نه فقط امروز و دیروز که در بیشتر روزهای هفته و ماه، هرقدر هم انتظار بکشی «کار» نیست. وقتی با خودش حساب میکند، میبیند در یک ماه گذشته ده روز هم سر کار نبوده؛ میبیند درآمدش نصف چیزی هم نیست که برای زندگی لازم دارد؛ پس مجبور است که بلند شود و راه بیفتد. مجبور است که به دنبال «نان» هرجا که باشد سفر کند. وقتی در شهر و دیارت کار نباشد، وقتی چشمهای گرسنهی خانواده مدام به تو دوخته شده، مجبوری گیوهها را وربکشی و جادهها را زیر پا بگذاری…
کار غیررسمی بدون قانون و حمایت!
آمار مشخص و دقیقی از مهاجرت کارگران ساختمانی استانهای غربی کشور به عراق و بهطور مشخص کردستان عراق در دست نیست. این کارگران عموماً با ویزای تفریحی سه ماهه به عراق میروند و در قاموس اداره کار کردستان عراق «غیرقانونی» مشغول به کار میشوند. پس قوانین کار و حداقل دستمزد و ایمنی، شامل حال این کارگران مجبور و مستاصل نمیشود.کار از آن نوعی است که در ادبیات اقتصادی جهان به آن Cash میگویند، یعنی آخر هر روز یا آخر هر هفته مقداری پول نقد کف دستت میگذارند و دیگر هیچ قانون و حمایتی وجود ندارد!
براساس آخرین آمارها، حدود ۳۵ هزار کارگر ایرانی مهاجر در عراق کار میکنند. بیشتر اینها از استانهای غربی و بهطور مشخص از شهر مریوان به عراق مهاجرت میکنند. میکائیل صدیقی (رئیس انجمن صنفی کارگران ساختمانی مریوان و استان کردستان) بیکاری بیش از ۵۰ درصدی کارگران ساختمانی در استان کردستان را دلیل این مهاجرت انبوه میداند و میگوید: وقتی کار نیست نمیتوان از کارگر خواست در خانه بماند و گرسنگی بکشد! بعد از بحران کرونا بیشتر کارگران ساختمانی مریوان و استان کردستان دچار بیکاریهای مقطعی یا دائمی شدهاند. حتی اگر کار باشد فقط برای ده یا پانزده در ماه است نه بیشتر!
روزگار حدود ۳۵ هزار کارگر ایرانی مهاجر در عراق به سختی طی میشود: کار نقدی و روزمزدی بدون هیچ مدل قرارداد کار، زندگی در اتاقکهای کوچک کارگری بدون امکانات اولیه زندگی و احتمال بروز خطر مرگ که هر ثانیه بیخ گوش این کارگران نفس میکشد. کارگری که از اساس در لیست کارگران پروژهها نیست و کارفرما هیچ مسئولیتی در قبال او بر گردن نمیگیرد، اگر بر اثر حادثه کار دچار نقص عضو یا حتی مرگ شود، ریالی خسارت یا غرامت به خانوادهاش پرداخت نمیشود.احمد، کارگر مریوانی که در سال چند بار برای کار به کردستان عراق میرود، زندگی در سلیمانیه و کردستان عراق را «بسیار دردآور» توصیف میکند اما میگوید:«چارهای ندارم دستمزدم در عراق ۵ تا ۷ برابر ایران است و هزینههای زندگی از نصف هم کمتر است. بیشتر درآمدم را پسانداز میکنم و برای خانوادهام میفرستم؛ اگر ایران بمانم و برای کار به عراق نروم حتی اجاره خانه را نمیتوانم بپردازم.»
چاره نداریم!
عدم شمول حداقل دستمزد و قرارداد کار، یک مصیبت اساسی است اماعدم رعایت اصول ایمنی و در خطر بودن جان کارگران مهاجر، یک معضل بسیار اساسیتر است. میکائیل صدیقی میگوید: کارگران مهاجر ایرانی در عراق از حقوق یک کارگر مهاجر رسمی برخوردار نیستند؛ قرار بود توافقنامهای با سندیکای کارگری کردستان و اداره کار آنجا به امضا برسانیم و حقوق کارگران را به کرسی بنشانیم اما کرونا مانع شد؛ متاسفانه همچنان کارگران بدون بهرهمندی از حقوق حداقلی به کردستان میروند، کار میکنند و جان خود را در معرض خطر هر روزه قرار میدهند.
نرخ آمار حوادث کار در کردستان عراق بالاست و کارفرمایان عموماً به خود زحمت نمیدهند کوچکترین و سادهترین ابزارهای ایمنی کار مثل یک کلاه ایمنی را در اختیار کارگران مهاجر ایرانی قرار دهند. نتیجه کار کردن در این شرایط، نرخ بالای حوادث کار برای کارگران ایرانی مهاجر است. کارگرانی که دست یا پای خود را از دست میدهند یا جان خود را برای نان عراقی قمار میکنند.
نمونه اخیر، دو کارگر از یک خانواده از روستای ژیوار مریوان است که جان خود را به دلیل سقوط از ارتفاع از دست دادند. این دو کارگر در اولین روزهای مردادماه، در شهر تویله از توابع استان حلبچه واقع در اقلیم کردستان، هنگام کار در یک مجتمع ساختمانی، بر اثر سقوط از ارتفاع داربست و برخورد با زمین جان باختند. یکی از این دو فقط ۱۷ سال از خدا عمر گرفته بود… بعد از هزار مصیبت و نگهداری جنازهها در بیمارستانی در عراق، این جنازهها جمعه هشتم مرداد از طریق مرز رسمی باشماق وارد مریوان شده و در شهر کانی دینار به خاک سپرده شدند.
این سرنوشت دردناک، فقط منحصر به دو کارگر به نام خانوادگی «اداک» نیست چون این کارگران مهاجر در کردستان عراق غیررسمی محسوب میشوند هیچ نهادی مراقب جان و سلامتی آنها نیست و خیلی راحت میتوانند طعمه حادثه شوند و بازهم آمار دقیقی از حوادث کار منجر به فوت یا نقص عضو در کردستان عراق نداریم! از احمد میپرسم «با این اخبار دردناک بازهم به عراق میروی؛ آیا از جانت نمیترسی» و او بازهم میگوید هیچ چارهای ندارم؛ چه کسی اجاره خانه یا خرج زندگی من را میدهد؛ در مریوان نهایت ۱۵ روز ماه کار گیر بیاورم که درآمدش به حدی کم است که حتی اندازه اجاره خانه نیست.
او حکایتهای بسیاری از بر است، از کارگرانی که سر پا و سرحال به عراق رفتهاند و با یک دست یا یک پا برگشتهاند، از کارگرانی که جان خود را برای یک لقمه نان قمار کردهاند. او میگوید: ما کارگران ساختمانی بیکار در استانهای غربی دو راه بیشتر نداریم یا برویم کولبری یا به عراق مهاجرت کنیم و هر دو راه نیز خطرناک است، هم سخت و هم خطرناک!و میکائیل صدیقی میگوید: تا وقتی وضعیت اشتغال در بخش ساختمان بهبود نیابد، کارگران از روی ناچاری به هر سختی که باشد تن به مهاجرت میدهند. اما کاش بتوانیم به این مهاجرت و کار در عراق وجهه قانونی بدهیم تا لااقل این کارگران، مشمول حداقلهای قانون شوند.
حرف آخر: بسترها را برای مهاجرت نکردن مهیا کنید!
باید بسترها و زیرساختها برای ماندن کارگران ساختمانی در خانه و زندگی بیدغدغه آنها فراهم شود. تلاشی برای ایجاد این بسترها صورت نمیگیرد که هیچ، سازمان تامین اجتماعی و مجلس نیز هیچ اهتمامی برای حل مشکلات کارگران بخش ساختمان ندارند. خواسته کارگران، اصلاح قانون بیمه و افزایش سقف زمانی پرداخت حق بیمه به ۹ ماه است، میگویند بیمه حداقلی ما را بعداز سه ماه نپرداختن قطع نکنید؛ اما تا امروز صدای رنجورشان به جایی نرسیده است.
کار خطرناک روی داربست یا در تونلهای مخوف ساختمانی بدون قوانین حداقلی، حمایت و ایمنی، سختترین و پرخطرترین کار ممکن است. جنازه «اداک» با اندوه بسیار به ایران بازگشت و کارفرمای عراقی قرار نیست برای این مرگ ناشی از بیتوجهی، ریالی غرامت بردازد. این سرنوشت دردناک ممکن است در انتظار بسیاری از کارگران ایرانی در کردستان عراق باشد. «اداک» رفت اما برنگشت. روز جمعه انگار بلای آسمانی بر سر یک خانواده روستایی مریوان نازل شد. تشییع جنازهای همراه با حرمان و ناکامی: «رفته بود که پول بیاورد حالا جنازهاش برگشت…»