کرونا که شایع شد، رونق از همه کسب و کارها رفت؛ یکی هم طلافروشیها. نه خرید سال نویی در کار بود و نه خبری از جشنها و عروسیها و دورهمیها. ناگهان زندگی، شکل دیگری بهخود گرفت و طلافروشها هم در روزگار ناگزیر، مغازهها را بستند. دنیا گشت و گشت تا اینکه بالاخره دوران بازگشایی رسید.حالا 3ماه و چند روز بعد است و مردم آرام آرام به زندگی روزمره برمیگردند. رفتوآمد مردم به بازارها و طلافروشیها از سر گرفته شده.اما این بار نه برای خرید و سرمایهگذاری طلا، بلکه برای فروش اندک سرمایهای که سالها برای خرید آن زحمت کشیده بودند و حالا روز مبادا از راه رسیده و زخمهای زندگیشان سر باز کرده بود.
همه فروشندهاند
حاج محمد زمانی بیش از نیم قرن است که در بازار طلافروشها مغازه دارد. مویی در بازار سپید کرده؛ در آسیب زندگی و احوال متغیر زمانه. این روزهای بازار پر است از اتفاقها، آدمهای سرگردان و کاسبان حیران. حاج محمد روزهایی را به یاد میآورد در میانه بهار پر از زندگی و تکاپو و در زمانه پیش از کرونا. بازار طلافروشان حالا هم شلوغ است، مغازهها پر و خالی میشوند اما خریدار نیست و همه فروشندهاند. او میگوید: «قبل از اینکه دستور بستن مغازهها را بدهند، تعداد مشتریهایمان کم شده بود، حدود دو ماه هم مغازههایمان بسته بود. وقتی باز کردیم یکباره تعداد زیادی مشتری برایمان آمد اما همگی قصد فروش طلاهایشان را داشتند.»
بخشی از تقاضا در بازار طلا بهدلیل افزایش قیمت طلاست. گروهی طلاهای دست دوم را برای فروش آوردهاند، بعضیها شمشهای کادویی، سکه و نیم سکه و ربع تا به خیال خودشان از این افزایش قیمت سودی ببرند یا اینکه طلاهایشان را الان به قیمت بالا بفروشند و کمی که ارزانتر شد از نو بخرند اما تعداد مشتریانی از این دست کم است. بیشتر مراجعهکنندگان که در خرداد با کیفهایی که سخت به سینه چسباندهاند در بازار پرسه میزنند و از این مغازه به آن مغازه قیمت میگیرند، کسانیاند که کرونا و دشواریهای برآمده از روزهای طولانی بیکاری و بیپولی آنها را به صرافت استفاده از سرمایههای کوچکشان انداخته است. شاید آخرین سرمایهها برای روز مبادا.
چند پلاک پایینتر
چند پلاک پایینتر، احمدی یک روز بلند خرداد را شروع کرده. او جزو معدود طلافروشهایی است که سالها قبل در مسجد سیدعزیزالله بازار در کلاسهای مکاسبی که برگزار میشده، شرکت میکرده و حالا به جای اینکه روزهای بازنشستگی را در خانه بگذراند، به مغازه میآید. او میگوید فروش طلا از سر ناچاری جزو بخشهای غمانگیز بازگشایی پس از همهگیری کروناست: «وقتی مشتری برای فروش طلاهایش میآید، قلبم فشرده میشود؛ خصوصا وقتی میبینم حلقه ازدواج یا طلاهای دخترهایشان را برای فروش آوردهاند. همین چند روز قبل بود که خانم و آقای جوانی برای فروش حلقههای طلایشان آمده بودند. آقا میگفت 4سال از ازدواجشان گذشته و حالا ناچارند حلقههایشان را بفروشند. همان لحظه انگار سقف مغازه روی سرم خراب شد، حلقهها را از آنها خریدم اما گفتم تا یک سال برایشان نگه میدارم تا وقتی دوباره پول دستشان آمد، بیایند و حلقهها را ببرند.»
احمدی ادامه میدهد: «نزدیک 70 سال است طلا فروشم و خدا را شکر دستمان به دهانمان میرسد اما ما هم از همان اول وضعمان اینقدر خوب نبود و زندگی مردم عادی را درک میکنیم. سالهاست دست و دلم به این نمیرود که طلاهای دست دومی را که مردم برای زندگیشان میفروشند به آبکارها بفروشم. آنها را نگه میدارم، صاحبانشان را خبر میکنم تا وقتی توانستند و تمایل داشتند، دوباره برای خرید همان طلاها بیایند.» فشار اجتماعی و اقتصادی بر طبقات متوسط و ضعیف جامعه حالا یعنی چندماه بعد از بروز کرونا خودش را نشان میدهد. بخشی از این طلا فروختن برای جور کردن مابهالتفاوت ودیعه تمدید اجارهنامهها در تابستان است و بخشی هم برای تامین هزینههای روزمره. احمدی میگوید: «وضع زندگی مردم خراب شده، کاش کسی بود که به داد آنها میرسید، وضع خیلی خراب است و تعداد افرادی که برای فروش طلا میآیند بسیار زیاد شده و این میزان مراجعه اصلا قابل قیاس با گذشته نیست. فروش طلا هم تقریبا راکد است. ماههاست فروش خوبی نداریم؛ مگر اینکه زوجهای جوان باشند که برای خرید طلای عروسی میآیند.»
طلا نمیخریم
کاغذی روی شیشه مغازه به مشتریها میگوید که تا اطلاع ثانوی از خرید طلا معذوریم. اسدی در پاساژ پروانه مغازه طلافروشی دارد. میگوید دیگر توان خرید این حجم از طلاهای مردم را ندارد: «تعداد مشتریها برای فروش طلا زیاد شده، راستش این روزها ما هم درآمد زیادی نداریم چون فروش نداریم. نقدینگی بازار طلا کم شده و شرمنده مردم میشویم. برای اینکه بیشتر از این شرمنده مشتریها نشویم، مجبور شدم یک کاغذ روی شیشه بزنم تا هم مجبور نباشم نگاه شرمنده پدر خانواده را ببینم و هم مجبور نباشم قسم و آیه بخورم که والا به خدا پول برای خرید طلا ندارم.»
یاری همسایهها
در آشفته بازار این روزها و سرگردانی مردم برای گذران زندگی روزمره، خیلیها هم هستند که نمیگذارند مردمی که میآیند، دست خالی برگردند. منصوری در خیابان جمهوری کمی پایینتر از ساختمان نیمهساز پلاسکو مغازه دارد و حالا با چند نفر از مغازهدارها تصمیم مشترکی گرفتهاند: «تا جایی که بتوانم سعی میکنم مشتریهایم دستخالی از مغازه بیرون نروند. روزهای اول بازگشایی مغازه میتوانستم طلاهای دست دوم مشتریها را بخرم و به آبکاری بدهم اما این روزها کمی دستم خالی شده با این حال با یکی، دو تا از دوستانم قرار گذاشتهایم تا جایی که میتوانیم مشتری را دست خالی بیرون نفرستیم؛ برای همین اگر من مشتری داشته باشم و پول کافی برای خرید طلاهایش نداشته باشم از دوستانم قرض میکنم و دوستانم هم همین کار را میکنند. در این شرایط سخت کرونایی تنها کاری که از دستمان برمیآید همین است.» بازار طلا راکد است؛ رکودی وهمانگیز. سفرهها کوچک شده و دستها تنگتر از قبل. برای خیلیها امروز همان روز مبادایی است که عمری از آن میترسیدند.
سرمایه روز مبادا
با شیوع ویروس کرونا، صنف طلا و جواهر هم همانند دیگر اصناف، ناچار به بستن مغازههایشان شدند، کسب و کارشان کساد شد و بیش از 2ماه در خانه نشستند. بعد از تعطیلات نوروز و در واقع بعد از مرحله اول همهگیری کرونا، قرار بر این شد که با رعایت پروتکلهای بهداشتی فروشندگان طلا و جواهر بتوانند فعالیت خود را از سر بگیرند. به این ترتیب پس از حدود 2ماه تعطیلی، مغازههای طلا و جواهر سرانجام باز شد. پس از باز شدن مغازهها تعداد زیادی از مردم برای فروش طلا مراجعه کردند. طلا تنها کالایی است که قابلیت نقدشوندگی بالا دارد و خانوادهها هم اغلب طلاهای خود را برای روز مبادا میفروشند.
فروش طلا در روزهایی که اقتصاد به همه ما سخت میگیرد برای همه اقشار جامعه اتفاق میافتد و اینطور نیست که فقط اقشار کمدرآمد به فکر فروش طلا باشند، اما مسلما فروش طلا در این قشر بیشتر از سایر اقشار است. با مراجعه یکباره مردم به طلافروشیها به این علت که اعضای این صنف 2ماه فروش نداشتند و کسب و کارشان کساد بود نقدینگی نداشتند اما در این مقطع بسیاری از طلافروشان تلاش کردند با توجه به شرایط جامعه و زمانه، فردی را دست خالی از مغازه بیرون نفرستند. برخی همکاران نیز با توافق فروشنده به آنها چک میدادند تا بتوانند کارشان را راه بیندازند. الان با وجود گذشت یکماه از بازگشایی مغازهها وضعیت نقدینگی نزد طلا فروشان کمی بهتر شده و بهتر میتوانند طلاهای مردم را خریداری کنند.
در این ایام افرادی که در گذشته جواهر خریداری کرده بودند هم برای فروش جواهرات خود مراجعه میکنند، بعد از اینکه ثبتنام برای خرید خودرو آغاز شد تعداد زیادی افراد برای ثبتنام در طرح خرید خودرو و برخی نیز برای تهیه پول خرید منزل اقدام به فروش جواهراتشان کردند. با توجه به شرایط نامساعد اقتصادی که همه مردم دچار آن شدهاند بسیاری از همکاران ما طلاهای خریداری شده را برای مدت 48ساعت و یا با توافق طرفین برای مدت بیشتری نگهداری میکنند تا فروشنده اگر تمایل داشت بتواند دوباره همین طلاها را خریداری کند. صنف طلافروش هم مانند دیگر اصناف و مردم در این مدت و چندماه گذشته شرایط نامساعدی را از سرگذراندهاند. این شرایط و دشواریهای ناشی از شیوع بیماری ممکن است چندماه ادامه داشته باشد، همه باید دست بهدست هم بدهیم تا بتوانیم از این بحران و دوران پرمخاطره به سلامت عبور کنیم.