پس مایه شگفتی نیست که اینروزها او از هر فرصتی استفاده میکند تا به روحانی بتازد؛ رئیسجمهور دولتی که مردم در این اواخر به دلیل مشکلات اقتصادی و برخورد نامناسب دولتش در کنترل بیماری کرونا چندان دل خوشی از آنان ندارند.قالیباف با شیوه دوگانهسازی که میراث احمدینژاد است و مبتنی است بر تولید خشم و نفرت از دولت مستقر و ظاهرشدن در شمایل نجات بخش برای غلبه بر مشکلات سود میبرد. البته این برخوردها بیش از آنکه نزدیک به واقعیت باشد، نوعی تبلیغات زودهنگام انتخاباتی است که در میان مردم و حتی مخالفان جدی اصلاحطلبان هم شوقی برنمیانگیزد.
قالیباف برای دستیابی به رؤیای خود دست به هر کاری میزند؛ از جمله بازدید از بیمارستان امام خمینی و بیماران کرونایی که منجر به ابتلایش هم شد. اگر قالیباف از این بازدید نیت تبلیغاتی هم نداشت، با حضور در برابر دوربینهای صداوسیما این تصور را تقویت کرد که میتوان از بیماران بهمنزله «زیست سیاست» استفاده کرد.عموما تلقی نادرستی در میان اصولگرایان وجود دارد مبنی بر اینکه میتوان با یک جامعه حداقلی دوباره به پیروزی رسید و دست به اصلاحات اقتصادی و سیاسی زد. قالیباف که بهعنوان چهره شاخص این جریان همچون «ماشین خودتولیدگر» عمل میکند، نهتنها به سوژههای خود اعمال قدرت میکند بلکه آنان را نیز بازتولید میکند.
اصولگرایان و قالیباف با ساختن یک جامعه حداقلی دستساز درصدد دستیابی به اهداف خود هستند. اهدافی همچون: «رسیدن به بالاترین جایگاه اجرائی کشور، حفظ وضعیت موجود، تداوم بهرهبرداری از منافع و پیگیری استراتژی سیاسی خود با مردم یا بدون مردم»... آنچه مهمتر از پیروزی یکی از جریانهای سیاسی در انتخابات است، درک وضعیت نابسامان جامعه کنونی ایران است. جامعهای که به خاطر عملکرد هر دو جناح سیاسی کشور و دیگر نهادهای رسمی به این وضع افتاده است. بازگشت به سیاست آنهم با تئوری زیستقدرت با زیرمجموعه زیستسیاست اعتراضات مردم را تشدید خواهد کرد. حتی اگر مذاکره با آمریکا در قالب برجام چندی آلام آنان را التیام بخشد.
همانطور که روحانی در سخنان اخیر خود گفت، نباید دولت آمریکا (ترامپ) را تبرئه کرد؛ چراکه به گفته قالیباف حل مشکلات ایران از جورجیا و آریزونا نمیگذرد بلکه از داخل ایران میگذرد که اصولگرایان از جمله قالیباف در پیدایی این مشکلات نقش عمدهای داشتهاند. تکرار سیاستهای نخنمای گذشته کارایی ندارد و باید راهحل دیگری پیمود. گشودن راه دیگری بهسوی «زیستمیل». میل مردم، میلی که در بیشتر مواقع نادیده انگاشته شده است. اگر جناحهای سیاسی به میل مردم باور دارند و به آن احترام میگذارند، قبل از هر چیز باید به یک پرسش ساده پاسخ بدهند. چه دلیلی دارد مردم با شوق پای صندوقهای رأی بروند و به چهرههایی رأی بدهند که همواره در قدرت بودهاند و بخشی از ناکامیهای این سرزمین از سوءمدیریت آنان نشئت گرفته است.