موافقان اما معتقدند در عصر امروز زندگی بدون اینترنت نه تنها امکانپذیر که حتی قابل تصور نیست، سیستم بانکی بدون اینترنت به کلی از کار میافتد،همین یک قلم کافیست که اقتصاد را تعطیل کند. نظام آموزشی بر پایه اینترنت است و بهویژه در عصر آموزش مجازی، همه زیربنای آموزش را اینترنت شکل میدهد. ارتباطات وسیع میان آدمها و نقل و انتقال اسناد و مکاتباتی که پیش از این، هر کدام به یک سفر درون شهری یا بین شهری نیاز داشت، بر پایه اینترنت انجام میشود و در کلانشهری چون تهران، بودن اینترنت به تنهایی روزانه از صدها هزار سفر شهری میکاهد و به هر حال دانش و اطلاعات و ارتباطات و فرهنگ، بر اینترنت سوار است و حتی روزنامهها دیگر بدون اینترنت نمیتوانند منتشر شوند.
در حوزه امنیت نیز اوضاع همین گونه است،بینهایت دوربین مداربسته انتظامی و راهور و خصوصی از جرائم خرد تا کلان پیشگیری میکند و این دوربینها بر اینترنت سوارند. اگر شهروندی تخلف کند حاکمیت با استفاده از همین دوربینها مشاهده میکند و چه بسا اگر مسئولانی تخلف کنند، شهروندان با دوربینهای شخصی و استفاده از اینترنت با آن مقابله میکنند و به هر حال، همین چشم بینای افکار عمومی، جامعه و حاکمیت را از حقوق و وظایف خود در قبال یکدیگر آگاه میکند.
البته موضوع فقط تخلف و جرم و بزه نیست. رفتارهای عالی انسانی که میتواند مروج اخلاق، تواضع، فروتنی، سادهزیستی و مهرورزی باشد نیز در فضای مجازی انعکاس مییابد و ترویج میشود. مردم، خود به خود دست به قیاس میزنند و سره از ناسره باز شناخته میشود.
تصور کنید اگر فضای مجازی نبود، شاید آن نمایندهای که مغرورانه به صورت یک سرباز وظیفه، به خاطر اعمال قانون و نه بیقانونی، سیلی نواخت شاید هیچگاه اعتراف نمیکرد. کما اینکه البته منکر شد اما بعد از انتشار تصاویر، اعتراف کرد. همان طوری که اگر فضای مجازی نبود نمایندهای که در دوره قبلی مجلس، مأمور انتظامی پارکینگ فرودگاه را کتک زد، اقرار نمیکرد و اساساً شهروندان از حقوق خود و رفتار برخی نمایندگان بیاطلاع میماندند.
همانطور که برخی صاحبمنصبان،تا وقتی فضای مجازی نبود و میلیونها دوربین دردستان شهروندان نبود، صادقانه نمیدانستند که بسیاری از کارهایشان فرا قانون است و اساساً سمت و منصب، فی نفسه اجازه تخلف و طلبکاری به آنها نمیدهد و آنها با بقیه شهروندان کاملاً برابرند.
در همین فضای مجازی پارسال فیلمی منتشر شد که نخستوزیر کانادا به تنهایی به ایستگاه مترو میرود، سوار میشود و در فضاهای مترو با شهروندان دست میدهد و معانقه میکند و عکس یادگاری میگیرد. یا فیلم دیگری که نخستوزیر یک کشور ثروتمند اروپایی دارای حق وتو، وارد یک بقالی ایرانی میشود و خرید میکند و بقال هم او را با نام کوچک خطاب میکند بعد هم میآید بیرون و دوچرخهاش را که به تیر برق قفل کرده، باز میکند و سوار میشود و میرود… البته که ممکن است همان کشورها در صحنه سیاسی هزار ظلم و جفا به کشورهای دیگر روا دارند، اما آنقدر هشیار هستند که بر صورت شهروندان خود سیلی نزنند...
به هر حال،آن گروه دوم که معتقدند منافع اینترنت از مضارش بیشتر است، این نوع کارکرد اینترنت و فضای مجازی را نیز باعث افزایش آگاهی افراد جامعه و نهایتاً افزایش کیفیت زندگی و دستیابی به موقعیت شهروندی مطلوب و حکمرانی مطلوب میدانند.