»

اضطراب ۶ ماهه

شش ماه پیش «زرنج» مرکز ولایت نیمروز در مرز افغانستان و ایران سقوط کرد. روز تلخی که همه مردم از ترس طالبان در خانه‌هایشان پنهان شده‌ بودند. زرنجِ ۱۶۰هزار نفری در همان روزی سقوط کرد که «دواخان مینه‌پال»، یک مقام ارشد دولتی در مسجدی در کابل ترور شد.تنها ۹ روز بعد، ۲۴ مرداد ۱۴۰۰ کابل پایتخت افغانستان هم سقوط کرد و طالبان در ارگ ریاست جمهوری مستقر شدند. همان روزی که اشرف غنی، رئیس‌جمهوری افغانستان کشورش را ترک کرد و بعد پیغام فرستاد که برای جلوگیری از به راه افتادن حمام خون ترک وطن کرده است.

حالا ۶ ماه است که سربازهای امارت اسلامی در خیابان‌های ولایات افغانستان جولان می‌دهند. گرچه این روزها از هول و واهمه‌ روزهای اول جولشان کم شده، اما در این ۶ ماه زنان و دختران افغانستانی پنجه در پنجه ناامیدی روزگار پیش می‌برند و دیگر خوب می‌دانند که حذف زنان از عرصه‌های عمومی، یکی از جدی‌ترین و در عین حال عادی‌ترین قوانینی است که طالبان دنبال می‌کنند.شیما می‌گوید: «ولایت نیمروز که سقوط کرد و تلاشی خانه به خانه شروع شد، ما هم ناگزیر برای مدتی راهی هرات شدیم، اما به مرور که اوضاع آرام‌تر شد دوباره به نیمروز برگشتیم. طالبان هنوز هم تلاشی خانه‌هایی را که صاحبان‌شان علیه حکومت‌شان بدگویی می‌کنند، دنبال می‌کنند و این موضوع شامل من هم می‌شود. اما من به صورت دوام‌دار در خانه نمی‌مانم.»

در این ۶ ماه به جز تعداد معدودی از زنان که در بخش آموزش و سلامت کار می‌کردند، باقی زنان کارمند دولت اجازه‌ حضور در محل کار را ندارند. «ما مستحق معاش (حقوق) هستیم، برای همین طالبان از ما خواسته‌اند ماهی یک‌بار برویم اداره و برگه‌ حضورمان را امضا کنیم. ما با چهره‌ پنهان می‌رویم، چهره‌هایمان هویدا نمی‌شود. گفته‌اند تا آخر سال هم حقوق‌مان را پرداخت می‌کنند، اما چون وزارت زنان را به کل ملغی کردند، دیگر حقوقی هم نداریم. اینکه تا حالا هم حقوق‌مان را داده‌اند، به خاطر اعتراضات گسترده‌ ما و فشار جامعه‎ جهانی بر آنهاست.»

عدالت عدالت، بیزاریم از جهالت

وزارت زنان افغانستان در سال ۱۳۸۰، بعد از سرنگونی طالبان و در زمانی که حکومت انتقالی به رهبری حامد کرزای تشکیل شد، ایجاد شد. وزارتخانه‌ای که در حوزه‌های مختلفی کار می‌کرد؛ تعلیمی و تحصیلی، حقوقی، ارتقای ظرفیت و … . این وزارتخانه مدافع زنان تحت خشونت هم بود و خدمات غیرمستقیمی ارایه می‌کرد. همچنین با کمک ان‌جی‌اوها، موسسات و کمک‌های بین‌المللی پروژ‌ه‌های مختلفی برای توانمندسازی و کارآفرینی زنان تعریف می‌کرد و موفق هم بود.حالا، با گذشت تحولات سیاسی چهار دهه‌ اخیر و جنگ در افغانستان، این بار هم بخت با زنان و دختران افغانستانی یار نیست و آنها قربانی اصلی ناآرامی‎ها هستند. زنانی که هیچ نقشی در ایجاد جنگ‌ها نداشتند، اما بسیاری از آنان برادر، پدر و شوهرشان را از دست دادند و بار سنگین مسئولیت خانواده و تربیت فرزندان را به تنهایی به دوش کشیدند.

در دومین روز سقوط کابل به دست طالبان، زمانی که وحشت جهان را به سکوت و تماشا وادار کرده بود و همه در پستوهای خانه‌هایشان پنهان شده بودند، زنان افغانستانی تحول عظیمی را به قیمت گذشتن از جان رقم زدند.از همان روز، بارها زنان افغانستانی به خیابان‌ها آمدند و فریاد عدالت‌خواهی، حق‌طلبی و شعار «کار، نان، آزادی، آموزش» سر دادند. زنانی که فریاد می‎زدند «خاک پاکم را گرفتی، درس و مشقم را مگیر»، «آزادی بیان ما، نشانه‌ توان ما»، «دید شما عاجز است، زن خودش یک ارزش است»، «عدالت عدالت، بیزاریم از جهالت»، «عدالت عدالت، خسته‌ایم از اسارت»..زنان که در گذشته تجربه‌ تلخ حکومت دیکتاتوری و شلاق‌های طالبان را به جان تجربه کرده بودند و دوباره نمی‌خواستند خود را در عمق سیاه‌چال افراطیت ببینند. برای همین می‌گویند: «بین مرگ تدریجی، مرگ در خیابان‌ها را برای احقاق حقوق خودمان انتخاب می‎کنیم.» شیما صدیقی می‌گوید: «ابتدا برای به دست آوردن حقوق اولیه و انسانی‌مان به خیابان‌ها آمدیم، اما به تدریج مبارزات‌مان گسترش یافت. زنان زیادی در برابر طالبان ایستادگی می‌کنند، مقاومت بی‌نظیری که در تاریخ کشور بی‌سابقه بوده است. ما در برابر سرکوب، شکنجه و ظلم ایستادگی می‌کنیم.»

در ۶ ماه گذشته، گرچه طالبان مدعی تغییر در برخی از رویه‎های پیشین خود شده‌اند، اما در همین مدت هم بارها با وعده‌های دروغین درصدد خاموش‌کردن صدای زنان افغانستانی برآمده‌اند. به آنها گفته‌اند که باز شدن مکاتب و بازگشت آنها به ادارات، در گروی سکوت آنها خواهد بود. اما هیچ کدام از این وعده‌ها عملی نشده است، دروازه‌های مکاتب به روی دختران افغانستانی بسته است و بسیاری از زنان هم از اداره‌های دولتی و حتی خصوصی اخراج شده‌اند و آزادی‌های فردی و اجتماعی‌شان از میان رفته است.شیما می‌گوید: «به رانندگان تاکسی‌ها گفته‌اند از سوار کردن زنان خودداری کنید. گفتند زنان باید با محرم عبور و مرور کنند. زنی که شوهر و برادر و پدرش کشته شده چه کند؟ محرم اجاره کند؟ گفته‌اند زنان باید برقع بپوشند و دختران و پسران نباید چهره‌ همدیگر را ببینند. با این قوانین افراط‌گرایانه خواستند ما را از جامعه حذف کنند. طالبان فراموش کردند که زنان افغانستان، زنان ۲۰سال پیش نیستند. اگر طالب وحشی‌تر از ۲۰سال پیش برگشته، زنان افغانستان هم جدی‌تر از ۲۰سال پیش مقاومت می‌کنند. مطمئنم که صدای عدالت‌خواهی ما استبداد ظلم طالبان را در هم می‌کوبد. چنانچه‌ نشست اسلو به ما هویدا کرد که صدای عدالت‌خواهی زنان افغانستان در دنیا به رسمیت شناخته می‌شود و دنیا در برابر زنان افغانستان ابراز نگرانی می‌کند.»

بازداشت فعالان حقوق زنان ادامه دارد

در هفته‌های گذشته سخت‌گیری طالبان در مقابل مبارزات زنان افغانستانی قوت گرفته است. گرچه از همان روزهای آغازین تسلط هم برخی زنان در راه مبارزه برای آزادی جان باختند. از جمله نگار یکتن، از زنان پلیس افغانستانی که پس از تسلط طالبان، در حالی که هشت ماهه حامله بود، در ولایت غور در منزلش کشته شد. یا حدود سه ماه پیش که عالیه عزیزی، مدیر بخش زنان زندان هرات ناپدید شد و با وجود پیگیری‌های گسترده‌ خانواده‌‌اش خبری از او نیست.چندی پیش هم خبر بازداشت پروانه ابراهیم‌خیل، مرسل عیار، زهرا محمدی، تمنا زریاب پریانی و سه خواهرش، زرمینه، شفیقه و کریمه که از زنان فعال در افغانستان بودند، منتشر شد. چند هفته بعد پروانه ابراهیم خیل، مرسل عیار و زهرا محمدی آزاد شدند و اما هنوز خبر تاییدشده‌ای از آزادی تمنا زریاب پریانی و سه خواهرش مخابره نشده است.به تازگی نیز روزنامه‌ گاردین به نقل از یک دیپلمات ارشد آمریکایی نوشته است که طالبان ۲۹ زن و خانواده‌هایشان را بازداشت کرده‌ و بر نگرانی‌ها درباره افزایش تعداد شهروندان دستگیرشده با مدت‌های نامشخص دامن زده‌اند.

چند روز پیش هم روزنامه صبح کابل از قتل زنی به نام عیدیما، کارمند وزارت اطلاعات و فرهنگ در حکومت پیشین افغانستان به همراه دو دختر ۹ و ۱۴ساله‌اش در کابل خبر داد. فشارها و ناامنی‌‎های ایجادشده توسط طالبان در حالی است که زنان افغانستانی زیر شدیدترین حملات موجود، همچنان برای پاسداری از نام زن مبارزه می‌کنند و می‌گویند: «اگر همراهی جهان را داشته باشیم، زودتر به نتیجه می‌رسیم».

حکومت یأس

حکومت طالبان برای زنان، حکومت یأس است. تونل سیاهی است که تا چشم کار می‌کند گَردش ظلمت است و نور به آن راهی نبرده است.گرچه طالبان تلاش می‌کنند تا چهره‌ مردمی و رحمانی از خود نشان دهند، اما برای زن افغانستانی، طالب این روزها با طالب ۲۰سال پیش، توفیری ندارد. سلیمه، زن جوان و مبارزی است که می‌گوید: «طالب زن را مثل یک ویروس می‌بیند که باید مانع ورودش به هر مکانی شود.» در ماه‌های گذشته سلیمه جزو زنانی بود که بارها در تظاهرات خیابانی شرکت کرده و در دفاع از حقوق زنان شعار داده بود. اما یک بار بعد از همین تظاهرات‌ها توسط نیروهای طالبان بازداشت شد. «فکرش را نمی‌کردند که اینها اعتراضات خودجوش زنان در خیابان باشد و فکر می‌کردند ما به یک منبع خارجی وصلیم و در ازای دریافت پول راضی به تظاهرات شده‌ایم. از ما تعهد گرفتند و آزاد شدیم. اما یک شب بعد دوباره ما را به استخبارات احضار کردند.»

سلیمه از تجربه‌ بازداشتش می‌گوید: «برخود رئیس‌شان خیلی بد بود، من لباس کاملا پوشیده داشتم و ماسک هم زده بودم و فقط چشم‌هایم مشخص بود، اما حاضر نبود با من حرف بزند. تا اینکه چشم‌هایم را هم با پارچه‌ای پوشاندن تا او به قول خودش مرتکب گناه نشود. با این حال باز هم با پدر و برادرم حرف زد، نه با خودم. به آنها گفت شما که زن و دختر خودتان را بیرون می‌فرستید او را به فساد اخلاقی دعوت می‌کنید! بیرون از خانه برای زن یعنی فساد اخلاقی.»در برخی از شهرها، زنان اجازه‌ حضور در دانشگاه‌های خصوصی را دارند، اما ناامیدی از اینکه در آینده امکان کارکردن را نخواهند داشت، آنها را وادار به انصراف کرده است. «این همه هزینه کنیم برای درس خواندن و بعد بنشینیم کنج خانه؟»

سلیمه می‎گوید که ابتدا هم در کلاس‌ها میان دختران و پسران پرده کشیده بودند و قوانین مشخصی هم برای رفتار و پوشش زنان در نظر گرفتند که خیلی آزاردهنده بود. «زن‌ها باید صددرصد خودشان را محدود کنند، چون به محض اینکه صدای خنده زنی در کلاس شنیده شود یا لباسش به رنگ روشن باشد، مردان می‌توانند به ستاد امر به معروف شکایت کنند و ممکن است اجازه‌ حضور دختران در دانشگاه به کلی لغو شود.» این روزها، علاوه بر فشارهای طالبان و اعمال محدودیت‌های شدید، زنان افغانستانی از بسیاری از مردان ولایات‌شان هم گلایه دارند. انگار ۲۰سال خون دل خوردن و به رسمیت شناساندن موقعیت‌شان دوباره از یاد خیلی‌ها رفته است.

سلیمه می‌گوید: «چند روز پیش در کلاس در حالی که بین ما و پسرها پرده وجود داشت، بعد از درس از استاد خواستم اگر مشکلی نیست منابع درسی را در واتس‌آپ برایمان ارسال کند. بلافاصله یکی از پسرها از آن سمت پرده اعتراض کرد که این شماره دادن شروع فساد اخلاقی است. هم به من توهین کرد و هم به استاد. در صورتی که در گذشته این موضوع خیلی عادی بود، اما حالا مردها خودشان را محق می‌بینند. یکی از مشکلات ما در افغانستان این است که جامعه‌ای به شدت زن‌ستیز داریم. اما متاسفانه علاوه بر جامعه‌ زن‌ستیز نظام زن‌ستیزی هم حکومت می‌کند و همین موضوع موجب شده تا مشکلات زنان بیش از حد شود.»

او از یکی از استادان زن دانشگاه هم یاد می‌کند: «در همان تظاهراتی که ما را بازداشت کردند، یکی از استادان زن دانشگاه هم احضار شد. اما برای مدتی از شهر رفت و جایی مخفی شد. می‌گفت اگر پای من به اداره استخبارات برسد، حتی اگر طالبان هم کاری با من نداشته باشند، مردان فامیل سرم را می‌برند. می‌گویند اینکه پای زن به استخبارات و نهاد امنیتی باز شود، مایه‌ ننگ است. ما زیر دو سنگ آسیاب حکومت و طایفه‌هایمان در حال له‌شدن هستیم.» این روزها حال زنان افغانستانی مانند زنان تحت ظلم در سایر نقاط دنیا خوب نیست. کسانی که شرایط مهاجرت داشته باشند، ترک وطن می‌کنند و آنهایی که باقی مانده‌اند هم چاره‌ای ندارند جز اینکه با شرایط موجود کنار بیایند و سازش کنند. گرچه باز هم زنانی هستند که ایمان دارند برای رسیدن به حقوق‌شان باید مبارزه و جانفشانی کنند.

 

دیدگاه کاربران

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.

بانک رفاه بانک توسعه تعاون فولاد خراسان بانک تجارت بانک ملی موسسه ملل بانک سینا بانک صادرات ایران بیمه ملت
پربیننده‌ترین
آخرین خبرها